به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سال نوی میلادی از راه رسید و نظام بین الملل با میراثی بحرانی از سال گذشته مواجه است. انتخاب چند مورد از مجموع بحرانهای موجود با توجه به پیچیدگی ذاتی پدیدهها در عرصه بینالمللی سخت خواهد بود. با وجود این، مهمترین چالش هایی که سال ۲۰۲۳ با آنها مواجه خواهد بود، به شرح ذیل است.
از ابتدای شکل گیری جنگ بحران، عدهای بر این باور بودند این موضوع به بحرانی طولانی بدل خواهد شد. جنگ در نقاطی از اوکراین با قوت ادامه دارد و در بخشهایی دیگر فروکش کرده است.
در حال حاضر شاهد افزایش فشارهای اروپا و آمریکا علیه روسیه هستیم. پیشنهاد برای حذف روسیه از شورای امنیت سازمان ملل متحد، افزایش تحریم های بین المللی و کمک مالی و تسلیحاتی غرب به اوکراین باعث شده است ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین مدعی شود تا پیروزی راهی نمانده است.
روسیه موفق شده است کنترل نقاط راهبردی و مهم اوکراین را در اختیار بگیرد و تاب آوری اوکراین به واسطه از میان رفتن 40 درصد از زیرساخت انرژی این کشور و مواجه شدن 9 میلیون اوکراینی با قطع برق، شکنندهتر از قبل به نظر میآید
علاوه بر این، به نظر میآید جایگاه روسیه در اوکراین نسبت به گذشته تغییری نکرده باشد. در زمینه اقتصادی، به تازگی معاون رئیس جمهور روسیه اعلام کرد، اگر هیچ اتفاقی نیفتد انتظار می رود سال ۲۰۲۳ برای اقتصاد روسیه بسیار آسانتر از سال ۲۰۲۲ باشد. وی هیچ مشکل مهلکی را پیش بینی نکرد و گفت، مسکو موفق شد چالش ها را در نیمه نخست سال ۲۰۲۲ کنترل کند و اکنون اوضاع در کنترل است.
از نظر نظامی، هرچند روسیه نیروهایش را از خرسون عقب کشید، اما در سوی دیگر رودخانه آماده بازیابی نیرو و مقابله با نیروهای اوکراینی هستند. روسیه موفق شده است کنترل نقاط راهبردی و مهم اوکراین را در اختیار بگیرد و تاب آوری اوکراین به واسطه از میان رفتن 40 درصد از زیرساخت انرژی این کشور و مواجه شدن 9 میلیون اوکراینی با قطع برق، شکنندهتر از قبل به نظر میآید.
با وجود ادعای زلنسکی مبنی بر اینکه جنگ اوکراین اروپا را متحد کرده، زمزمههایی دال بر خستگی اروپاییان از تأثیری که جنگ بر اقتصادشان تحمیل کرده است، شنیده میشود و موضع دوگانه و منفعت جوی آمریکا بر تزلزل عزم اروپاییان در ادامه حمایت از اوکراین افزوده است.
به نظر میآید سال 2023 با ادامه روند بحران در اوکراین، فرسایشی شدن جنگ و فضاسازی غرب درباره احتمال تسری حملات روسیه به کشورهای مجاور، احتمال توافق با روسیه به جای مقابله با این کشور قوت بگیرد. ممکن است سرنوشت شبه جزیره کریمه برای نقاط حساسی مانند لوگانسک، دونتسک و خرسون تکرار شود و جنگ با تثبیت وضعیت مورد نظر روسیه مبنی بر تشکیل نقاط خودمختار تحت کنترل روسیه پایان یابد.
هر چند پذیرش این فرجام برای غرب به منزله شکست راهبردی دیگر در حوزه اروپا خواهد بود، به ویژه اینکه موضوع ادامه کار زلنسکی نیز محل مناقشه است، اما امکان دارد معادله هزینه فایده این بار غرب را متقاعد به انتخاب وضعیت بد از بدتر کند.
