به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از خروج آمریکا از برجام و وعده کشورهای اروپایی برای تأمین منافع ایران از برجام، دولتمردان ایران امیدوارانه در برجام ماندند و تعهدات برجامی خود را علیرغم نقض توافق از سوی آمریکا اجرا کردند. وعده اروپا برای ایجاد یک کانال ویژه مالی اگرچه با تعلل زیادی از سوی آنان روبرو شد، اما مسئولین کشور به دلیل آن که معتقد بودند ایجاد چنین سازوکاری میتواند راه نفسی برای اقتصاد ایران باشد، با همه این کارشکنیها مماشات کردند و با اروپا راه آمدند. برخورد مسئولین دیپلماسی کشور با رفتارهای کشورهای اروپایی نشان از نوعی «اعتماد همراه با امید» نسبت به اروپا دارد. با این حال جای این سؤال وجود دارد که آیا میتوان اروپا را قابل اعتماد دانست و به آن امیدوار بود؟
*همراهی اروپا با راهبرد فشار حداکثری آمریکا
رفتارهای اروپا در یک سال اخیر به خوبی نشان میدهد اروپا اگرچه در ظاهر ادعا میکند خواستار حفظ برجام است و برای تأمین منافع ایران از برجام کوشش میکند، اما در واقع همسو با راهبرد فشار حداکثری آمریکا حرکت کرده و به دنبال فشار بیشتر به ایران است.
چند روز پس از خروج آمریکا از برجام، رئیس کمیسیون اروپا در ۲۸ اردیبهشت ماه 97 طی بیانیهای به آغاز فرایند رسمی برای اجرای چهار تصمیم اروپا جهت مقابله با تحریمهای آمریکا اشاره کرد که این چهار تصمیم عبارت بودند از: اجرای فرایند رسمی برای فعالسازی قانون مسدودسازی، اجرای فرایند رسمی برطرف سازی موانع برای بانک سرمایهگذاری اروپایی (EIB)، تقویت همکاری بی وقفه در زمینههای مختلف با ایران شامل بخش انرژی و شرکتهای متوسط و کوچک و بررسی امکان تراکنشهای بانکی موردی با بانک مرکزی ایران.
گذشت زمان نشان داد اروپا ارادهای برای عملی کردنِ اقدامات وعده داده شده ندارد و رفتارهای اروپا صرفاً با هدف وقتکشی و نگه داشتنِ ایران در برجام بوده است. به عنوان نمونه به رغم آن که پارلمان اروپا در ۱۴ تیر 97 طرحی را تأیید کرد که به موجب آن بانک سرمایهگذاری اروپا بتواند با ایران تجارت کند، اما چون این طرح الزامآور نبود، بانک سرمایهگذاری اروپا زیر بار اجرای این تصمیم نرفت!
همراهی کردن اروپا با سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران را در مسائل مختلفی میتوان مشاهده کرد. اروپا که ادعا میکرد به دنبال حفظ منافع ایران از برجام است، پس از بازگشت تحریمهای نفتی آمریکا علیرغم اعطای معافیت به دو کشور اروپایی برای خرید نفت ایران، همگام با تحریمهای آمریکا، خرید نفت از ایران را به صفر رساند.
همچنین محدود کردن سازوکار اینستکس به تجارت اقلام بشردوستانه (غذا، دارو و تجهیزات پزشکی) شاهد دیگری بر همراهی اروپا با راهبرد فشار بر ایران است. در شرایطی که هدف اولیه از ایجاد سازوکار اینستکس، دور زدن تحریم آمریکا و دسترسی ایران به منابع حاصل از فروش نفت بود، با این حال سازوکار ایجاد شده در تناقضی آشکار با هدف اولیه آن، تنها در چارچوب تحریمهای آمریکا فعالیت خواهد کرد! جالب اینجاست که کشورهای اروپایی اجرایی کردن همین سازوکار معیوب را نیز منوط به همکاری بیقید و شرط ایران با FATF کردهاند که این پیششرط نیز در راستای همان راهبرد فشار حداکثری به ایران است.
*اروپا به دنبال چیست؟
اظهارات صریح مقامات اروپایی نشان میدهد خواستههای کشورهای اروپایی از ایران منحصر به حل مسائل هستهای نبوده و این کشورها برجام را به عنوان نقطه شروعی برای حل و فصل مسائل دیگر یعنی فعالیتهای موشکی و منطقهای ایران میدانند. به عنوان نمونه، موگرینی در 19 آذرماه 97 گفت: «ما معتقدیم بر اساس اجرای کامل و پایدار برجام، ما میتوانیم از طریق گفتگو همچنان به حل مسائل دیگر که برای ما مهم است، از جمله موشکهای بالستیک، سوریه و دیگر موضوعات با ایران مذاکره کنیم».
طبیعتاً در چنین شرایطی، اروپا از یک سو تلاش خواهد کرد اهرمهای فشار خود را بر ایران حفظ کند تا دست بالاتر را در مذاکرات آتی داشته باشد و از سوی دیگر تلاش میکند برجام را به عنوان نمونه موفقی از مذاکرات با ایران، حفظ کرده و از شکست آن جلوگیری کند تا راه برای مذاکرات آتی باز باشد. بر این اساس لازم است رفتارهای اروپا در قبال ایران از جمله اقدامات اخیر آنان درباره اینستکس را در این چارچوب تفسیر کرد.
* چگونه اینستکس اروپا را به هدف خود میرساند؟
از تحلیل اهداف اروپا در قبال ایران میتوان پیشبینی کرد که اینستکس نیز همچون دیگر راهکارهای ارائه شده از سوی اروپا تنها برای فشار به ایران طراحی شده است. اما چگونه؟
در صورتی که اروپا نفت ایران را نخرد، عملاً سازوکار اینستکس کارایی لازم را برای ایران نخواهد داشت و ممکن است ایران به دلیل تأمین نشدن منافعش از برجام، از این توافق خارج شود. از این رو کشورهای اروپایی تلاش میکنند بدون آن که تحریمهای نفتی آمریکا را زیر پا بگذارند، با وارد کردن شرکای تجاری و خریداران بزرگ نفت ایران همچون چین، هند، روسیه و ترکیه به سازوکار اینستکس، چنین وانمود کنند که کارایی را به این سازوکار بازمیگردانند و با این بهانه، ایران را در برجام نگه دارند. این در حالی است که کانالیزه شدن تجارت ایران از مسیر اینستکس اروپایی، عملاً سبب مؤثرتر شدن تحریمهای آمریکا شده و تضمین میکند درآمدهای حاصل از فروش نفت ایران تنها برای خرید کالاهای بشردوستانه مصرف شود. از سوی دیگر با افزایش واردات از اروپا و کاهش تجارت دو جانبه با کشورهای دیگر، در بلند مدت، صادرات نفت ایران به این کشورها نیز کاهش خواهد یافت و مشکلات اقتصادی ایران بیشتر خواهد شد. این یعنی تبدیل شدن اینستکس به ابزاری جهت اعمال فشار حداکثری به ایران. بیجهت نیست که در گزارشی که گروه بینالمللی بحران به تازگی منتشر کرده است، پیشنهاد داده شده که ایران نفت خود را به کشورهای دیگر از طریق اینستکس بفروشد و کالاهای مورد نیاز خود را از اروپا وارد کند.
امید است تصمیمگیران دیپلماسی کشور، فریب سازوکار پر زرق و برق اینستکس را نخورده و اجازه ندهند اروپا با وارد کردن شرکای تجاری ایران به سازوکار اینستکس، آن را به اهرم فشار جدیدی علیه ایران تبدیل کنند.