به گزارش راهبرد معاصر؛ سیدمجتبی حسینی معاون هنری وزیر ارشاد در گفتگویی با برنامه رادیویی «تهران من» درباره حاشیههای کلیپ «پاره سنگ» مهدی یراحی گفت: کلیپ مجوزگرفته با کلیپ پخششده تفاوت داشته است. متأسفانه گاهی انتظاراتی که بایسته فعالیت در عرصه هنر است به درستی مراعات نمیشود. درباره این اتفاق پیشآمده هم دفتر موسیقی وزارت ارشاد اسلامی به اثر و کلیپی مجوز داده اما اثری که منتشر شده هم از نظر شعر و هم از نظر کلیپ، دارای تفاوتهایی است.
معاون هنری وزارت ارشاد درباره انتشار خبر ممنوعالفعالیتی پیش از شنیدن توضیحات عوامل گفت: این خبر از سوی ما منتشر نشد و باید از رسانهها تقاضا کنم در انتقال پیام نهایت دقت و امانت را داشته باشند.
مهدی یراحی نیز که دیگر مهمان برنامه رادیویی «تهران من» بود، در پاسخ به این پرسش که خبر ممنوعالفعالیتی خود را چه زمانی شنیده است، گفت: عصر روز چهارشنبه (۱۲ دی) از طریق ناشر اثر مطلع شدم و آنها هم از طریق تماس تلفنی دفتر موسیقی از موضوع آگاه شده بودند.
یراحی در پایان این برنامه ضمن بیان این که تا امروز قانونمند کار کرده و همیشه درمقابل قانون تابع بوده است؛ اذعان کرد: من در این مورد شیطنت کردم و هر تصمیمی که ارشاد بگیرد، کاملاً میپذیرم.
این خواننده پاپ اظهار داشت: این مسئله باید مدیریت میشد که این موضوع به فضای رسانه کشیده نشود.
با توجه به این که گفته میشود منشا این خبر از سوی وزارت فرهنگ نبوده است و سهلانگاری از سوی رسانهها بوده و سرعت انتشار، فدای دقت در صحت خبر شده است لیکن اختلاف بین جامعه هنرمندان و وزارت فرهنگ امری مسبوق بهسابقه و طولانی شدن روند تایید و اصلاح اثر، نشان داده که توان هنرمند را میگیرد. پیشتر نیز، مشکلاتی که برای آلبوم «ابراهیم» محسن چاووشی پیش آمده بود که با وساطت و نرمش معاونت موسیقی وزارت ارشاد، رفع و آلبوم منتشر شد اما شکل صریحتر انتقادات، این بار از زبان یراحی، موج جدیدی از واکنشها به این شکل موسیقی را در پی داشته است.
البته این شکل موسیقی در کارنامه یراحی، مسبوق به سابقه است. او 23 آبان امسال و در سالروز تولدش، قطعه «سرسام» را با چاشنی اعتراضی کمتری به نسبت «پاره سنگ» منتشر کرد و یک هفته پیش نیز در حمایت از کارگران فولاد اهواز و اعتراض به دستگیری آنها، با یونیفرم کارگری آنها، به روی سن رفت و به اجرای برنامه پرداخت.