اقتصاد بین الملل در سال آینده گرفتار سه موضوع عمده جهانی است؛ نخست، چالش آمریکا با چین و جنگ اقتصادی این دو غول اقتصادی با یکدیگر. دوم، رکود اقتصادی، تورم و ناآرامی های احتمالی ناشی از آن در جهان و دست آخر، تلاش روسیه و بعضی دیگر از کشورها برای جایگزینی پول ملی به جای دلار، به ویژه در مبادلات انرژی.
از میان این سه، بحران اقتصادی در جهان به نظر عمیق تر و خطیرتر به نظر میآید. در یکصد سال گذشته دو بحران بزرگ در سالهای ۱۹۲۹ و ۲۰۰۸ رخ داده و هراس اقتصاد جهانی از وقوع بحران بزرگ سوم، با در نظر گرفتن شرایط نابسامان فعلی قابل درک است.
در آمریکا بازگشت بخشی از اذهان عمومی به سیاستهای نوسوداگرایانه ترامپ، شکافهای جامعه آمریکایی را گسترش خواهد داد
چالش های اقتصادی، زنجیرهای از بحرانهای سیاسی و اجتماعی دیگر را به دنبال خود به وجود می آورد، ازجمله مهاجرت و بحران هویت در اروپا که با رکود اقتصادی گسترش خواهد یافت و اتفاقات بی سابقهای مانند کشف طرح کودتای راستگرایانه در آلمان و کُردستیزی در فرانسه امکان دارد در سال جدید نیز رخ دهند.
در آمریکا تورم کم سابقه در کنار چند برابر شدن بهای سوخت، ثبات داخلی این کشور را تهدید میکند. بازگشت بخشی از اذهان عمومی به سیاستهای نوسوداگرایانه ترامپ که دست کم باعث ایجاد اشتغال کامل در بسیاری از ایالت های آمریکا شده بود، شکافهای جامعه آمریکا را گسترش خواهد داد و با نزدیکتر شدن به انتخابات ریاست جمهوری، حواشی زیادی در انتظار این کشور خواهد بود.
بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دنیا برای مدتی در حالت تک قطبی قرار گرفت که آمریکا از آن با عنوان «نظم نوین جهانی» یاد می کرد. از میان رفتن بلوک شرق، برخی از تحلیلگران غربی را به این راه خطا برد که هندسه قدرت جهانی برای همیشه با محوریت لیبرال دموکراسی و تثبیت هژمونی بلامنازع آمریکا تغییر کرده است. فرانسیس فوکویاما نظریه پایان تاریخ را طرح کرد و ناتو با سرعت بالایی به سمت شرق گسترش یافت.
در سالهای اخیر و به ویژه سالی که گذشت، جهان شاهد ایجاد بلوک بندی جدید بود که همزمان با افول قدرت آمریکا، سربرآوردن قدرتهای جدید در نظام بینالملل را به همراه داشته است. این تغییر در ساختار نظام بینالملل، آن گونه که به نظر میآید در سال ۲۰۲۳ سرعت بیشتری خواهد گرفت و در این میان واکنش آمریکا برای کند کردن یا توقف در این روند، جهان را با آشوبهای جدیدی مواجه خواهد کرد.
غرب که شاهد دورههای تاریخی افول تمدنهای باستانی خود در یونان و روم بوده است، همه تلاش خود را برای جلوگیری از تکرار تاریخ به کار خواهد بست. از مونتسکیو تا ابن خلدون معتقدند چرخه ظهور و سقوط قدرت های بزرگ اجتناب ناپذیر است و آمریکا هنوز با چنین حقیقتی نتوانسته است کنار بیاید.
قدر مسلم اینکه سال جدید میلادی مجموعهای از بیم و امید را پیش روی مردم دنیا قرار داده است. با وجود این، امید آن است که در سال جاری میلادی صلح، آرامش و امنیت بر جهان حاکم شود و بشریت سالی خوب را سپری کنند.