حامی مالی نتانیاهو: باید ایران را نابود کرد-راهبرد معاصر

حامی مالی نتانیاهو: باید ایران را نابود کرد

یکی از حامیان مالی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در یک سخنرانی، ایران و اخوان المسلمین را مانع صلح در منطقه خوانده و گفته است که ایران باید نابود شود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۲۶ تير ۱۳۹۸ - 2019 July 17
کد خبر: ۱۶۶۲۰
 

به گزارش راهبرد معاصر، زمانی که بحث حامیان مالی «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و دیگر جریان‌های راستگرای این رژیم مطرح می‌شود، همواره نام «شلدون ادلسون» غول صنعت قمار و کازینوی آمریکا به ذهن می‌آید که از حمله اتمی به ایران حمایت کرده بود. اما نتانیاهو حامیان مالی دیگری هم دارد که آن‌ها هم به اندازه ادلسون عقاید ضدایرانی و ضداسلامی دارند و رژیم صهیونیستی را موجودیتی مقدس می‌انگارند.

 

یکی از این افراد که در رسانه‌های ایران کمتر شناخته‌شده است، «کنت آبراموویتز» میلیاردر آمریکایی-اسرائیلی است که در آمریکا ریاست لابی صهیونیستی «دوستان آمریکایی لیکود» را بر عهده دارد و دستکم از سال ۲۰۰۷ به بعد، به ستادهای انتخاباتی نتانیاهو کمک مالی کرده است.

 

او که در صنعت داروسازی و درمان فعالیت می‌کند، رئیس گروه موسوم به «صندوق استقلال اسرائیل» نیز هست که برای گسترش شهرک‌های صهیونیست‌نشین در اراضی اشغالی کرانه باختری، کمک مالی جمع‌آوری می‌کند. وی عضو هیأت مدیره «کمیته دقت در خبررسانی خاورمیانه» (CAMERA) نیز هست. این سازمان رسانه‌های خارجی را برای پوشش جهت‌دار تحولات به نفع رژیم صهیونیستی و سانسور جنایات این رژیم تحت فشار قرار می‌دهد. سال ۲۰۰۵، شبکه بین‌المللی یهودیان ضدصهیونیست، این کمیته را «یک سازمان اسلام‌هراس» توصیف کرد که «با ارعاب رسانه‌های خبری، آن‌ها را به پوشش اسرائیل‌دوستانه تحولات وادار می‌کند.»

آبراموویتز که پیش از این هم بارها از لزوم ضمیمه بخش‌های باقی‌مانده فلسطین و همچنین مقابله با ایران صحبت کرده بود، این هفته در یک سخنرانی تازه، گفته است که اسرائیل باید برای «نابودی ایران» تلاش کند. او در این سخنرانی که محتوای آن یادآور جنگ‌های آخرالزمانی است، جهان را درگیر «جنگ سوم جهانی» می‌خواند و می‌گوید تمدن غربی، باید ایران، اخوان المسلمین و جریان‌های سیاسی چپگرا را نابود کند.

 

ترجمه متن سخنرانی او در ادامه آمده است:

«باید ایران را نابود کرد»

اسرائیل برای حفظ موجودیتش درگیر جنگی در ۱۰ جبهه است. شماره یک، ایران. شماره دو، تهدید تشکیلات خودگردان علیه موجودیت اسرائیل. شماره سه، حملات سایبری، خصوصا از جانب ایران. شماره چهار، تجاوز ایران به سوریه و عراق. شماره پنج، داعش که در حال تجاوز به صحرای سیناست. شماره شش، تسلط حماس و اخوان المسلمین بر غزه است، که اسرائیل تقدیمش کرده است. شماره هفت، ساکنان بدوی که به صورت غیرقانونی در حال دستبرد به اراضی هستند و دولت اسرائیل هم تقریبا هیچ‌کاری در موردشان نمی‌کند. شماره هشت، اسرائیل باید از میدان‌های گازی فراساحلی خود حراست کند. شماره نه، سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دیوان جنایی بین‌المللی و نهادهای غیردولتی که سازمان‌های ترور فرهنگی هستند و به اسرائیل و تمدن غربی اعلام جنگ کرده‌اند. شماره ده، حزب‌الله که عامل ایران در لبنان، سوریه و عراق است و دارد هرکجا که می‌تواند بر قدرت خود می‌افزاید.

 

پس، این‌ها چالش‌های ده‌گانه‌ای هستند که اسرائیل باید با آن‌ها مقابله کند و در مورد هرکدام از این جبهه‌ها هم عملکرد نسبتا خوبی داشته است. هرچند در مورد برخی از جبهه‌ها دچار سردرگمی است، اما به طور کلی اسرائیل می‌داند دارد چه کار می‌کند. می‌خواهم این صفحه را با دو ملاحظه به پایان ببرم:

 

تا زمانی که ایران و اخوان المسلمین نابود نشده‌اند، هیچ طرح صلحی در خاورمیانه وجود نخواهد داشت. این مسئله کلیدی است که باید درک کنید. تا زمانی که نیروهای شر نابود نشده باشند، اسرائیل نمی‌تواند در زمینه هرچیزی که ممکن است صلح محسوب شود، پیشرفتی حاصل کند. مانند این است که در سال ۱۹۳۹ باشیم و بگوییم می‌توانیم صلح داشته باشیم؛ بله، اما فقط بعد از اینکه آلمان و ژاپن نابود شده باشند. اما تا زمانی که آلمان و ژاپن نابود نشده‌اند، نمی‌توانید صلح داشته باشید. در خاورمیانه هم چنین وضعی است. تا زمانی که ایران و اخوان المسلمین نابود نشده‌اند، نمی‌توانید طرح صلحی داشته باشید. بدون قید و شرط. تسلیم بدون قید و شرط.

