اصلاح‌طلبانی که از خاتمی عبور نمی‌کنند؛ از او مجسمه می‌سازند-راهبرد معاصر
علم‌الهدی: اول باید دین مردم را مدیریت کنیم و بعد دنیای آنان را پیام توئیتری پزشکیان به السیسی خطیب نماز جمعه تهران: بسترسازان نابودی زیرساخت‌های سوریه پاسخگوی امت اسلامی باشند الحاق شناور‌های بسیار پیچیده و تسلیحات ویژه به نیروی دریایی ارتش فرمانده سپاه خراسان‌جنوبی: آخرین نفری که خط مقدم نبرد با تکفیری‌ها در سوریه را ترک کرد یک پاسدار بود /برای ارتش سوریه جهاد معنایی نداشت ادای احترام فرمانده کل سپاه پاسداران به مقام شهید سلیمانی لاریجانی: یکی از راهبرد‌های دشمن این است که القاء کند همه خسته هستند و نباید به مردم کاری داشت ساعت کاری دستگاه‌های اجرایی تا بهمن‌ماه تغییر کرد+ جزئیات نماینده مجلس: حتی فقیرترین کشور‌های آفریقایی هم این حد از کاهش ارزش پول را ندارند وزرای کار و دادگستری وارد شیراز شدند عملیات مشترک مرزبانان ایران و عراق در مقابله با سلاح‌های غیرمجاز پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت حاج سید علاءالدین میر محمد صادقی رئیس‌جمهور عازم قاهره شد رئیس‌جمهور فردا به مصر می‌رود تاجگردون: ۱۱ میلیارد دلار برای کالا‌های اساسی تخصیص یافت

اصلاح‌طلبانی که از خاتمی عبور نمی‌کنند؛ از او مجسمه می‌سازند

فردای بدون عارف، خاتمی هیچ‌کاره است و هر از چندگاهی اصلاح‌طلبان دورش جمع می‌شوند و در مراسم‌ها به عنوان مجسمه اصلاحات تقدیسَش می‌کنند.
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۷ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ - 2019 August 16
کد خبر: ۱۹۴۰۵

به گزارش راهبرد معاصر ؛ محسن صمیمی ـ جنجالی‌ترین موضع‌گیری یک چهره سیاسی داخلی که روز سه‌شنبه حسابی صدا کرد، اظهارات غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران بود که گفته بود: «آقای خاتمی فردی شناخته شده، مورد احترام و فرهیخته است و از بهترین شخصیت‌هایی است که در عرصه سیاسی فعالیت می‌کند اما موضوع رهبری یک جریان سیاسی امری متفاوت و نیازمند ساز و کار تشکیلاتی در جبهه اصلاحات است ... نه آقای خاتمی هرگز چنین ادعایی داشته اند که رهبر مجموعه جریان اصلاحات هستند و نه جریان اصلاحات با هم بر سر رهبری جریان اصلاحات توافق کرده اند. گروه‌های جریان اصلاحات به آقای خاتمی بسیار علاقه‌مند هستند؛ اما اینگونه نیست که همه با هم توافق کرده‌اند که در شرایط فعلی ایشان رهبر جریان اصلاحات تلقی شوند».

 

* توپ کارگزاران در زمین عارف

این جملات کافی بود که بلافاصله موج حملات علیه کرباسچی آغاز شود و حتی کسانی از درون حزب کارگزاران یا علیه کرباسچی حرف بزنند و یا به نوعی صحبت‌های او را با تفسیرهای خود تعدیل کنند.

 

محمد قوچانی بلافاصله در یک موضع‌گیری گفت: «موضوعی که کرباسچی بیان کرد تلاش و رایزنی به رهبری و محوریت رئیس دولت اصلاحات، برای بازسازی و نوسازی جبهه اصلاحات است. معنی این سخنان اصولا نمی‌تواند عبور از خاتمی باشد چون همچنان محوریت این تلاش‌ها وی هست. آقای خاتمی تاکنون به لحاظ تشکیلاتی یعنی سازمانی و با یک سازوکار حقوقی روشن به عنوان رهبر جبهه اصلاحات انتخاب شده باشد؛ به معنای عبور از وی نیست این اتفاق تاکنون نیفتاده است و وی در دوران ریاست جمهوری هم حاضر نبودند به لحاظ حزبی رهبر یک جریان سیاسی خاص باشند».

