به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تحرکات دیپلماتیک حامیان دولت وابسته به ائتلاف سعودی در روزهای اخیر گویای اتفاقات تازه ای در آینده است. سفر منطقه ای تیموتی لیندرکینگ، نماینده آمریکا در امور یمن به منطقه برای انجام دیدارهایی در عربستان و عمان، دیدار رشاد العلیمی رئیس شورای ریاستی به همراه طارق صالح و چند تن از اعضای این شورای فرمایشی در اردن با هانس گروندبرگ، نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن در اردن و سفر به امارات به همراه عیدروس الزبیدی، عضو شورای ریاستی و رئیس شورای انتقالی جنوب بر چند بعدی شدن روند مناسبات دیپلماتیک دلالت دارد.
حضور توأم متعارضان منافع در شورای ریاستی برای نشان دادن رویکرد مشترک و با هدف دستیابی به راه حلی همسو در قالب سفرها و دیدارهای دیپلماتیک، نمایشی تازه از سوی متجاوزان برای نشان دادن انسجام و اتفاق نظر سیاسی و میدانی آنهاست
طرف مقابل سعی دارد با دیدارهای دیپلماتیک صنعا را زیر فشار میدانی قرار دهد. این راهبرد زمانی از حیث اجرایی مهم تر به نظر می آید که خبر حضور سلطان بن سعید البرکانی، رئیس مجلس مورد حمایت ائتلاف بعد از سال ها دوری از یمن را که به تازگی از فرودگاه المخاء وارد تعز شد، به آن بیفزاییم.
واقعیت این است تحرکات فزاینده دیپلماتیک دولت مورد حمایت ائتلاف متجاوز به یمن در کنار تلاش های نمایندگان بین المللی حامیان ائتلاف با هدف یافتن پاسخی چاره جویانه برای مقابله با قدرت نمایی میدانی صنعا انجام شده است؛ به گونه ای که آنچه امروز زمینه های اصل تلاش ها را شکل داده، راهبرد نظامی صنعا برای مقابله با سرقت منابع نفتی این کشور و پهلوگیری کشتی ها در بنادر نفتی است.
راهبرد عملیاتی مذکور که کمتر از دو ماه از آن می گذرد، به اندازه ای تحولات میدانی را تحت الشعاع قرار داده که موجب تکاپوی دیپلماتیک شورای ریاستی و حامیان منطقه ای و بین المللی آن شده است، به این امید که معادلات یمن بیش از این متأثر از کنش ها و واکنش های صنعا نباشد.
حضور توأم متعارضان منافع در شورای ریاستی برای نشان دادن رویکرد مشترک و با هدف دستیابی به راه حلی همسو در قالب سفرها و دیدارهای دیپلماتیک، نمایشی تازه از سوی متجاوزان برای نشان دادن انسجام و اتفاق نظر سیاسی و میدانی آنهاست. در واقع آنچه از رهگذر این اتفاق دیپلماتیک برای متجاوزان و یمنی های وابسته به آنها دنبال می شود، چندوجهی سازی دایره و حدود تقابل با صنعا به رهبری انصارالله است.
اینکه تمام ابزارهای سیاسی – دیپلماتیک برای دستیابی حداکثری به اهداف مورد نظر در جبهه مقابل صنعا به کار گرفته شده حاکی از خطری است که از ناحیه ضعف در صفوف مقابل و بیم از افزایش قدرت میدانی صنعا در برابر آنها در نبردهای آتی در میدان های سیاسی و نظامی حس می شود. به بیان جامع تر، مبنای عملکرد اجرایی – عملیاتی طرف مقابل یافتن راه حل های تازه در ذیل تلاش های دیپلماتیک در برابر تهدیداتی است که اکنون به طور بالقوه وجود دارند و در آینده می توانند به فعلیت برسند.
نباید فراموش کرد افزایش عملکرد میدانی غرب به ویژه آمریکا و انگلیس در مناطق شرقی و نفت خیز یمن اشتراک منافع را برای آنها در کنار متجاوزان و وابستگان یمنی فراهم کرده است. از آنچه به عنوان نقطه اشتراک میانشان وجود دارد، در وهله نخست تدوین مناسبات امنیتی برای حفظ منافع است و دوم، اینکه آنها با دشمن مشترکی به نام صنعا مواجه هستند که به عنوان مدعی العموم منافع یمنی ها عمل و با هرگونه تجاوز و غارت مقابله می کند.
افزایش عملکرد میدانی غرب به ویژه آمریکا و انگلیس در مناطق شرقی و نفت خیز یمن اشتراک منافع را برای آنها در کنار متجاوزان و وابستگان یمنی فراهم کرده است
این دو مورد در کنار موارد دیگری همچون کنش ورزی میدانی و سیاسی صنعا، همگرایی در جبهه صنعا، گرویدن قبایلی از مناطق دیگر که فرسخ ها از حوزه نفوذ صنعا دور هستند و تا پیش از این در حوزه گفتمانی طرف مقابل بوده اند، واگرایی ها و تعارضات منافع در جبهه مقابل و ... موجب شده است تلاش های سیاسی برای ایجاد گفتمان واحد میان طرف های مقابل که صنعا را دشمن مشترک می دانند، شکل بگیرد.
آنچه امروز در قالب تشریک مساعی سیاسی – دیپلماتیک از سوی متجاوزان، حامیان و وابستگان به آنها در جریان است، عمدتاً با هدف حفظ منافع و تضمین دستیابی به آنها در آینده انجام می شود. با وجود این، تلاش ها که با هدف جلوگیری از فروپاشی جبهه مخالف صنعا انجام می شود، می تواند نوسانات موجود در جبهه مقابل را مدیریت کند و آنها را به اتحاد و همسویی واحد در مدت زمان محدود برای مقابله با صنعا سوق دهد.
صنعا باید با توجه به چند وجهی شدن معادلات نبرد، از راهبرد تنوع در رویکردهای سیاسی و میدانی استفاده کند.