 

«لزوم الحاق اراضی فلسطینی‌نشین»

ثانیا، من طرفدار حفظ وضع موجود هستم، اما آن را «وضع موجود مضاعف» می‌خوانم. وضعیتی که در آن، اسرائیل و آمریکا می‌توانند موضع اسرائیل را از طریق اقدامات یکجانبه تقویت کنند، چراکه کسی وجود ندارد که بشود با او مذاکره کرد. بنابراین، اسرائیل باید نظام آموزشی بخش شرقی اورشلیم (قدس) را هم به دست بگیرد، این چیزی است که بعد از این همه سال، اتفاق نیافتاده و [آموزش] همچنان در اختیار سازمان ملل و سازمان «آنروا» است که به کودکان عرب آموزش‌های غلط می‌دهند. اسرائیل باید این [مدارس] را تعطیل کند و کنترل آن را به دست گیرد. اسرائیل قطعا باید بخش «بی» و «سی» و به وقتش، بخش «اِی» کرانه باختری را ضمیمه کند... باید اساسا تشکیلات خودگردان را نابود کرد و آن را به وضعیت دولت‌شهر، که نظیر آن در امارات عربی متحده برقرار است و در آن شهرها امور خود را اداره می‌کنند، بازگرداند.

 

خوب، حالا سراغ بحث درباره جهان می‌روم. جهان. ما اکنون در جنگ سوم جهانی هستیم، خودمان نمی‌دانیم، اما من به شما اطمینان می‌دهم که ما اکنون در جنگ سوم جهانی هستیم و نبرد میان دموکراسی‌ها و دیکتاتوری‌هاست. نیمی از مردم جهان در دموکراسی زندگی می‌کنند، که ما آن را تمدن غربی می‌خوانیم و نیمی از مردم جهان در دیکتاتوری زندگی می‌کنند، که ما آن‌ها را دیکتاتوری می‌خوانیم. اساسا یک نبرد میان دموکراسی‌ها و دیکتاتوری‌ها در جریان است و در حال حاضر یک موازنه قوایی میان دو طرف حکمفرماست.

 

جنگ جهانی سوم

مجسمه اطلس را فرض کنید که جهان را روی دستانش نگه داشته است. جهانی که از تمدن غربی و دیکتاتوری‌ها، حدود هفت میلیارد نفر، تشکیل شده است. اما آن اطلس که جهان بر آن استوار است، چیست؟ سه سند وجود دارد که اطلس را نگه داشته است. کتاب عهد عتیق، یا تورات که ما آن را یهودیت می‌خوانیم، عهد جدید یا همان مسیحیت و سپس قانون سکولاریسم که ما آن را منشور حقوق می‌خوانیم. این سه سند، به اطلس جسارت اخلاقی و اختیار اخلاقی می‌بخشند تا بتواند نیروی خود را حفظ کرده و جهان را نگه دارد. در همین نمونه، چه کسی می‌خواهد اطلس را نابود کند؟ چه کسی برای نابود کردن تمدن غربی تلاش می‌کند؟ اساسا، دو گروه از افراد که سرخ‌ها و سبزها خوانده می‌شوند. سرخ‌ها، عبارتند از سوسیالیست‌ها، کمونیست‌ها، ترقی‌خواهان، که عملا ما را به عقب می‌رانند و ابردولت‌هایی که آن‌ها از آن حمایت می‌کنند. آن‌ها در حقیقت به دنبال دیکتاتوری گروهی از نخبگان هستند تا بتوانند به تاراج پول‌ها ادامه دهند و دیگران در فقر زندگی کنند. ما برای آن‌ها اسم ویژه‌ای داریم، آن‌ها «دموکرات» خوانده می‌شوند یا در انگلستان، «حزب کارگر». جناح چپگرای حزب دموکرات یا حزب کارگر از کنترل خارج شده‌اند و تجسم سرخ‌ها هستند، درست مانند چین و روسیه که دو مورد از بزرگترین دیکتاتوری‌ها هستند و بخش اعظم جهان اسلام.

 

سپس، اسلامگرایان را داریم. این‌ها افرادی هستند که از دین اسلام به عنوان یک جنبش سیاسی استفاده می‌کنند تا جهان را به تسخیر درآورده و همه را به مسلمانانی نظیر خود بدل کنند. سه سازمان تروریستی اسلام سیاسی وجود دارد: شماره یک، ایران، شماره دو اخوان المسلمین و شماره سه، داعش. داعش وضعیت چندان خوبی ندارد، اما ایران و اخوان المسلمین، همانطور که پیش از این گفتم، باید شکست بخورند. درست مانند چپگرایان آمریکا و دیگر کشورها، چراکه در حال حاضر آن‌ها دارند به قانون اساسی حمله می‌کنند، به کتاب مقدس، به عهد عتیق و عهد جدید حمله می‌کنند. اگر اجازه دهیم که به حملاتشان به ارزش‌های ما ادامه دهند، ارزش‌های ما را فاسد خواهند کرد و غالب می‌شوند. حواسمان به این موضوع نیست، اما باید چپگرایان و اسلامگرایان را نابود کنیم، پیش از آنکه آن‌ها ما را نابود کنند. این چیزی است که من آن را جنگ سوم جهانی می‌نامم. دو نسل آینده، بسیار سرگرم‌کننده خواهد بود. دو نسل آینده مشخص خواهند کرد که آیا نوه‌های ما در آزادی و رفاه زندگی می‌کنند یا تحت دیکتاتوری. وظیفه ما این است که اطمینان یابیم آن‌ها در آزادی و رفاه زندگی کنند.

 

 

منبع: فارس

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده