قصه رهایی نجفی از قصاص و پایان ماجرا-راهبرد معاصر
رکورددارترین نام برای دختران ایرانی اعلام شد همسر مالک شرکت موبایل موسوی آمل بازداشت شد قاضی پرونده چای دبش: پاسخ بانک‌های شاکی به استعلام‌ها متناظر با سوالات دادگاه تنظیم نشده است بریز و بپاش میلیاردی متهمان پرونده رضا‌یت خودرو با پول مردم کلاس‌های جبرانی دانشگاه‌ها چگونه تشکیل خواهد شد؟ یازدهمین دادگاه چای دبش برگزار شد / تفهیم اتهام به یک متهم دیگر پرونده ساعت آغاز فعالیت مدارس چهارمحال و بختیاری اعلام شد مدارس ۱‌۱ شهرستان کرمانشاه فردا تعطیل شد کدام شغل‌ها در آینده با افزایش تقاضا روبه رو می‌شوند؟ فردا آخرین مهلت ثبت‌نام در نوبت اول کنکور ۱۴۰۴ / ثبت‌نام ۵۶۰ هزار نفر بلاتکلیفی ۱۶ میلیون دانش آموز برای روز شنبه یکم دی ماه ۱۴۰۳ توضیح دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص حواشی برگزاری جشن یلدا  امکان تعطیلی کلاس درس بعد از امتحانات نوبت اول  هواشناسی ایران ۱۴۰۳/۹/۳۰؛ تشدید فعالیت سامانه بارشی در کشور ورود سامانه بارشی به کشور از امروز / یلدای برفی در استان‌های غربی

قصه رهایی نجفی از قصاص و پایان ماجرا

ظهر هفتم خرداد و حوالی ساعت ۱۲ بود که خبر قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران مخابره شد و زن جوان به دست همسر خود کشته شده بود، خبر عجیب و شوکه کننده قتل میترا استاد در خروجی رسانه ها قرار گرفت.
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۴ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 August 14
کد خبر: ۱۹۲۴۱

به گزارش راهبرد معاصر، ظهر هفتم خرداد و حوالی ساعت ۱۲ بود که خبر قتل همسر دوم شهردار اسبق تهران مخابره شد و زن جوان به دست همسر خود کشته شده بود، خبر عجیب و شوکه کننده قتل میترا استاد در خروجی رسانه ها قرار گرفت.

 

اخبار اجتماعی- قتل آن هم به دست محمدعلی نجفی ؛ یک چهره معروف سیاسی و آموزشی که سال‌ها با عنوان یک مسؤول در مناصبی مثل وزیر آموزش و پرورش ، شهردار تهران، رئیس سازمان برنامه و بودجه و ...در بین مردم شناخته شده بود.

 

بررسی کارشناسانه تیم های جرم شناسی آغاز شد، اعترافات شهردار اسبق اخذ شد و همه اذهان عمومی،مسوولان و رسانه ها منتظر برپایی دادگاه شدند.

 

شایعه پراکنی و موج سواری گروههای سیاسی از پرستو بودن مرحومه تا مهدورالدم بودن وی در این حادثه داغ تر از هر لحظه ای شد؛ تا اینکه سرانجام پس از برگزاری جلسات دادگاه و شنیدن بارها اعتراف به قتل غیرعمد از سوی نجفی، نهایتا قصه به پایان رسید و حکم قصاص وی به اتهام "مباشرت در قتل عمد" همسر دومش میترا استاد با سلاح گرم، "حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز" و نیز "ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی" صادر شد.

 

حالا که کمتر از 20 روز از زمان اعتراض وکلای شهردار اسبق به این رای باقی نمانده بود، صبح امروز مسعود استاد، برادر میترا در صفحه شخصی خود از بخشش قاتل خبر داد و دقایقی بعد هم وکلای مرحومه آن را تائید کردند.


مسعود استاد برادر میترا استاد رهایی نجفی از طناب دار و اجرای قصاص را اینگونه نوشت: «قصه ما به سر رسید، قصه‌تان بی‌غصه باد، هفتم خرداد 98 تلفنم زنگ خورد و زندگی‌مان چرخی خورد. خبر کوتاه بود و خبرنگاران زیاد.

 

تا به خود آمدم خواهرم بود و خون و جنازه و مردی مشهور به سیاست، وزیرخوشنام، شهردار پرطمطراق سابق، معاون و مشاوری امین برای بالاترین مقام اجرایی کشور، حامی حقوق زنان ولی قاتل زن خودش.

 

سخت بود برایم مدیریت بچه‌ای که با جنازه خون‌آلود مادرش روبه‌رو شده بود و جامه از تن دریده بود.

 

سخت بود برایم زجه‌های مادری که شاید تا دیروز داماد خود را دولتمردی شریف می‌دید و امروز قاتل عزیز خود.

 

سخت بود برایم اشک‌های پدری که همیشه فرزندان خود را از ظلم به دیگران پرهیز می‌داد و امروز سینه دخترش سوراخ به گلوله داماد خود می‌دید.

 

کمی شاید ترسیده بودم از آن همه قدرت مرد سیاستمدار که تا دیروز فکر می‌کردم قدرتش پشت گرم خانواده مظلومم می‌شود و امروز همه آن قدرت در مقابل من و خانواده مظلومم بود.

 

آری، خواهرم با سلاحی کشته شده بود که قرار بود مقابل سلاح ناجوانمردان باشد، آری ترسیده بودم زمانی که پلیس قاتلی را با گرمی استقبال می‌کرد و فارغ شده بود که این تصاویر برای خانواده یک شهروند عادی داغ بر داغ می‌افزاید. اما فردای آن روز ساعت 9 صبح در دادسرا با اولیای دم نزد دادستان عادل جناب آقای شهریاری حاضر شدیم.

