ضمانت خواهی و خوف و رجا از آینده یمن-راهبرد معاصر
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

ضمانت خواهی و خوف و رجا از آینده یمن

می‌توان سلسله عوامل داخلی و خارجی را به‌عنوان انگیزه‌های تمایلاتی سعودی برای طرح ایده ضمانت خواهی یا تضمین از سوی محمد بن سلمان در نظر داشت، به‌گونه‌ای که عربستان به‌طورکلی و ولیعهد آن به‌طور خاص در ذیل توجهات و اضطرارهای سیاسی – سیاستی در عرصه داخلی و خارجی، با چالش‌های میدانی در یمن مواجه شده‌اند.
مصطفی مطهری؛ کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۵ - ۱۹ دی ۱۴۰۱ - 2023 January 09
کد خبر: ۱۶۷۳۷۹

ضمانت خواهی و خوف و رجا از آینده یمن

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ انتشار یادداشتی در روزنامه الاخبار و تحلیل خبری در این زمینه که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به انصارالله اعلام کرده در صورت ارائه تضمین‌های امنیتی آماده خروج از یمن است، توجه کارشناسان و تحلیلگران این حوزه را به خود جلب کرد. در واقع دلیل این توجه جدیت صنعا در ارائه شروط و تعدیل نکردن آنها در ماه های گذشته بعد از پایان آتش بس های دوره ای و تمدید نکردن آن از سویی و موقعیت شکننده ماه و سال های اخیر سعودی ها در یمن از سوی دیگر است.


آنچه در قالب تحلیل خبر درباره چگونگی آینده تحولات یمن مورد توجه است، اینکه باید فرآیند اتفاقات در یمن را بر مبنای رویکرد برآیندی بررسی و تجزیه و تحلیل کرد؛ یعنی در ذیل علت چرایی رویکرد مذکور از سوی ریاض و سیاست اعلامی سعودی که از جانب ولیعهد این کشور رسانه ای شده است، می بایست نگاه و افق تحلیل را چندوجهی در نظر گرفت.


اگر ریاض به سمت سیاست دگردیسی گونه در ارتباط با یمن گام برداشته است، باید متغیرهای داخلی و خارجی را لحاظ کرد؛ متغیرهایی که در دو حوزه مذکور ناظر بر توجه به اصل ثبات و با هدف حفظ و تثبیت موقعیت داخلی و خارجی ولیعهد سعودی مرتبط می باشد.

بن سلمان از رهاورد تجاوز به یمن توانست برای خود نامی دست و پا کند و از رهگذر بحران آفرینی در یمن به کرسی ولایتعهدی سعودی دست یابد و دیگر رقبا را کنار بزند


ولیعهد سعودی در شرایط موجود به این درک راهبردی رسیده است نباید منافع و آینده سیاسی خود را با ادامه تجاوز در یمن به مخاطره بیندازد. از این رو با فارغ شدن از یمن می تواند کانون توجهات حاکمیتی را به مواردی که موجب تقویت روزافزون جایگاهش در عرصه داخلی و خارجی شود، سوق دهد. با وجود این، نباید فراموش کرد ماهیت تجاوز به یمن و اهداف تعیینی آن از سوی بن سلمان در شرایط موجود وی را به آنچه درصدد تحصیل آن بوده، رسانده است.


بن سلمان از رهاورد تجاوز به یمن توانست برای خود نامی دست و پا کند و از رهگذر بحران آفرینی در یمن به کرسی ولایتعهدی سعودی دست یابد و دیگر رقبا را کنار بزند. در واقع یمن گزینه مهمی برای بن سلمان در زمینه کسب تجربه سیاسی بود.


وجه دیگر این ماجرا برای بن سلمان این است که چند سالی از باتلاقی که در یمن گرفتار شده، مشق سیاست می کند. همین درس آموزی سیاست از بحران یمن برای بن سلمان وی را به اتخاذ تصمیم مذکور برای پایان دادن به تجاوز مجاب کرده است.


