به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» که از شبکه جهانی Home Box Office (اچ.بی.او)، یکی از بزرگترین پخشکنندههای شبکههای تلویزیونی کابلی در آمریکا پخش میشد، دیالوگ معروفی وجود داشت که به تدریج به نماد سریال بدل شد «winter is coming»؛ ترس و هراس از استیلای سرما، تاریکی و به تبع آن حوادث هولناکی که رخ میداد، درنهایت در فصل آخر این مجموعه تلویزیونی به وقوع پیوست و نبرد نهایی که در داستان پیش بینی میشد، رقم خورد.
اینک در اروپا سلسله وقایعی که از زمان آغاز جنگ اوکراین تاکنون رخ داده است، جمله معروف سریال بازی تاج و تخت را برای مردم اروپا تداعی میکند؛ در روزهای اخیر در فرانسه شرایط بحرانی معیشتی و هراس از افزایش بهای سوخت در زمستان موجب بروز مجموعه ای از اعتراضات در شهرهای مختلف این کشور شده است .
در فرانسه مردم با اعتراضات گسترده خیابانی خواهان خروج کشورشان از ناتو هستند و تهدید به اعتصاب عمومی گسترده و فلج کردن حمل و نقل، بخش برق، مدارس و دانشگاهها میکنند. پیش از فرانسه، در بروکسل، لندن و برلین نیز مردم علیه سیاستهای حکومتی به خیابانها آمدند.
این در حالی است که سایر کشورهای اروپایی نیز در معرض بروز اعتراضات مشابهی هستند. در انگلستان سقوط دولت تازه بر سر کار آمده لیز تراس، رکورد کوتاهترین عمر یک دولت را در این کشور رقم زد . تراس که با شعار اصلی افزایش نیافتن بهای قبوض در انگلستان سر کار آمده بود، با درک بن بست اقتصادی کشورش ترجیح داد نیامده، خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ را ترک کند .
تراس که با شعار اصلی افزایش نیافتن بهای قبوض در انگلستان سر کار آمده بود، با درک بن بست اقتصادی کشورش ترجیح داد نیامده، خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ را ترک کند
پیش تر بوریس جانسون، نخست وزیر سابق انگلیس نیز در مواجهه با بحرانهای اقتصادی پیش روی این کشور مجبور به استعفا شده بود؛ گرچه رسوایی جشن تولد او در دوره قرنطینه کرونا، بهانه کنارهگیری جانسون شد، اما روشن بود ناکارآمدی اقتصادی دولتش دلیل اصلی این تغییر و تحول است.
نخست، اینکه مردم و افکار عمومی اروپا به تدریج متوجه شدهاند نظریه ثبات هژمونیک که زمانی ضامن امنیت و اقتصاد آنها معرفی میشد، دیگر کارایی ندارد؛ آمریکا که از زمان طرح مارشال در دوران بعد از جنگ جهانی دوم تا جنگ سرد و پساجنگ سرد، توانسته بود اروپا را از بحرانهای اقتصادی و امنیتی حفظ کند، امروز با تغییر هندسه قدرت جهانی از ادامه روند پیشین ناتوان است.
بی اعتمادی اروپا به آمریکا بعد از ایفای نقش مخرب آن در واگرایی در اتحادیه اروپا به وجود آمد. انگلیس در نقش ستون پنجم و نفوذی آمریکا با اجرای برگزیت، ضربه بزرگی به پیکر اتحادیه وارد کرد تا پروژه جایگزینی دلار با یورو و ایجاد ناتوی اروپایی با شکست مواجه شود.
آمریکا هر چند به اروپا در قالب متحد راهبردی خود نگاه میکند، اما در جایی که تضاد منافع بروز کند، اروپا به رقیب راهبردی آمریکا بدل میشود. «هنری جان تمپل»، نخست وزیر اسبق انگلیس در قرن نوزدهم گفته بود، انگلستان دوستان یا دشمنان دائمی ندارد، تنها منافع دائمی دارد. این قاعده اکنون سیاست عملی آمریکاییها در جهان است.
دوم، اینکه بحران انرژی در اروپا برای کشورمان و افکار عمومی در ایران درس آموز و مهم است. در جنگ شناختی و روایتی که رسانههای غربی و ازجمله فرانسه علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختهاند، چنین بازنمایی میشود ایران تنها کشوری است که در جهان از تورم و معضلات اقتصادی رنج میبرد.
آمریکا هر چند به اروپا در قالب متحد راهبردی خود نگاه میکند، اما در جایی که تضاد منافع بروز کند، اروپا به رقیب راهبردی آمریکا بدل میشود
در عین حال تلاش برای کنترل اعتراضات اقتصادی در ایران به سرکوبگری و نقض حقوق بشر تعبیر میشود و رسانههای غربی تمام تلاش خود را برای تداوم و گسترش اعتراضات به کار میبندند.
به کارگیری این استاندارد دوگانه پیش تر در برخورد با جنبش جلیقه زردها در فرانسه بروز و ظهوری آشکارا داشت؛ طبقه متوسط فرانسه که از پرداخت افزایش ناچیز مالیات در حدود ۱۰۰ یورو در ماه عاجز بودند، برای اعتراض به این قانون به خیابانها آمدند و به طرز خشونت آمیزی سرکوب شدند. نقض قوانین حقوق بشری در فرانسه و برخورد دوگانه آن نسبت به دیگر کشورها، ذهن را به جمله معروف جورج اورول در کتاب قلعه حیوانات متبادر میکند که میگفت «همه در برابر قانون برابرند، اما بعضی برابرترند».
پیش بینی میشود با پیچیدهتر شدن بحران انرژی در جهان و ادامه رکود اقتصادی، اعتراضات معیشتی در فرانسه گسترش یابد و به سایر نقاط اروپا سرایت کند. در چنین شرایطی ممکن است طبق تجربه یونان، احزاب چپ گرا و سوسیال دموکرات در اروپا برای دورهای سر کار آیند، اما این مسکنهای مقطعی نیز درنهایت چارهساز نخواهد بود و اروپا نیازمند پوستاندازی اساسی در سیاست خارجی خود است.