 

قوچانی در این موضع‌گیری خود، سعی کرده که توپ را در زمین بازی ساختار تشکیلاتی اصلاح‌طلبان و لزوم بازسازی و نوسازی آن بیاندازد و به نوعی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، فراکسیون امید و شخص محمدرضا عارف را خطاب غیر مستقیم قرار دهد.

 

رویکردی که غلامحسین کرباسچی ساعاتی بعد در تکمله مصاحبه خود اینگونه آن را تقویت کرد: «توصیه می‌کنم اگر فردی شبهه‌ای دارد دوباره مصاحبه را بخواند. دو سایت با مواضع مشخص با دستاویز قرار دادن سخنانم درباره رئیس دولت اصلاحات، آن را به «خروج کارگزاران از جبهه اصلاحات» تعبیر کردند. من چنین چیزی را مطرح نکردم. محمدرضا عارف در شورای عالی اصلاحات و مجلس در این مدت چه‌کار کرده است؟ همه اعتراض‌های اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد او است. وی عملکردی ندارد که کسی بخواهد از او انتقاد کند. ناکارآمدی شورای عالی باعث شده است که رئیس دولت اصلاحات به سراغ نهاد بالادستی برود».

 

*مشت اول و دوم کارگزارانی‌ها

تا اینجای کار کارگزارانی‌ها مشت اول را به خاتمی زدند و سپس با تعدیل ضربه مشت خود، در وهله دوم عارف را هم مورد حمله خود قرار دادند، اما سوالی که پیش می‌آید این است که آیا فراکسیون امید و تیم محمدرضا عارف جز با «تَکرارهای خاتمی» روی کار آمده است؟ و آیا جز این است که پایگاه اجتماعی جریان اصلاح‌طلب درست یا غلط خاتمی را مسبّب تشکیل فراکسیون امید می‌دانند؟ آنجا که در آن فایل تصویری گفت: «تَکرار می‌کنم به تمامی افراد هر دو فهرست رای دهید».

 

*تَکرارهایی که دیگر کارگر نیست

امّا آیا این تلاش برای تنزل جایگاه خاتمی و به تعبیری عبور از وی چیز جدیدی است؟ واقعیت این است که این حملات بی‌سابقه نیست و اساساً این عدم محوریت خاتمی، به کرّات از لسان سایر شخصیت‌های‌اصلاح‌طلب مطرح شده است.

 

صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح‌طلب اردیبهشت 97گفته بود: «فراکسیون امید در ایجاد سرخوردگی و ناامیدی بین مردم کم از روحانی نگذاشت؛ بنابراین خیلی از کسانی که سال 94 در انتخابات مجلس شرکت کردند و به «تَکرار می‌کنم» آقای خاتمی لبیک گفتند، دیگر پای صندوق رأی انتخابات سال 98 حاضر نمی شوند. 2 بار که سهل است حتی اگر آقای خاتمی 20 مرتبه هم بگوید تکرار می کنم آن اتفاق 94 نخواهد افتاد چون میزان سرخوردگی از فراکسیون امید مجلس اگر بیشتر از آقای روحانی نباشد کمتر نیست».

 

اردیبهشت امسال نیز بهزاد نبوی که این روز‌ها بیش از پیش در رسانه هاست، در اظهار نظری در مورد نقش محمد خاتمی گفته بود: «ایشان (خاتمی) هیچ‌گاه نگفته که رهبر اصلاحات است. داشتن کاریزما موضوع متفاوتی است. اگر منِ نوعی 100 بار «تکرار کنم» کسی به حرفم توجه نمی‌کند. ایشان یک بار تکرار می‌کنند، تمام لیستشان رأی می‌آورد. اصلاح‌طلبان باید از این امتیاز حداکثر بهره را ببرند و این ربطی به رهبری فردی ندارد و آقای خاتمی هم مدعی آن نیست. ما شورای عالی سیاست‌گذاری داریم که تمام احزاب اصلاح‌طلب شناخته شده و شخصیت‌های حقیقی اصلاح‌طلب از همه طیف‌ها در آن حضور دارند. این که کارایی‌اش کم یا زیاد است، بحث‌ دیگری است».