جلوه آشکار روند زنجیره ای تحولات یمن گواه این موضوع است که ریاض با وجود هزینه های هنگفت میدانی و سیاسی در این کشور بازنده اصلی ماجراست؛ بازنده ای که نه تنها در برابر صنعا متحمل شکست های متنوع میدانی - سیاسی شده، بلکه در نبرد با امارات نیز برای کسب منافع با شکست های متعددی مواجه شده است. سعودی ها هر بار با هر روش و شیوه ای سعی در بازآفرینی روند مناسبات به سود خود دارند، ولی با بدل ابوظبی و نیروهای بومی هم پیمان آن یعنی شورای انتقالی جنوب مواجه می شوند.


بخش دیگر، اعتراف و پذیرش سیاسی ولیعهد سعودی برای خروج از یمن و دریافت تضمین هایی در این باره از سوی ایران، عمان و انصارالله متوجه کنش گری میدانی موفق انصارالله و تنوع راهبردی و تاکتیکی آنها در نبرد با متجاوزان است. درواقع صنعا با تعیین راهبردهای دفاعی و تهاجمی در جبهه های نبرد با متجاوزان و تنوع بخشی به طرح و نقشه های تقابلی توانست به تحمیل خواسته ها و مطالبات خود در قالب شروط معین به سعودی، ریاض را در تنگنا و بن بست فعلی انتخاب قرار دهد.

عربستان با وجود اعمال طرح های محاصره اقتصادی و انسانی به صنعا برای زیر فشار قرار دادن انصارالله و فراهم کردن بسترهای طغیان مردمی علیه آن، شاهد حمایت های مردمی از انصارالله در نبرد با متجاوزان است


صنعا به رهبری انصارالله در مسیر قبولاندن مطالباتش موفق بوده و توانسته است آنها را به طرف مقابل، یعنی سعودی دیکته کند. واقعیت این است، صنعا با تقسیم مسئولیت ها و نقش آفرینی ها در دو عرصه میدانی و سیاسی – دیپلماتیک و توجه توأمان به دو عرصه، زمینه های موجود برای پذیرش شروطش از سوی سعودی و درخواست آنها برای دریافت تضمین هایی برای پایان دادن به تجاوز در یمن را فراهم کرده است.


این در حالی است که بخشی از شروط صنعا در این زمینه علاوه بر خروج بی قید و شرط از یمن، پرداخت غرامت از سوی سعودی و پایان مداخله این کشور در یمن است. عربستان با وجود اعمال طرح های محاصره اقتصادی و انسانی به صنعا برای زیر فشار قرار دادن انصارالله و فراهم کردن بسترهای طغیان مردمی علیه آن، شاهد حمایت های مردمی از انصارالله در نبرد با متجاوزان است.


تظاهرات مردمی موسوم به «الحصار الحرب» و حمایت عموم مردم یمن به ادامه نبرد با متجاوزان برای کسب پیروزی همه جانبه و آمادگی نظامی صنعا برای آغاز نبرد در جبهه ها و خطوط درگیری که بارها نسبت به ازسرگیری آن به طرف مقابل هشدار داده اند، عاملی مهم در این راستا به شمار می آید که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.

 

بهره سخن

در مجموع می توان سلسله عوامل داخلی و خارجی را به عنوان انگیزه های تمایلاتی سعودی برای اتخاذ تصمیم مذکور در نظر داشت، به گونه ای که عربستان به طور کلی و ولیعهد آن به طور خاص در ذیل توجهات و اضطرارهای سیاسی – سیاستی در عرصه داخلی و خارجی، با دلایل میدانی در یمن مواجه شده اند که عملاً می توان از آنها با نام موانع یاد کرد.


ماهیت رو به زوال و در شرف فروپاشی ائتلاف، تضاد در اهداف مؤتلفین، بلوغ و سیطره میدانی رو به گسترش صنعا و حمایت های مردمی از بخش تصمیم گیری در صنعا (انصارالله و دولت نجات ملی) در کنار تنوع راهبردهای میدانی و توانمندی های رو به افزایش نظامی آن در تقابل با متجاوزان و ... ازجمله مواردی است که می توان در این باره به آنها پرداخت. به علاوه اینکه طرح ایده ضمانت خواهی یا تضمین از سوی محمد بن سلمان به مثابه خوف و رجائی ست که نسبت به آینده دارد. 

 

ارسال نظر