به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روند تحولات مرتبط با جنگ افروزی اخیر اسرائیل علیه نوار غزه و البته تحولات کلیتر منطقه ای حاکی است، توان و قدرت نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران در منطقه افزایش قابل توجهی یافته و همین موضوع باعث شده است اسرائیلی ها در مواجهه با جریان مقاومت به پرچمداری ایران، محاسبات و احتیاط خاصی لحاظ کنند.
در بحبوحه جنگ پنج روزه اخیر اسرائیل علیه نوار غزه که با حملات گسترده جنگنده های این رژیم از 9 می آغاز شد، مقام های اسرائیلی تأکید کردند، هدف اصلی شان از اقدام نظامی علیه نوار غزه، جنبش جهاد اسلامی فلسطین است. این جنبش پیوندهای نزدیکی با ایران دارد، کمک های مالی و تسلیحاتی را از آن دریافت می کند و اسرائیل را با توان نظامی راکتی و موشکی خود هدف قرار می دهد.
اسرائیل مدت هاست با حملات مکرر هوایی خود به خاک سوریه و هدف قرار دادن بخش هایی از این کشور که ادعا می کند نیروهای نظامی ایران در آن حضور دارند، سعی داشته و دارد از تبدیل شدن سوریه به مرکز نظامی مهم و محوری برای ایران جلوگیری کند
هدف اسرائیل از اینکه به طور رسمی اعلام کرد به دنبال هدف قرار دادن جنبش جهاد اسلامی فلسطین بود، کاملاً آشکار است؛ آن ها می خواستند حماس از چارچوب ارائه پاسخ نظامی به اسرائیل دور باشد. حماس زرادخانه موشکی بزرگتری در اختیار و اتفاقاً پیوندهای نزدیکی با ایران دارد، موضوعی که کابوس بزرگی را برای اسرائیل تداعی می کند.
البته که اسرائیل به دنبال ایجاد اختلاف و شکاف میان دو گروه مهم مقاومت فلسطینی، یعنی حماس و جهاد اسلامی نیز بوده است. با وجود این، در نهایت پس از شلیک بیش از یک هزار و 200 راکت از سوی جهاد اسلامی فلسطین به اراضی اشغالی، شاهد برقراری آتش بس با میانجی گری دولت مصر بودیم. این موضوع مانع از آن نمی شود که آمریکا و اسرائیل از نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران و قدرت روز افزودن آن ها احساس خطر نکنند.
نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران همواره بخش مهمی از اعمال قدرت منطقه ای این کشور بوده اند. از اوایل دهه 1980 میلادی، گروه های مقاومت نظیر جنبش حزب الله لبنان و سازمان بدر در عراق، نقشی قابل توجه در منظومه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بازی می کنند. ایران پیوندهای محکمی نیز با حوثی های یمنی دارد و البته که نفوذ آن ها میان دیگر جریان های مقاومت در لبنان و فلسطین نیز کم نیست.
متحدان منطقه ای ایران که در قالب محور مقاومت شناخته می شوند، نه تنها دستورکار این کشور در قالب صدور پیام انقلاب اسلامی را به پیش می برند و اهرم های مؤثری در اختیار تهران می گذارند، بلکه در سال های اخیر با توجه به تحرکات گسترده اسرائیل برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی و اسلامی، از ماهیت و اهمیت بیشتری برخوردار شده اند.
اسرائیل مدت هاست با حملات مکرر هوایی خود به خاک سوریه و هدف قرار دادن بخش هایی از این کشور که ادعا می کند نیروهای نظامی ایران در آن حضور دارند، سعی داشته و دارد از تبدیل شدن سوریه به مرکز نظامی مهم و محوری برای ایران جلوگیری کند؛ دستورکاری که موفقیت تل آویو در قالب آن در هاله ای از ابهام است. در عین حال، اسرائیل در ممانعت از توسعه توان تسلیحاتی حزب الله لبنان و حماس شکست های قابل توجهی متحمل شده است.
این موضوع سبب شده است اسرائیل در مواجهه با کنشگران مختلف تا حد زیادی جانب احتیاط را رعایت کند و سنجیده، با احتیاط و به دور از ماجراجویی گام بردارد. در این راستا، شاهد بوده ایم در جریان سه حمله نظامی اخیر اسرائیل به نوار غزه، اسرائیل از درگیر شدن با فقط یک گروه فلسطینی سخن گفت و سعی کرد حماس را از جریان درگیری ها دور نگه دارد.
به همین منوال، از زمان خاتمه جنگ اسرائیل با حزب الله لبنان در سال 2006 میلادی نیز اسرائیل ترجیح داده است تقابل خود با حزب الله لبنان را محدود به حملات هوایی اش به خاک سوریه کند و از درگیری با حزب الله در خاک لبنان پرهیز کند. البته که از چشم اندازی کلی نیز، کلیت جریان مقاومت در منطقه در قالب گروه های مختلف نیابتی نزدیک به ایران، توانسته هزینه های قابل توجهی به طرف های مقابل خود تحمیل کند.
اسرائیل در شرایط کنونی سرمایه گذاری های قابل توجهی را برای ایجاد اختلاف میان گروه های مقاومت فلسطینی و البته تضعیف پیوندهای آن ها با تهران انجام می دهد؛ موضوعی که به ویژه با توجه به ایده تشکیل اتاق مشترک عملیات جریان مقاومت فلسطینی معنا و مفهوم جدی و عینیتری به خود می گیرد.
البته که طرف های مخالف با ایران به طور خاص روی این نکته حساب می کنند که با توجه به تحمیل فشارهای اقتصادی به ایران، حمایت های این کشور از گروه های مختلف فعال در جریان مقاومت در منطقه خاورمیانه با چالش جدی مواجه می شود.
با وجود این، ایران همچنان به حمایت از این گروه ها ادامه می دهد. نکته قابل تأمل این است ایران در کنار حمایت از گروه های مقاومت، با ابزارهای متعارفتری نیز جایگاه و موقعیت منطقه ای خود را ارتقا می بخشد. به عنوان نمونه، 10 مارس سال جاری، ایران و عربستان سعودی بر احیای روابط سیاسی و دیپلماتیک خود توافق کردند؛ موضوعی که در نوع خود می تواند فشارهای اقصادی و سیاسی بر ایران را تا حد زیادی کاهش دهد.
جریان های مخالف با ایران همچنان به فشارهای خود برای تقابل با این کشور ادامه خواهند داد، گرچه در این مسیر توان روز افزون گروه های نیابتی نزدیک به ایران چالش جدی برای مخالفان این کشور و پیشبرد دستورکارهایشان علیه تهران به شمار می رود.