به گزارش راهبرد معاصر، «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در گفتگو با برنامه «هارد تاک» بیبیسی گفته: «دیپلماسی هرگز به پایان نمیرسد حتی در شرایطی که ما سرگرم اقدامات دیگر هستیم!»
او در این گفتگو به نکات قابل تاملی در حوزه سیاست برجامی واشینگتن اشاره کرده است: «مذاکرات غیرمستقیمی را با ایران داشتیم و علنا اعلام کردیم که آمادهایم مذاکرات غیرمستقیم را ادامه دهیم... ما به دنبال تغییر رژیم در ایران نیستیم!»
یک رمزگشایی ساده از اظهارات رابرت مالی نشان میدهد که مخاطب سخنان او نه تهران و نه حتی سه کشور اروپایی، بلکه رژیم اشغالگر صهیونیستی و کابینه چند تکه و آسیبپذیر نتانیاهو است.
در خصوص اتفاقات رخ داده در تلآویو و بازتاب این رخدادها در مواضع برجامی واشینگتن نکات مهمی وجود داردکه نمیتوان به سادگی از کنار آنها عبور کرد:
نخست اینکه؛ بازگشت مجدد بنیامین نتانیاهو به مسند قدرت در اراضی اشغالی، مولد بحرانهای پایدار و در نتیجه افزایش ضریب آسیبپذیری داخلی، امنیتی و منطقهای رژیم صهیونیستی بوده است.
در چنین شرایطی خطرِ بازی کاخ سفید در زمین تلآویو افزایش یافته و نتانیاهو نیز از دید دموکراتها و شخص جو بایدن، بازیگری دردسرساز و غیرقابل اتکا برای آمریکا محسوب میشود.
تشدید بحرانهای داخلی، تقابل میان نهادهای قدرت در اراضی اشغالی، دو تکه شدن جامعه صهیونستی در حیفا و تلآویو بر اساس مخالفت یا حمایت از کابینه نتانیاهو، افزایش قدرت مقاومت در پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی و یکدست شدن گفتمان و عملکرد ضد صهیونیستی فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه، عملا جایی را برای تنفس حداقلی این رژیم نامشروع باقی نگذاشته است.
در چنین شرایطی؛ همراهی کاخ سفید با تصمیمات و حتی مواضع صهیونیستها برای آنها صرفا هزینه دارد و دیگر هیچ!
گرچه مقامات کاخ سفید طی هفتههای نخستِ بازگشت نتانیاهو به قدرت، تلاش کردند در مواضع اعلامی خود، حقیقتی به نام «عدم توان خطرپذیری آمریکا در حمایت از کابینه نتانیاهو» را کتمان کرده و صرفا بر رویکرد کلان واشینگتن در همپیمانیِ راهبردی با تلآویو تاکید کنند، اما طی روزهای اخیر استمرار این ظاهرسازی برای امثال بلینکن، رابرت مالی و جیک سالیوان تا حد زیادی ناممکن شده است.
نکته اینکه؛ دستِکم بخشی از سر ریز این نگاه ناامیدانه آمریکاییها نسبت به حوادث جاری در سرزمینهای اشغالی، خود را در حوزه مذاکرات رفع تحریمهای ایران و اصرار کاخ سفید بر ادامه این روند نشان داده است.
دوم اینکه؛ مقامات آمریکایی تا قبل از تشدید بحرانهای همهجانبه و تقویت گسلهای سیاسی-امنیتی در سرزمینهای اشغالی، تفکیک میان دیپلماسی آشکار و پنهان خود را در قبال ایران و مذاکرات احیای برجام در دستور کار قرار دادند اما اکنون امکان هدایت این بازی دوگانه برای واشینگتن تا حدود زیادی دشوار شده است.
در مقابل؛ مقامات آمریکایی ترجیح دادهاند منظومه تاکتیکی دوگانه خود در قبال برجام (که پس از اغتشاشات ایجاد کرده بودند) را به ناچار دگرگون سازند که بخشی از این دگرگونیِ ناخواسته اما اجباری، معطوف به ارسال پیامهایی مستقیم یا حتی غیر مستقیم به رژیم اشغالگر قدس است.
بر همین اساس؛ مخاطب اصلی سخنان اخیر رابرت مالی، نتانیاهو و کابینه او هستند و جنس این پیام هم از نوع اعلام مواضع صرف نیست بلکه ماهیتی هشدارگونه برای صهیونیستها دارد، به این معنا که دستان آمریکا برای حمایت از خواستهها و تاکتیکهای تلآویو (چه در عرصه برجامی و چه منطقهای) در مواجهه با ایران نسبت به قبل، به مراتب بستهتر شده و صهیونیستها نیز باید پذیرای این محاسبهی واقعگرایانهی کاخ سفید باشند.
سوم اینکه؛ سخنان اخیر رابرت مالی، آشکارا نشان از اقرار آمریکا به شکست پروژهی «ناامنسازی ایران» دارد، که اگر مقامات کاخ سفید قبلا این موضع را در محافل مشورتیِ پنهان خود به مثابه یک «فرضیه» طرح میکردند، اکنون اما آن را در قالب یک «گزاره قطعی» مطرح میکنند.
بدیهی است که این اعتراف برای مقامات آمریکایی تلخ و برای نظام و ملت قهرمانی که در چهل و چهارمین طلوع فجر انقلاب، دشمنان خود را مقهور راهبرد «مقاومت فعال» خود کرده شیرین و مصداق پیروزی دیگری است. / نور نیوز