به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شاید حادثه درگیری نیروهای مرزبانی ایران با افغانستان در روز شنبه اتفاقی عادی باشد که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز رخ می دهد، اما با توجه به افزایش تنش میان دو همسایه مسلمان به دلیل اختلاف بر سر حق آبه و مداخله عناصر نفوذی آمریکایی که برای کاشت بذر اختلافات فرقهای میان دو کشور سخت کار میکند، موضوع خطرناکتر از آن چیزی شد که تصور می شد.
روابط میان دو همسایه پس از اشغال افغانستان به وسیله آمریکا در اکتبر 2001 که نزدیک به 20 سال طول کشید به اوج خود رسید و گزارش های منتشر شده نشان می داد ایران با تجهیزات نظامی و مهمات از طالبان در جنگ علیه دشمن مشترکشان، آمریکا حمایت و به روند تخلیه انسانی آنجا کمک کرد.
ایران جزو معدود کشورهایی است که میزبان صدها پناهنده افغان در دوران جنگ این کشور بود و همواره از بازگشت آنها به افغانستان استقبال می کند.
سرکردگان اصلی طالبان به مرور درحال کاستن از مرکزیت سیاسی کابل برای از بین بردن مزیت پشتونهای زدران و همچنین اهمیت دیگر اقوام هستند
عناصر خارجی و برخی رهبران تندروی فرقهای افغانستان از سوی برخی طرفهای اسلامی و عربی که هیچ علاقه ای به ایران و شیعیان ندارند، حمایت میشوند. آنها به تدریج شروع به ریختن هیزم بر آتش اختلافات تهران و کابل کردند و حتی به تنش کنونی در زمینه حق آبه دامن زدند. در این میان مقام های ایرانی می گویند طالبان توافقنامه 1973 را نقض کرده و سهم ایران را از آب رودخانه هیرمند به مناطق شرقی این کشور که دچار خشکسالی شده کاهش داده است؛ موضوعی که البته کابل تکذیب می کند.
طبق آمارها جمعیت کابل شامل ۴۵ درصد تاجیک، ۲۵ درصد هزاره، ۲۵ درصد پشتون و پنج درصد از سایر اقوام است. به عبارتی دیگر کابل شهری پشتون به شمار نمیرود. سرکردگان اصلی طالبان اما به مرور درحال کاستن از مرکزیت سیاسی کابل برای از بین بردن مزیت پشتونهای زدران و همچنین اهمیت دیگر اقوام هستند.
از نگاه امارت اسلامی، درگیریهای مرزی باعث میشود این دولت ملی جلوه کند و از طرفی رقبای بینالمللی و منطقهای ایران به خاطر دشمنی خود، نسبت به طالبان متمایل گردد و دولتش را به رسمیت بشناسند. این درگیریها همچنین ضامن اتحاد در میان جناحهای طالبان خواهد بود.
در کشوری که گوناگونی اقوام و مذاهب بسیار است و اندیشههای فراوانی به دلیل پراکندگی قدرت شکل گرفتهاند، اجرای شیوه امارت اسلامی آن هم از سوی گروهی کمتجربه و کمتوان از لحاظ مدیریتی، بسیار مخاطرهآمیز است.
پس از این درگیری مرزی، کمپینی در شبکه های اجتماعی به سرکردگی برخی تندروهای طالبان ایجاد شد و حتی تهدید به «فتح تهران» کردند و شعارهای فرقه ای مسموم علیه دکترین سیاسی ایران سر دادند و به مناقشه های تاریخی دامن زدند.
چیزی که ما بیش از همه از آن نگران هستیم، این است که ایالات متحده و برخی ادوات عربی آن می خواهند افغانستان را به عرصه جدیدی برای جرقه زدن درگیری های فرقه ای سنی و شیعه و میدانی برای جنگی ویرانگر تبدیل کنند.
در کشوری که گوناگونی اقوام و مذاهب بسیار است و اندیشههای فراوانی به دلیل پراکندگی قدرت شکل گرفتهاند، اجرای شیوه امارت اسلامی آن هم از سوی گروهی کمتجربه و کمتوان از لحاظ مدیریتی، بسیار مخاطرهآمیز است
این توطئه در حالی است که با توافق اخیر عربستان و ایران که به آشتی تاریخی میان فرقههای سنی و شیعه منجر شد، منطقه در حال دیدن روی آرامش به خود است. باور نداریم طالبان یا مقام های ایرانی پس از توسعه روابط مثبت و نزدیکی و همکاری میان دو کشور همسایه بخواهند در تله اختلافات فرقه ای بیفتند.
آمریکا که پس از 20 سال اشغال افغانستان و صرف بیش از 2 تریلیون دلار شکست خورد و شبانه مجبور به فرار شد، میخواهد انتقام این شکست را با روشن کردن جنگ فرقهای میان طالبان و ایران، به عنوان خطرناکترین دشمنش بگیرد. امیدواریم خردمندان و دوراندیشان هر دو طرف در راستای مهار این فتنه وحشتناک حرکت کنند.