به گزارش راهبرد معاصر؛ جمهوری خلق کره با آمدن کیم جونگ اون، بیش از پیش در تقابل موشکی و هسته ای با غرب و متحدانش قرار گرفت. پیونگ یانگ، هرگز از تهدیدات امریکا دچار تردید نشد و با آزمانیش های موشکی مکرر بر برد و قدرت تخریب موشک هایش افزود. با آمدن دونالد ترامپ و ادبیات تهاجمی وی، اختلافات دو طرف تا مرز یک جنگ هسته ای پیش رفت ولی در نهایت کاخ سفید باز هم به ابزار "تحریم" دست برد تا با قدرت موشک ها و بمب اتمی کره شمالی مقابله کند. سیاست امریکا پس از آن که درخواست هایش برای مذاکره با جمهوری خلق کره رد شد، متمرکز بر تحریم اقتصادی و دیپلماتیک این به اصطلاح "دولت سرکش" قرار گرفت و در نتیجه آن توانست فشار اقتصادی و انزوای سیاسی نسبتا شدیدی ضد کیم جونگ اون بوجود آورد. با تمام این فشارها، کیم جونگ اون هرگز از لحن تهدید آمیز خود نکاست و تاکید کرد که بر توان موشکی و هسته ای کره شمالی خواهد افزود. در نهایت، طی آخرین آزمایشات، کره شمالی اعلام کرد که توانسته موشک هایی با برد 6 و 8 هزار کیلومتر را با موفقیت آزمایش کند که قادرند تمامی خاک ایالات متحده را هدف قرار دهند. پس از اعلام این خبر، کره شمالی از لحن تهدید آمیز خود کاست و پالس های مثبتی برای برقراری رابطه با نزدیکان امریکا در منطقه شرق دور، یعنی دولت کره جنوبی فرستاد. از جمله این پالس ها، سفر خواهر کیم جونگ اون همراه با رئیس پرزدیوم جمهوری خلق کره به سئول بوده است. اما چرا کره شمالی چنین پالس های مثبتی می فرستد؟
علت اصلی گرایش پیونگ یانگ به سوی سئول
بسیاری از تحلیلگران غربی، گام های پیونگ یانگ برای نزدیکی به سئول را نتیجه فشارهای اقتصادی دانسته اند ولی مداقه در این ادعا می تواند در فهم اهداف واقعی کیم جونگ اون بیشتر راهگشا باشد. تحریم کره شمالی به تازگی وضع نشده و حداقل نزدیک به 7 ماه از آخرین موج تحریم ها علیه این بازیگر می گذرد بنابراین تصور این که پیونگ یانگ در اثر فشار تحریم ها به سوی مذاکره گام برداشته باشد، کمی دور از واقعیت به نظر می رسد. البته این بدان معنا نیست که هیچ رابطه ای میان فشار تحریم ها و گرایش کره شمالی به مذاکره وجود ندارد بلکه منظور این است که علت اصلی را نمی توان در فشار تحریم ها جست چراکه فشار تحریم از مدت ها قبل وارد شده بود و با گذشت این مدت، احتمالا بار روانی این فشارها کم شده و تنش های اقتصادی درون کره شمالی از بین رفته است. فشار تحریم بدون شک عامل لازم برای اقناع کیم جونگ اون به مذاکره بوده ولی عامل کافی نبوده است.
به نظر می رسد علت اصلی پالس های مثبت اخیر، رسیدن پیونگ یانگ به نقطه دلخواهش باشد. توضبح آن که کیم جونگ اون اکنون به بازدارندگی موشکی و هسته ای دست یافته و این توان را کسب کرده تا در صورت وقوع جنگ با ایالات متحده، خاک آن را هدف قرار دهد. از همین رو ارتش کره شمالی دیگر برای ضربه به کاخ سفید، نیازمند توان بالاتر نیست و همین اندازه برای حفظ امنیت جمهوری خلق کره کفایت می کند. اکنون کیم جونگ اون آماده است برای عدم افزایش قدرت تخریب سلاح هسته ای و برد موشک ها، مذاکره کند. مذاکره در چنین شرایطی به هیچ عنوان دلخواه امریکا نخواهد بود چراکه کره شمالی به هیچ عنوان برد و قدرت تخریب فعلی سلاح های خود را کم نمی کند بلکه حاضر است در قبال گرفتن امتیازاتی، از افزایش این فاکتورها صرفنظر نماید. به عبارت روشن تر، پیونگ یانگ پس از دست یابی به بازدارندگی، حاضر شده تا به میز مذاکره بازگردد.
امکان الگوگیری از پیونگ یانگ برای تهران
جمهوری اسلامی ایران، سال ها در مواجهه با غرب، مجبور با تحمل بار تحریم شده است، همانطور که کره شمالی هم شرایط مشابهی داشته است. اصولا امریکا، ایران و کره شمالی را در ردیف "دولت های سرکش" یا "محور شرارت" دانسته و تحریم های تثریبا مشابهی علیه هردو وضع کرده است. تهران برای رفع تحریم ها که با برجسته شدن پرونده هسته ای بسیار تشدید شده بودند، بدون آن که به بازدارندگی لازم رسیده باشد، تن به مذاکره داد ولی کره شمالی اول به بازدارندگی رسیده و سپس وارد مذاکره می شود.
اگر مذاکراتی میان جمهوری خلق کره و ایالات متحده یا متحدانش انجام شود، به احتمال زیاد، کره شمالی می تواند با نشان دادن چماق موشک و سلاح هسته ای اش و هویج عدم افزودن بر برد و قدرت تخریب آن ها، طرف مقابل را قانع کند که به صورت عملی از فشار تحریم ها بکاهد در حالیکه ایران، اکنون تنها نقطه اتکایش بازگشت به فعالیت های هسته ای دوره پیش از برجام است که به اعتقاد کارشناسان حداقل 6 سال زمان می برد.
نتیجه گیری
سیاست گرفتن طرف مقابل به مرگ جهت راضی شدن به تب، رویکردی است که پیونگ یانگ در مقابل غرب در پیش گرفته و اکنون به پیش می رود تا طبق آن وارد مذاکره شود. چنین سیاستی اما در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران انجام نشد. دولت یازدهم مذاکرات هسته ای را از نقطه ای کلید زد که در صورت کارشکنی غرب، ایران زمان را از دست داده و هیچ بدست نیاورده ولی طرف مقابل توانسته بدون دادن هیچ هزینه ای (در بدترین حالت تنها از دست رفتن پرستیژ بین المللی)، ایران را بسیار از توانمندی هسته ای دور سازد.
با توجه به این تجربیات به نظر می رسد گزینه مطلوب برای ایران در برنامه موشکی و منطقه ای، رفتاری مشابه با کره شمالی باشد و پس از آن که موقعیت نیروهای منطقه ای ایران و موشک هایش به حد کافی بازدارنده شد، برای عدم ارتقای آن مذاکره کرد تا از فشار تحریم ها کاسته شود.