در ماجرای تقابل این قبیل از هنرمندان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دونکته اساسی قابل توجه است:
-متاسفانه یکی از آفتهای جامعه امروزی ما، سلبریتیزدگی و الگوشدن فزاینده هنرمندان بیهنر و باهنر است. بزرگترین عیب این جریان برای هنرمند، این است که خود را فراتر از قانون و ساختار ببیند و اجازه هرگونه اظهارنظر را به خود بدهد. اگر قاعدهمندی و احترام به ساختارگرایی عرف رایج هنرمندان باشد بهتر میتوانند به نقد ساختارهای اجتماعی بپردازند و پیامشان تاثیرگذارتر خواهد بود. استفاده از محبوبیت اجتماعی و ایجاد تقابل با ساختار قانونی جامعه، ویژگی تاثیرگذاری مثبت بر عموم جامعه را از سوی هنرمند سلب میکند. هرچند که توقیف اینچنین کلیپهایی یا هر نوع برخورد اینچنینی دیگر از طرف وزارت ارشاد با تولیدکنندگان آن، به نفع تولیدکنندگان است و مخاطبان اثر را در کوتاه مدت افزایش میدهد، اما جایگاه خوشنام و بلندمدتی در میان مردم نخواهند داشت. فلذاست که از طرفی هنرمند با سعهصدر بیشتری در برخورد با ساختار قانونی رفتار کند و از ساختارشکنی بپرهیزد. چرا که همگامی هنرمند با مشکلات و خوشیهای جامعه در عین همراهی با ساختارهای قانونی اجتماع، او را تبدیل به نماد فرهنگی تاثیرگذر خواهد ساخت. از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید بتواند با تسلط بر حوزه رسانه و اطلاعرسانی به موقع جلوی هرگونه انتشار شایعه و خبر جعلی را بگیرد و نه این که رسانههای بیگانه و مغرض پس از موج سواری بر خبر مشوش بتوانند بر هدفهای خود را در پوشش پارهسنگ یراحی بیان کنند. اقدام سریع و بستن باب هرگونه شایعه از سوی وزارت فرهنگ به عنوان نهاد متولی حداقل انتظاری است که میتوان از این وزارتخانه داشت.
-یراحی البته چند روز پیش در آخرین کنسرتش با لباس کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه به روی سن رفت و در حرکتی تحسین آمیز حمایت خود به عنوان بخشی از جامعه هنری ایران از حرکتهای اجتماعی ضدظلم رانشان داد. به جاست که در شرایط پرسوءتفاهم فعلی نقدها و اتهاماتی که متوجه یراحی میشود این نکته را درنظر داشته باشد که این حرکت تحسینبرانگیز افتخاری برای هنر ایرانی امروز ماست. اما در روزگاری که تقابل سرمایهاری و مستضعفین در دنیا بالا گرفته است، ایران به شکلی مستقیم در معرض جنگی نابرابر از سوی آمریکا قرار گرفته است که کم از حمله نظامی آن ۸ سال ندارد و یراحی غیر مستقیم در حالت ضربه زدن به این ایستادگی جبهه مقابل سرمایه داری است؛ او شیطنتآمیز آرمان و تقدس جامعه ایرانی را نادیده میگیرد .این ایرانی به جای آن که به ایستادگی ملتی بنازد این گونه القا میکند که چیزی برایش نمانده است که به آن تکیه کند و روزگار به آدمهایی که به چیزی تکیه نمیکنند رحم نخواهد کرد. پس نه تنها توقیف تنها چاره ساز نخواهد بود، بلکه باید نقد منصفانه شوند.
-بعد از اعتراضات کارگری در خوزستان و تلاش رسانههای بیگانه مثل بیبیسی و منوتو و ... برای تبدیل اعتراضات به تقابل قوم و ملت، این بار نوبت پارهسنگ مهدی یراحی بوده است. آن جا که این رسانهها بر اساس اخبار تایید نشده و مشوش، ممنوعالکاری یراحی را در قامت بستن دهان هنرمندان معترض توصیف میکنند و یراحی را نماد اعتراض سرکوب شده خوزستان معرفی میکنند. نمایش تمام قدی است که این رسانهها به دنبال اختلاف افکنی میان مردم و نظام هستند و سعی دارند که مردم را خسته و ناامید نشان دهند. چندی پیشتر نیز با پخش کلیپ جعلی سعی بر ایجاد ناآرامی در خیابان ها را داشت. اما بعد از آن که دستش رو شد، ناچار به عذرخواهی شد.
بنا بر همین دلایل، سکوت بدترین سرنوشت برای هنرمندانی است که باید حداقل برای قشر عظیمی از جامعه عامل حرکت و اقدام باشند. امید است که همانگونه یراحی به شیطنت خود اعتراف کرده و سرتسلیم در برابر قانون فرودآورده است، به همین نحو نیز گوینده خوبی برای مشکلات واقعی مردم خوزستان باشد. خوزستانی که به رغم همه مشکلات، هنوز به پای آرمانهایش ایستادهاست. این قبیل از هنرمندان که دغدغه مسائل اجتماعی دارند باید دقت کنند که به بهانه کنشگری اجتماعی، هویت و تاریخ این مرزوبوم را نه تنها زیر سوال نبرند بلکه ازین هویت برای رفع مشکلات استفاده کنند.