 

مرد باشوکت دیروزمان را، بیچاره مرد گرفتار در پنجه عدالت دیدم که حتی قادر به تکلم صریح دیروز نبود. پدرم زیر گوشم گفت حضرت عزرائیل توسط این مرد جان دخترم را گرفت و من تسلیم اراده خداوند هستم، مادرم نیز چشم در چشم او شد و گفت به خدا واگذارت کردم، فرزند مقتول هم از دادستان تقاضای قصاص کرد.

 

از آن پس بود که آماج حمله خبرنگاران هم‌خط سیاست‌های آن مرد قرار گرفتند و سؤالات آنها از ما به گونه‌ای بود که ضمن کشته شدن محمدعلی نجفی توسط خانواده و خواهر ما صورت پذیرفته بود و به جای مقتول باید پاسخ می‌دادیم که چرا کشته شده‌ایم.

 

ناجوانمردانه‌ترین قسمت داستان این روزهای ما زمانی شروع شد که وکیل افراد سیاسی زبردست وارد میدان شده، فراموش کرد که به عنوان یک بال کبوتر عدالت باید به یاری قاضی بشتابد.

 

آموزشی که این وکیل باوجدان به موکل خود داد در کنار مطبوعات مغرض، کمرمان را خرد کرد و اگر نبود توکل به خداوند متعال، شاید زبان در دهان می‌چرخید و رازهایی برملأ می‌گشت و پرده از معمای چرایی قتل می‌افتاد.

 

جناب آقای علیزاده طباطبایی امیدوارم کارآموزان قضایی‌تان تاریخ وکالت‌تان را نخوانند و ندانند که حب خط سیاسی چگونه استادشان را به رغم چهره موجهش، ملعبه دنیادوستی کرد و حتی از موکل خود با آن همه دبدبه وکبکبه عبرت نگرفت. شما تا آنجا فرار رو به جلو فرمودید که همسر رفیق گرمابه و گلستان خود را پرستو و در یک کلام مهدورالدم خواندید و فکر نکردید که فرض آنکه حتی موکل از قصاص در این دنیا نجات یابد در محکمه عدالت خداوند خود و موکل باید پاسخ دهید و این چند روز باقیمانده عمرتان در قبال حیات همیشگی، خسران ابدی برایتان دارد.

 

خوشبختانه موکل شما هوشمندتر از شما بود و در جلسه دوم دادگاه عزل‌تان کرد و کمترین دفاعیات شما را کأن لمیکن نمود. شما آنقدر این پرونده قتل برایتان جذاب بود که حتی در زمانی که سمتی در پرونده نداشتید باز در کنار فرزند معزول آیت‌الله خزعلی اظهارنظر نمودید، امیدوارم به خود بیایید و توبه بفرمایید والا عمر برف است و آفتاب تموز!

 

و اما جناب نجفی، به خبرسازان هم‌خطی خود گفتید که صداهایت را نهاد امنیتی به همسرت می‌داد و ظنپرستوبازی را با کمک خبررسان‌هایت چرخاندی، بدان و آگاه باش پرستوی شما کلاغی بود و در قامت شخص مورد اطمینانت که دست بر قضا در دادگاه هم حضور داشت این مهم را انجام می‌داد و در تماس‌های شمافایل‌های خاله زنانه را به همسرت می‌رساند که اگر مایل بودی در یک جلسه خصوصی، اسم شخص را به شما خواهم گفت بلکه در ملأ عام آبرویی از کسی نریخته باشیم.

 

نکته دیگر با حامیان زنان می‌گویم، مشاورین و نمایندگان بانوان کشورم، خواهرم در نگاه شما زن نبود؟ که عریان در داخل حمام توسط همسرش به قتل رسید و یک کلام در موردش نگفتید؟ آیا سیاست‌تان فقط به شما اجازه می‌دهد در مورد حق تحصیل و حق کار، نفقه و سهم کابینه، وامصیبتا سر دهید؟ قتل بانوی ایرانی برایتان ارزش نداشت که قدماً یا قلماً یا کلاماً از او یاد کنید؟ باشد مردمانمان در دوره‌های بعدی انتخابات‌تان قضاوت‌تان کنند!

 

و اما در مورد خودم که روزی سرداری گمنام و روزی سردار سپاه نام گرفتم، می‌گویم که الان نه شغلی دارم و نه رسمی که از کسی گرفته باشم، فقط فرزند روستازاده‌ای به نام کاکا برار از دیار کرمانشاهانم. از کودکی از پدر ومادرم مهرورزی آموختم و تا درجه دکترای تخصصی هوا و فضا در معتبرترین دانشگاه‌های کشور و بدون رانت تحصیل کردم، در بهمن سال 93 خانه هوا و فضای ایران را در شهرداری تهران تأسیس نمودم و الان نیز فقط مدرس دانشگاه هستم.

 

و اما در آخر داستانمان به واسطه پادرمیانی بزرگان کرمانشاه، کشور و همچنین وکلای عزیزمان آقای مسعود افرازهو محمود حاجلوئی، پدرم‌، مادرم و مهیارمان، آقای محمدعلی نجفی را بخشیدیم و از خون عزیزمان گذشتیم و خرسندیم که هیچ معامله‌ای با خون آن بزرگوار نکردیم و امیدوارم آقای محمدعلی نجفی در این چند صباح باقی‌مانده به دور از سیاست به تزکیه نفس بپردازد. اجر همه خیرخواهان و هدایت همه بدخواهان به راه راست را از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم.

کلمات کلیدی: نجفی قتل قصاص
ارسال نظر