به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در شرایط کنونی سیاست خارجی آمریکا درگیر روابط تنش آمیز با چین و حمایت نظامی از اوکراین است؛ اما دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفته است مقدار قابل توجهی از سرمایه دیپلماتیک خود را به پیشبرد توافق عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی اختصاص دهد. شکی نیست دولت بایدن چنین توافقی را به عنوان پیروزی بزرگی در عرصه سیاست خارجی می بیند.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا چشم انداز چنین توافقی را دگرگون کننده خواند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده نیز گفت، در حالی که مذاکرات میان طرف ها به مرحله نهایی خود نزدیک نشده است، همه طرف ها بر روی بسیاری از عناصر مهم و کلیدی درک و فهم یکسانی پیدا کرده اند.
با وجود این، سؤال این نیست آیا توافق عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان برای ایالات متحده خوب است یا خیر؟ بلکه این است، واشنگتن تا چه حد حاضر است برای اینکه با عربستان سعودی به توافق دست یابد، امتیاز اعطا کند؟
بن سلمان از مطرح کردن چشم انداز توافق عادی سازی روابط با اسرائیل به دنبال این است امتیازات قابل توجهی از دولت آمریکا کسب کند
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی بر این موضوع تأکید می کند که عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان به اولویت مهمی در عرصه سیاست خارجی دولت آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است. با وجود این، میان مردم عربستان سعودی و کشورهای عربی این توافق به دلیل اینکه اسرائیل حاضر نشده در زمینه حقوق مسلمانان در مسجدالاقصی یا ایجاد راه حل جامع برای مناقشه فلسطین امتیازی اعطا کند، منفور است. در این شرایط به دلیل علاقه سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان به تشکیل کشور مستقل فلسطین به عنوان پیش شرط توافق، احتمال شکل گیری توافق عادی سازی روابط عربستان سعودی با اسرائیل ضعیف است.
به همین دلیل بن سلمان از مطرح کردن چشم انداز توافق عادی سازی روابط با اسرائیل به دنبال این است امتیازات قابل توجهی از دولت آمریکا کسب کند. در صدر این امتیازات، تضمین امنیتی آمریکا برای عربستان سعودی است که در صورت وقوع حملات خارجی مانند حملات موشکی و پهپادی سپتامبر ۲۰۱۹، واشنگتن مجبور به دفاع از عربستان سعودی باشد. اگر واقعاً این پیشنهاد مطرح است، دولت آمریکا باید عقل سلیم داشته باشد و هم اکنون قبل از اینکه خیلی دیر شود، از میز مذاکرات با عربستان سعودی کنار بکشد. در واقع به هر قیمتی باید از ارائه تضمین امنیتی برای عربستان سعودی اجتناب شود؛ زیرا جنبه های منفی این اقدام بسیار زیاد است.
در وهله نخست، در بند دفاع متقابل هیچ امتیاز قابل توجهی برای دولت آمریکا وجود نخواهد داشت. در گذشته هرگاه دولت آمریکا از عربستان سعودی درخواست کمک می کرد، این کشور همانند شریکی قوی اقدام نمی کرد. در سال های ۲۰۱۴-۲۰۱۵ که داعش در اوج خود بود و بخش های وسیعی از خاک سوریه و عراق را تحت کنترل داشت، دولت عربستان سعودی تنها در ائتلاف ضد داعش به عنوان ناظر بود. این در حالی است که امارات و اردن با جنگنده های خود به این مأموریت کمک کردند و حملات هوایی علیه این گروه ترتیب دادند. تنها سهم ریاض در این فرایند، اجازه دادن به آمریکا برای استفاده از خاک خود برای آموزش شبه نظامیان در قالب مبارزه با داعش بود.
دوم، اینکه اعطای تضمین امنیتی به ریاض سربازان و تفنگداران دریایی آمریکا را به حافظ و نگهبان امنیتی خاندان آل سعود تبدیل می کند. این بدون شک به نفع سعودیهاست که ثابت کردهاند با وجود دهها میلیارد دلار خرید تسلیحات از آمریکا، جنگجویان بی کفایتی در یمن هستند. این موضوع هرگز به نفع آمریکا نیست، زیرا این کشور برای انتقال بهتر منابع به سمت آسیا باید حضور نظامی خود را در منطقه کاهش دهد.
با وجود مذاکرات آتش بس با حوثی ها، ارتش عربستان همچنان درگیر جنگ هشت ساله یمن است. آیا ازسرگیری حملات موشکی حوثیها به پادشاهی، نیروهای آمریکایی را مجبور میکند در یمن دخالت نظامی کنند؟ در حال حاضر این سؤال فرضی است، اما اگر واشنگتن و ریاض به توافق دفاعی فعال دست یابند یا مهم تر از آن، ائتلاف دفاعی داشته باشند، برای سیاستگذاران ایالات متحده ضروری است.
در نهایت، در سال های اخیر بن سلمان اشتباهات زیادی مرتکب شده که وی را به عنوان شریکی غیرقابل اعتماد و ضعیف به تصویر کشیده است. طبق ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا، وی در قتل جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی نقش داشت که به اعتبار پادشاهی عربستان در غرب لطمه زد و برای مدتی وجهه این کشور را در آمریکا تنزل داد. همچنین در زندانی کردن سعد حریری، نخست وزیر سابق لبنان در عربستان سعودی نقش داشت و وی را در تلویزیون دولتی مجبور به استعفا کرد؛ زیرا حریری به اندازه کافی مواضع تندی در قبال حزب الله نداشت.
با وجود مذاکرات آتش بس با حوثی ها، ارتش عربستان همچنان درگیر جنگ هشت ساله یمن است
علاوه بر این، عربستان سعودی با همکاری امارات متحده عربی به محاصره زمینی و دریایی قطر اقدام کردند تا دوحه را مجبور کنند سیاست خارجی خود را مطابق میل ریاض تغییر دهد. البته این رویکرد در دستیابی به اهداف خود شکست خورد و علاوه بر شکاف میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس، زمینه همسویی و نزدیکی بیشتر ایران و قطر را فراهم کرد.
به تازگی بن سلمان شخصیتی انعطاف پذیر پیدا کرده و به جای تقابل، بر مصالحه تأکید می کند. سعودی ها روابط خود را با قطر بهبود بخشیده اند و مناسباتشان را با ایران ازسر گرفته اند. البته درباره توافق ازسرگیری روابط با ایران، بدون اینکه به مذاکرات آتش بس با حوثی ها بپردازیم، نمی توان با اطمینان گفت، این تغییر دائمی است یا خیر. همچنان این خطر وجود دارد تضمین های امنیتی آمریکا باعث شوند بن سلمان به سیاق گذشته، یعنی رویکرد تهاجمی برگردد.