به گزارش «راهبرد معاصر»؛ برای کسانی که نگاهی نامنسجم و غیر دقیق به رسانه های غرب و شرق دارند، پرداختن به اعتراضات و اعتصابات سراسری فرانسه موضوعی معمول و در راستای رسالت رسانه ای ادعایی آن هاست؛ اما برای افرادی که کمابیش با زیر و بم سیاست ها، پیچیدگی و فریبکاری آن ها آشنا هستند، امکان دارد این سؤال اساسی پیش بیاید چرا این بار برخلاف موارد قبلی و روند همیشگی، اعتراضات فرانسه پوشش داده شد و به ظاهر غرب خودزنی کرد؟ این سؤال زمانی مهم تر تلقی می شود که پرسیده شود چرا همه این موارد در بحبوحه جنگ ترکیبی غرب علیه ایران رخ داد؟
سلسله تجمعات اعتراضی و اعتصاب فرانسوی ها علیه اقدامات دولت در محدوده زمانی اکتبر، همزمان با حوادث داخلی ایران رخ داد. هرچند طیف وسیعی از خواسته ها به عنوان دلایل اعتراضات بیان شده است، اما چهار مورد کلی رفع تورم و گرانی، توجه به معضل تغییرات اقلیمی، کاهش سن بازنشستگی و حل بحران انرژی به دنبال جنگ اوکراین در رأس خواسته های معترضان قرار دارند.
موضوع مشخص اینکه سیاست های اقتصادی امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه مدت هاست موجبات خشم طیف وسیعی از مردم فرانسه را فراهم کرده و جنبش «جلیقه زردها» که اقداماتشان به لحاظ اجتماعی ظرفیت تحلیل و بررسی دارد، از دل همین مشکلات سر برآورده اند. تغییرات اقلیمی نیز همواره مورد توجه گروه بسیاری نه تنها در فرانسه، بلکه در دیگر کشورهای اروپایی بوده است. به این دو مورد جنگ فرسایشی اوکراین هم افزوده می شود که ازجمله مهم ترین پیامدهای آن کمبود انرژی در کشورهای واردکننده اروپایی از روسیه است.
سیاست های اقتصادی امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه مدت هاست موجبات خشم طیف وسیعی از مردم فرانسه را فراهم کرده و جنبش «جلیقه زردها» که اقداماتشان به لحاظ اجتماعی ظرفیت تحلیل و بررسی دارد، از دل همین مشکلات سر برآورده اند
شیوه های برقراری اعتراضات نیز قابل توجه است. تقریباً می شود گفت آنچه در ایران گذشت، در فرانسه منسجم تر اجرا شد. به عبارتی در آنجا نیز اعتراضات شامل تجمعات خیابانی که گاه به خشونت کشیده می شد، اعتصابات شرکت ها، مؤسسات آموزشی و ... بود.
درنهایت نحوه برخورد با این اعتراضات که خواسته های اقتصادی و معیشتی در رأس آنها بود نیز مهم است و مهم تر اینکه این پرده از نمایش، کمتر در رسانه های غربی پوشش داده شد. طیف گسترده ای از روش های سرکوب که گاهی موارد پیشرفته ای را نیز دربر می گیرند، درقبال مردم به کار گرفته شد که از آن جمله می توان به بازداشت و دستگیری، استفاده از گاز اشک آور برای متفرق کردن، استفاده از باتوم و دیگر موارد برای مقابله تن به تن با مردم و ... پرداخت.
به این ترتیب دلایل شکل گیری اعتراضات فرانسه، شیوه های ابراز آن و نیز نحوه برخورد نیروهای امنیتی این کشور برای ما درس هایی برای مدینه فاضله ندانستن غرب دارد.
ازجمله موضوعات مهم در اعتراضات فرانسوی ها، معضلات نتیجه طبیعی و ذاتی ایدئولوژی حاکم بر غرب است. به دلیل اینکه دو تفکر لیبرالیسم به لحاظ اجتماعی و کاپیتالیسم (سرمایه داری) به لحاظ اقتصادی در بیشتر کشورهای غربی حكمفرماست و این دو تفکر در هسته های مرکزی خود مفاهیمی مانند مصرف گرایی و تسلط بر طبیعت به هر نحوی را دنبال می کنند، برون دادی که از دل این موارد زاده می شود، موضوعاتی دامنگیر مردمان این کشور است.
علاوه بر این، فرهنگ مصرف گرایی و لذت جویی حداکثری باعث مشکل فرزندآوری در این کشورها شده است. جمعیت کاسته شد و معضل پیری جامعه را فراگرفته است. در چنین شرایطی کشورهای غربی دست به افزایش سن بازنشستگی زده اند تا کمبود نیروی کار به وجود آمده در نتیجه پیری جمعیت را جبران کنند. بنابراین طبیعی است مردم این وضع را تحمل نکنند و کار به اعتراضات و اعتصابات فراگیر بینجامد.
عامل دیگر این خشم اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت؛ فرهنگ لیبرال سرمایه داری باعث توهم تسلط بر طبیعت و ولع هرچه بیشتر برای درنوردیدن آن شده است؛ به طوری که به قیمت نابودی و له شدن طبیعت زیر بار صنعت تمام می شود. طبیعی است سرمایه داران به چیزی جز سود بیشتر چشم نمی دوزند و مردم شاهد از بین رفتن قطره چکانی محیط زیستشان هستند.
فرانسه مهد آزادی ادعایی اروپاست و به هیچ عنوان نباید خدشه ای به آن وارد شود، حتی به بهای از دست دادن اعتبار رسانه ای به واسطه سانسور.
فرهنگ مصرف گرایی و لذت جویی حداکثری باعث مشکل فرزندآوری در این کشورها شده است. جمعیت کاسته شد و معضل پیری جامعه را فراگرفته است
ماجرا اما این بار کمی متفاوت است؛ اعتراضات فرانسه باید رسانه ای می شد و مردم جهان تماشاچی این بازی می بودند؛ آن هم به دلیل اینکه در نقطه ای دیگر از دنیا ماجراهایی در جریان است.
به طور واضح تر این بار رسانه ها حاضر بودند شورش علیه سرزمین دموکراسی شان را نمایش دهند و هزینه آن را بپردازند، احتمالاً به این دلیل که ساز و کارهای مشابه اعتراضی ازجمله تجمعات و اعتصابات فرانسوی ها به ایرانیان نیز انگیزه و سمت و سوی مدنظر را بدهد. به این ترتیب شباهت روش های اعتراضی فرانسویان و ایرانیان نمی تواند تصادفی باشد.
نکته ظریفی که دست بازی رسانه ای را بیش از پیش آشکار می کند، غفلت آگاهانه و هدفمند همین رسانه ها از نحوه برخورد پلیس و نیروهای امنیتی دولت فرانسه با مردم است. بنابراین باید به طور کل هرگونه برخورد نادیده انگاشته شود یا گذرا گریزی زده شود و از آن عبور کرد.
با این حساب چه از این بهتر، هم آزادی بیان و بی طرفی ساختگی رسانه های جریان اصلی به مردم تحمیل می شود و هم نقطه امید و الگوی جامعی پیش روی معترضان ایرانی قرار می گیرد.
رسانه ها در غرب مبانی مشترک و آرمان های کمابیش یکسانی دارند که گاه بنا بر منفعت مالی، قدرت سیاسی یا تسلط فرهنگی از روش های به ظاهر متناقضی پیروی می کنند، اما تنها قربانی ماجرا که به صورت روبنایی رعایت می شود ولی عملاً وجود ندارد، آزادی بیان و بی طرفی رسانه ای است.