به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مکتب رفتاری و ابعاد شخصیتی متناسب با مکتب اهل بیت (ع) داشت و باید عنوان کرد، نخستین بُعد این مکتب که واضح و مشخص است، اخلاص در عمل بود که کار را برای خود، نام آوری، نان آوری یا حزب و گروه انجام نمی داد؛ بلکه تنها برای خدا و تقویت نظام و جبهه اسلامی کار می کرد. اخلاص عمل وی سبب شد وعده الهی همان گونه که خداوند وعده داده بود درباره این شخصیت، فرمانده نظامی و مرد عمل محقق و عزت به وی عطا شود.
یکی از ابعاد مکتب رفتاری، ابعاد شخصیتی، خاص و مشهور سردار حاج قاسم سلیمانی این بود که بسیار در رابطه با نیروها، همکاران و رزمندههای جبهه (ایرانی و غیر ایرانی) مهربان، صمیمی، همدل و همراه بود
این همان موضوعی است که سبب شد محبت شهید سلیمانی در دل تمام مردم؛ چه آنهایی که دیده و شناخته بودند و چه آنهایی که نشناخته بودند، گذاشته شود و این بالاترین ویژگی شخصیتی حاج قاسم بود.
سردار حاج قاسم سلیمانی انسانی بسیار عملگرا و به تعبیری «مرد میدان» بود. در عین حال از منظر وی ارتباط و مذاکره به هیچ وجه باطل نبود و با ارتباطاتی که می گرفت، ترکیب متوازنی از عمل و کارهای نرم و اقناع سازی را در دستور کار داشت که باعث می شد از عهده پیچیده ترین موضوعات و سخت ترین مشکلات بربیاید و بتواند چالش ها را به خوبی حل کند.
حاج قاسم فردی بسیار شجاع بود؛ باید عنوان کرد خیلی وقتها پیش می آید انسان دچار ابهام و تردید شود. شاید ترس از دست دادن جان، آبرو، جایگاه و مقام باعث می شود انسان از اقدامی که باید انجام دهد، غافل بماند؛ ولی شجاعت سردار رشید مقاومت و توکل بر خدا باعث شده بود در سخت ترین میدان ها بسیار قوی و دقیق عمل و موفقیتهای بسیار زیادی کسب کند که باعث شد نامش پرآوازه شود.
یکی از ابعاد مکتب رفتاری، ابعاد شخصیتی، خاص و مشهور سردار حاج قاسم سلیمانی این بود که بسیار در رابطه با نیروها، همکاران و رزمندههای جبهه (ایرانی و غیر ایرانی) مهربان، صمیمی، همدل و همراه بود که این رفتار بر کسانی که می خواهند در جبهه ای گسترده و بسیار پیچیده عمل کنند که بعضاً شاید مراقبت بیرونی وجود نداشته باشد و بخواهند بایستند، تأثیرگذار است؛ چنانچه همراهی، همدلی و مهربانی تأثیر بسیار عمیقی بر وحدت، یکپارچگی و جنگندگی بالای رزمندگان مقاومت در جبهه ها داشت.
حاج قاسم تحلیل بسیار دقیق و عمیق از وضعیت منطقه داشت و می توانست به خوبی جریانات را شناسایی کند؛ یعنی از سطح بصیرت بسیار بالای سیاسی، اجتماعی و نظامی برخوردار بود که باعث می شد بتواند وضعیت را به درستی تبیین کند، مقابل سختیها کم نیاورد و مقاوم بایستد و به قول و وعده الهی هم مطمئن بود که خداوند پیروزی را نصیب می کند.
نقش حاج قاسم در شکل گیری محور مقاومت بی بدیل است؛ چنان که همیشه و همه جا یکسری ظرفیتهای ممکن را به کار می گرفت
به همین دلیل بسیاری از اقداماتی که انجام داد و پیگیریهایی که کرده بود به نتیجههای ثمربخشی رسید؛ این در حالی است که همه ما می دانیم از لحاظ توازن قوا و ابزار شاید تناسب خوبی وجود نداشت. با وجود این، شاهدیم حاج قاسم با ابتکارات و اقدامات درست باعث شد پیروزیهای بزرگی را خداوند نصیب مجاهدان کند.
نقش حاج قاسم در شکل گیری محور مقاومت بی بدیل است؛ چنان که همیشه و همه جا یکسری ظرفیتهای ممکن را به کار می گرفت؛ به عنوان نمونه، در منطقهای می تواند آب و خاک حاصلخیز باشد ولی اگر باغبانی نباشد و تخمی کاشته نشود، حتماً بهرهای به دست نمی آید. در عرصه میدانی نیز زمینه مساعدی برای مقابله با استکبار جهانی، رژیم صهیونیستی و ابزار دستانشان که جنگ نیابتی به راه انداخته بودند، وجود داشت، ولی فردی نیاز بود که بتواند این ظرفیتها و استعدادها را تجمیع کند، سامان بدهد و هدایت کند که حاج قاسم این نقش را به خوبی ایفا کرد.
ممکن است انسانهای بزرگ در اعصار و تاریخ و در جاهای مختلف وجود داشته باشند، ولی وقتی محیط آماده نباشد اتفاق خاصی نیفتد، محیط آماده نیز گاهی وجود دارد، ولی اتفاق خاصی شکل نمی گیرد. شخصیت این رزمنده و مبارز الهی به گونه ای بود که توانست ظرفیتها را سریع منسجم، ساماندهی، هدایت و راهبری کند.
وی توانست سایر جریانهای مقاومت همانند حزب الله لبنان و ... در منطقه را به یکدیگر وصل و جبهه مقاومت قوی ایجاد کند که نتیجه اش همان پیروزی بود که باعث نابودی رژیم پلید داعش در منطقه شد.