 

بهزاد نبوی نیز در موضعی نرم می‌کوشد در عین اینکه احترام خاتمی را نگه می‌دارد، همان موضع کنونی کارگزارانی‌ها را در عدم رهبری خاتمی و عدم کارایی شورا عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان تکرار کند.

 

موضعی که بار دیگر در اظهارات خردادماه امسال صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان درباره نقش محمد خاتمی در انسجام اصلاح‌طلبان، خود را نشان می‌دهد. خرازی به ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی گفته بود: «آقای خاتمی خیلی از سیاست دور شده و به نظر می‌رسد علاقه ای ندارد کنش‌گر سیاسی باشد. ظاهرا آقای خاتمی علاقه دارد به شخصیت سیاسی تبدیل شود که از دور، دستی بر سیاست داشته باشد. من فکر می‌کنم آقای خاتمی نتوانسته جامعه را اقناع کند و این نشان می‌دهد که بین آقای خاتمی، مشاورین ایشان و عمق جامعه فاصله زیادی افتاده است. نمونه آن بحث فدرالیسم است که اخیراً مطرح کردند.»

 

این اظهارات و مواضع است که موضع خاتمی را برجسته و معنادار می‌کند. مصطفی تاجزاده اوایل امسال بود که به نقل از وی گفت که «من اگر "تکرار" هم کنم، دیگر مردم رأی نمی‌دهند».

 

هرچند تاجزاده تلاش می‌کند این مشکل را به نبود میل و رغبت در مردم برای شرکت در انتخابات ربط دهد، ولی مواضع فوق‌الذکر، درستی این ادعا را به چالش می‌کشد. حقیقت این است که نه اصلاح‌طلبان و نه قاطبه مردم عملکرد ملموسی از فراکسیون امید سراغ ندارند و این فراکسیون و عقبه تشکیلاتی آن یعنی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان در سال‌های گذشته مغضوب اصلاح طلبان و مورد انتقاد شدید آنان بوده است.

 

* پایان خاتمی و عارف

به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیده‌اند که خاتمی ورای محبوبیتی که در بدنه جریان اصلاح‌طلب دارد، به درد راهبری جریان اصلاح طلب نمی‌خورد، ولی چون در افکار عمومی مساوی با کلیت اصلاحات است و عبور از وی ممکن است عبور از اصلاحات قلمدادش شود، در راهبردی دفع افسد به فاسد می‌کنند و برای نجات کشتی اصلاحات عارف را به دریای بحران‌های اصلاح‌طلبانه می‌اندازند.

 

*خاتمی؛ مجسمه اصلاحات

عبور فیزیکی از خاتمی امری غیرممکن نشان می‌دهد ولی اصلاح‌طلبان امید دارند که در فردای اصلاحات بدون عارف، جامعه اصلاح طلبان را به خاطر همه قصورها و تقصیرهایشان تبرئه کند. فردای بدون عارف، خاتمی هیچ‌کاره است و هر از چندگاهی اصلاح‌طلبان دورش جمع می‌شوند و در مراسم‌ها به عنوان مجسمه اصلاحات تقدیس‌اش می‌کنند، ولی کسی از او در مورد اینکه اصلاح‌طلبان برای انتخابات چه کنند، نظر نخواهد خواست و به‌نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان این را به خاتمی تفهیم کرده‌اند. اصلاح‌طلبان امیدوارند که طوری به خاتمی و عارف پایان دهند که اصلاحات به پایان نرسد.

منبع : فارس

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار