پیامدهای گردش به غرب پاشینیان بر امنیت قفقاز-راهبرد معاصر
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛

پیامدهای گردش به غرب پاشینیان بر امنیت قفقاز

سپتامبر 2023 میلادی را می‌توان لحظه‌ تلخی ارامنه قلمداد کرد، تا جایی‌که شماری از تاریخ‌نگاران از آن که به سقوط آرتساخ انجامید، به‌عنوان تلخ‌ترین رخداد 120 سال اخیر پس از نسل‌کشی ارامنه در جنگ جهانی نخست نام می‌برند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۱ - ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ - 2024 March 01
کد خبر: ۲۲۹۸۷۷

پیامدهای گردش به غرب پاشینیان بر امنیت قفقاز

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ نسل‌کشی ارامنه در جنگ جهانی نخست رخدادی بود که دست کم به مرگ صدها ارمنی و خروج اجباری بیش از 120 هزار ارمنی از منطقه تاریخی قره باغ منتهی شد.

 

منطقه قره‌باغ کوهستانی از دیرباز همواره مورد مناقشه ارمنی‌ها و آذری‌ها قرار داشته است. با وجود این، پذیرش بین‌المللی این منطقه به عنوان جزئی از قلمرو جمهوری آذربایجان از سویی هم‌زمان با سکونت تاریخی ارمنی‌ها در این منطقه از سوی دیگر موجب شده است این منطقه آبستن تحولاتی گوناگون و عمدتاً خون‌بار باشد.

 

سیاست همگون سازی کمونیست‌ها، تعیین مرزهای تصنعی در قفقاز جنوبی و در ادامه، تحولات منتهی به فروپاشی عثمانی، تخم کینه و نفرت را در قفقاز کاشت

استیلای جمهوری آذربایجان بر منطقه یاد شده پس از پیروزی پیشین در نوامبر 2020 میلادی رخ داد، واقعه‌ای که طرف ارمنی را مصمم کرد با تجدیدنظر تاریخی در دکترین امنیتی خود، بیش از پیش به سمت نزدیکی به دولت‌های غربی و انعقاد قراردادهای مستحکم نظامی، امنیتی و اقتصادی با اتحادیه اروپا، هندوستان و آمریکا گام بردارد. 

 

نیکول پاشینیان، نخست وزیر کنونی ارمنستان که از وی به عنوان معمار جدید تغییرات بین‌المللی در این کشور نام برده می‌شود، در جدیدترین اظهارات خود پیرامون مشی سیاسی ایروان مواردی در تضاد با روح همکاری با مسکو مطرح کرد و گفت، ایروان به‌دنبال تنوع بخشی به روابط امنیتی خود است.

 

تاریخچه منازعه در قفقاز جنوبی

از ایران، روسیه و ترکیه (پیش‌تر امپراطوری عثمانی) به عنوان سه قدرت صاحب نفوذ در منطقه قفقاز جنوبی در قرون متمادی نام برده می‌شود. زوال سلسله قاجار در ایران، توأمان با افول مرد بیمار اروپا (عثمانی) فرصت مساعدی برای روس‌ها فراهم کرد با از میان بردن بخش اعظم فرهنگ بومی منطقه، فرهنگ روسی را تا جای ممکن در منطقه تزریق کند. 

 

برای درک این موضوع بایستی به پیشینه منطقه و زمان حضور ایران در قفقاز پرداخت که در آن فرهنگ‌ها، اقوام و مذاهب منطقه اعم از آذری‌ها، چرکس‌ها، ارمنی‌ها، کُردها، تالشی‌ها، گرجی‌ها، لزگی‌ها، چچنی‌ها، تاتارها و آبخازها فارغ از تفاوت‌های دینی و نژادی، مسالمت آمیز و به شکلی پراکنده در کنار یکدیگر زیست می‌کردند، تا جایی که بخش اعظم جمعیت باکو را ارمنی‌ها، شمار زیادی از ایروان را آذری‌ها و بخشی از جمعیت تفلیس را مسلمانان تشکیل می‌دادند. 

 

سیاست همگون سازی کمونیست‌ها، تعیین مرزهای تصنعی در قفقاز جنوبی و در ادامه، تحولات منتهی به فروپاشی عثمانی، تخم کینه و نفرت را در قفقاز کاشت. 

 

برای درک بهتر فضای یاد شده، به نوشته یخاتچیک درغوکاسیان، پژوهشگر ارمنی استناد می‌کنیم که در تشریح وضعیت حاکم بر منطقه از سه کشور مستقل ارمنستان، گرجستان و آذربایجان، سه منطقه دارای استقلال خودخوانده اوستیای جنوبی، آبخازیا و قره‌باغ و چهار واحد خودمختار مارنئولی، تالش، آجارستان، آخالکالاکی فقط در منطقه قفقاز جنوبی نام برده و آن را نشان از وجود آنارشیسم در منطقه یاد شده می‌داند.

 

فضای یاد شده، موجب شد بلافاصله پس از فروپاشی شوروی، قفقاز جنوبی آبستن حوادثی خونین شود، فرآیندی که به جنگ فرسایشی سه ساله آذری‌ها و ارمنی‌ها منتهی شد. 

 

تفوق وقت ارمنی‌ها بر آذری‌ها موجب شد در آن بازه مقام‌های باکو تن به مطالبات ایروان دهند، لیکن با قدرت گیری تدریجی آذری‌ها ورق بازگشت و نیروهای باکو در دو جنگ سال‌های 2020 و 2023 میلادی نه تنها موفق به بازپس گیری مناطق اشغال شده شدند، بلکه منطقه مورد مناقشه قره‌باغ کوهستانی و جمهوری خوانده آرتساخ را نیز به تصرف خویش درآوردند.

 

دست برتر باکو در تحولات منطقه با حمایت آنکارا موجب شد تا الهام علی‌اف، رئیس جمهور آذربایجان پا را از خواسته‌های پیشین فراتر نهاده و خواستار بازگشایی کریدور زنگزور شود، کریدوری که با قطع مرزهای سرزمینی ایران با ارمنستان (واقع در استان جنوبی سیونیک ارمنستان)، زمینه‌ اتصال خاک اصلی جمهوری آذربایجان را به منطقه نیمه خودمختار نخجوان فراهم خواهد ساخت.

 

تعامل محتاطانه تهران با ایروان

گرچه در جنگ نخست قره‌باغ و به دلیل حمایت از مسلمانان قفقاز جنوبی، تهران در ابتدا خود را حامی نیروهای آذری نشان داد، لیکن طرح ادعاهای قوم گرایانه علی‌اف، ابوالفضل ایلچی بیک و داعیه‌های ارضی باکو نسبت به مناطق آذری نشین ایران موجب شد تهران بسان متحدی بالقوه برای ارمنستان در خلال سه دهه اخیر برآید. 

 

در جنگ 2020 میلادی قفقاز جنوبی نیز موضع تهران آشکارا بر حمایت از تمامیت ارضی آذربایجان، تأکید بر تغییر نکردن توازن قوا و مرزهای کشورهای منطقه بود. 

 

با وجود این، به موازات قدرت گیری نظامی باکو در صحنه‌ میدانی و به دلیل سیاست‌های پان تورانیستی اشاعه شده از سوی ترکیه و همچنین روابط مستحکم باکو با تل‌آویو، تهران به دیده‌ تردید به مناقشه همسایه‌های شمالی نگریست. 

 

ایران کوشیده است علاوه بر حفظ روابط اقتصادی و سیاسی با باکو، خلا حضور نیروهای روسی در حمایت تمام قد از ارمنی‌ها را جبران کند و از بلعیده شدن ارمنستان به‌وسیله همسایه‌های شرقی و غربی (جمهوری آذربایجان و ترکیه) جلوگیری کند.

 

در جنگ 2020 میلادی قفقاز جنوبی نیز موضع تهران آشکارا بر حمایت از تمامیت ارضی آذربایجان، تأکید بر تغییر نکردن توازن قوا و مرزهای کشورهای منطقه بود

با وجود این، تغییر مشی ایروان در نزدیکی به آمریکا و فرانسه به مذاق تهران خوش نیامده است. برگزاری رزمایش‌های نظامی میان ارمنی‌ها و متحدان غربی و احتمال تقویت حضور نیروهای وابسته به ناتو در شمال غرب ایران، موضوعی است که تهران با نگرانی به آن می‌نگرند. 

 

به دلیل تهدیدهای پیرامون ارمنستان از سوی باکو و آنکارا، تهران از اتخاذ موضع علیه ارمنستان پرهیز کرده و کوشیده است ملاحظات امنیتی ارمنستان و نگرانی‌های رهبران این کشور را درک کند.

 

انسداد مرزهای ارمنستان از سوی ترکیه، جمهوری آذربایجان و گرجستان موجب شده است معبر 39 کیلومتری مرزهای این کشور با ایران به عنوان تنها منفذ حیات اقتصادی ایروان در سه دهه اخیر به شمار رود. 

 

همین موضوع موجب شده است ارمنستان با وجود نزدیکی به آمریکایی‌ها و اتحادیه اروپا هیچ تغییر رویکردی نسبت به تهران نشان ندهد و همچنان ایران را متحدی بالقوه برای خویش به شمار آورد. 

 

در سوی دیگر ماجرا، تهران نیز با معذوریت‌های ویژه‌ای مواجه است و با نگرانی از بلندپروازی پان ترک‌ها در منطقه، کوشیده است به ارمنستان هشدار دهد علاوه بر حمایت از تمامیت ارضی این کشور و ارتقای مناسبات اقتصادی با ایروان، مانع از حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در قفقاز جنوبی شود.

 

روابط پرتنش مسکو و ایروان

از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از ارمنستان به عنوان کلیدی‌ترین متحد روسیه در منطقه قفقاز نام برده می‌شود. پیوستن ایروان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و همچنین میزبانی این کشور از دو پایگاه زمینی و پایگاه هوایی روس‌ها، به وضوح بیانگر اتحاد مستحکم مسکو و ایروان در دهه‌های پس از فروپاشی شوروی بوده است. 

 

با این وصف، وقوع انقلاب‌های رنگی و مخملی در کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی، چه در آسیای مرکزی و قفقاز و چه در شرق اروپا، روس‌ها را نسبت به سیاست‌های تهاجمی آمریکا و اتحادیه اروپا بیش از پیش حساس کرد. 

 

همین موضوع موجب شده است مسکو برای جلوگیری از حضور بیش از پیش دولت‌های غرب‌گرا در منطقه تحت نفوذش، مبادرت به تقویت روابط فی‌مابین با دولت‌هایی نظیر جمهوری آذربایجان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان کند. 

 

انتخاب نیکول پاشینیان از سوی مجلس ارمنستان برای عهده‌داری نخست وزیری این کشور در سال 2018 میلادی و پس از کش و قوس‌ها و تحرکات فزاینده حزب  «پیمان مدنی» وی در اسقاط سرژ سرکیسیان، رئیس جمهور ارمنستان را می‌توان نقطه‌ عطف دیگری در مناسبات مسکو و ایروان قلمداد کرد. 

 

وی به‌دنبال ترمیم مناسبات با دولت‌های اروپایی و به‌ویژه فرانسه و نیز آمریکاست. تحرکات پاشینیان نه تنها با حساسیت روس‌ها مواجه شد، بلکه موجبات نارضایتی‌های فزاینده داخلی را فراهم آورد، تا جایی که 40 ژنرال برجسته ارتش متشکل از اونیک گاسپاریان، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ارمنستان در فوریه 2021 میلادی به دلیل نگرانی امنیتی تحمیلی به ارمنستان، خواستار استعفای پاشینیان شدند. 

 

فوریه 2022 میلادی را می‌توان تاریخ مهمی در سیر تحولات حاکم بر قفقاز جنوبی تلقی کرد. رویارویی نظامی مسکو و کی‌یف، دامنه‌ نزاع میان روسیه و غرب را بیش از پیش تشدید کرد و دیگر کشورها را به سوی موضع‌گیری سوق داد. دولت پاشینیان به عنوان متحد بالقوه مسکو از موضع‌گیری به نفع مسکو خودداری کرد و کوشید مشی بی‌طرفانه در قبال جنگ اوکراین اتخاذ کند. 

 

در این میان افزایش فشارها و تحریم‌های بین‌المللی علیه روسیه از سوی غرب و گسیل تسلیحات گسترده به اوکراین، فرصت مساعدی برای دولت علی‌اف در باکو فراهم کرد تا از ورود روسیه به نزاع بی پایان اوکراین بهره جسته و کار نیمه تمام خویش در جنگ 2020 میلادی را به اتمام برساند، در عملیاتی کوتاه تمامی منطقه قره‌باغ کوهستانی را به خاک باکو ضمیمه کند و خط بطلانی بر حیات 32 ساله جمهوری خودخوانده آرتساخ در منطقه بکشد.

 

وقوع درگیری در قره‌باغ و درخواست ارامنه نسبت به ورود نظامی روسیه به این منازعه و بی میلی مسکو به مداخله در این رویارویی (به‌دلیل نارضایتی از دولت پاشینیان، هم‌زمانی نزاع قره‌باغ با جنگ اوکراین و تمایل نداشتن مسکو به رنجش خاطر باکو و آنکارا) بر دامنه‌ تنش‌ها میان دو طرف افزود؛ تا جایی که پاشینیان به‌طور ضمنی و در گفت‌وگو با وال استریت ژورنال از اتکا نکردن ایروان به مسکو به عنوان متحد نظامی و تلاش برای تنوع بخشی به روابط امنیتی با دیگر قدرت‌های بین‌المللی سخن به میان آورد.

 

برآورد تحولات حاکم بر قفقاز جنوبی در یک سال اخیر حکایت از تقویت روابط نظامی و امنیتی میان ارمنستان با دولت‌های اروپایی، آمریکا و هند دارد. برگزاری مانور نظامی مشترک با آمریکایی‌ها، قرارداد خرید موشک‌های میترال، سه سامانه راداری از فرانسه، ورود نفربرهای زرهی باستیون فرانسوی به این کشور و انعقاد قراردهای نظامی با هند تنها بخشی از رویکرد جدید ارمنستان است که خشم روسیه را برانگیخت. 

 

سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در واکنش به این تحرکات دولت پاشینیان را کابینه موقت قلمداد کرد که از نگاه ناظرین منطقه‌ای هشدار نسبت به ثبات داخلی ارمنستان ارزیابی شده است.

 

نکته حائز اهمیت در این باره به وابستگی شدید اقتصادی ارمنستان به روسیه باز می‌گردد. همچنان روسیه بزرگترین بازار صادراتی ارمنستان به‌شمار می‌رود و بخش اعظم گاز مصرفی ارمنستان و سوخت نیروگاه هسته‌ای متسامور این کشور از سوی مسکو تأمین می‌شود. 

 

علاوه بر این، بخش عظیمی از کارگران ارمنی هم اکنون در بازارهای همسایه شمالی مشغول به کارند؛ اهرم‌هایی که در مقطعی کلیدی می‌تواند از سوی مسکو علیه ایروان مورد استفاده قرار گیرند. با توجه به سودای پاشینیان برای تغییر مشی در سیاست خارجی ایروان توأمان با نگرانی‌های امنیتی مسکو نسبت به تقویت حضور ناتو و غرب در حیاط خلوت روسیه، قابل تصور و پیش‌بینی است تداوم روند کنونی به افزایش بحران در قفقاز جنوبی منتهی شود. 

 

دامنه این بحران از وقوع احتمال کودتا یا افزایش اعتراضات مردمی در ارمنستان تا احتمال رویارویی مستقیم میان ایروان با مسکو یا دیگر همسایگانش در نوسان است.

 

بلندپروازی علی اف برای احیای کریدور زنگزور، افزایش هنگفت درآمدهای ناشی از فروش منابع انرژی نفت و گاز از سوی جمهوری آذربایجان در کنار تقویت موقعیت باکو در نظم بین‌المللی به‌ویژه پس از راه اندازی پروژه خط انتقال انرژی باکو-تفلیس-جیهان موجب شد توازن قوا در قفقاز جنوبی بر هم بخورد و دولت ارمنستان که در خلال دو دهه نخست پس از فروپاشی شوروی در جایگاه برتر نظامی قرار داشت، در موضع ضعف قرار گیرد.

 

افزایش شدید بودجه نظامی جمهوری آذربایجان در کنار حمایت‌های بی شائبه آنکارا و تل آویو از علی‌اف موجب شد باکو در ابتدای دهه‌ سوم هزاره‌ سوم به‌دنبال انتقام گیری از شکست‌های مهلک در سال‌های آغازین پس از فروپاشی شوروی و تأسیس جمهوری آذربایجان برآید و زمینه آزادسازی مناطق اشغال شده قره‌باغ کوهستانی و دیگر مناطق کلیدی نظیر شهر شوشی را فراهم آورد. 

 

پیروزی آسان نظامیان باکو بر ایروان در سال 2020 میلادی آن‌ها را برای آزادسازی دیگر مناطق قره‌باغ بیش از پیش مشتاق کرد، همین موضوع به شکست 24 ساعته جمهوری خودخوانده آرتساخ در مواجهه با نظامیان آذری در سال 2023 میلادی و امحای آن پس از گذشت 30 سال از شکل گیری منتهی شد.

 

نکته حائز اهمیت بلندپروازی‌های علی‌اف برای اتصال خاک اصلی جمهوری آذربایجان به منطقه جدا افتاده نخجوان است. علی‌اف با استناد به مفاد آتش بس پیشین که در آن بر ضرورت احیای کریدور لاچین (برای اتصال منطقه ارمنی نشین قره‌باغ به خاک ارمنستان) در برابر کریدور زنگزور (برای اتصال خاک اصلی آذربایجان به نخجوان) تأکید شده بود، به دلیل از میان رفتن جمهوری آرتساخ و با اتکا به بنیه نظامی و حمایت آشکار آنکارا از طرح یاد شده قصد دارد از ضعف آشکار طرف ارمنی به‌دلیل تخریب روابطش با مسکو و افت روزافزون موقعیت داخلی پاشینیان در جامعه ارمنی به نحو بهینه بهره جست و با اتکا به قوه قهریه، شروط خویش را به ایروان تحمیل کند.

 

سیاست کلان پان تورانیستی دولت رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در این مسیر بیش از پیش علی‌اف را مشتاق ساخت با تصرف استان جنوبی سیونیک ارمنستان و ایجاد آنچه کریدور زنگزور نامیده می‌شود، زمینه اتصال سرزمینی شرق چین به عنوان سکونتگاه اولیه اتراک تا بالکان (غربی‌ترین حوزه نفوذ تُرک‌ها به تعبیر اردوغان) را فراهم کند. 

 

در چنین فضایی و به‌دلیل بی‌میلی مسکو به حمایت از ارامنه به‌واسطه درگیری در نزاع اوکراین و بلندپروازی‌های آنکارا و باکو برای تحقق این رؤیا، امکان وقوع تنش ویرانگر در قفقاز جنوبی بیش از پیش قابل تصور است؛ موضوعی که به منزله‌ عبور از خط قرمز تهران (جلوگیری از قطع ارتباط سرزمینی ایران با ارمنستان) تلقی می‌شود و می‌تواند منطقه را آبستن بحران فراگیر دیگری کند.

 

تقلای غرب و رژیم صهیونیستی برای حضور در قفقاز جنوبی

قدرت گیری پوتین و تمایلات وی برای احیای روسیه بزرگ که مشخصات آن را در سالیان اخیر و در ادای احترام وی به پطر کبیر و روسیه تزاری مشاهده می کنیم، با دیده تردید و نگرانی از سوی رهبران جامعه غرب نگریسته شده است. 

 

آمریکا و متحدانش در دو دهه اخیر کوشیدند با توسل به اهرم هایی نرم نظیر وقوع انقلاب های رنگی و مخملی از سویی و ایجاد بحران های داخلی و وضع تحریم های متعدد، روسیه پوتین و متحدانش را در پیمان امنیت جمعی زیر فشار بگذارند و با ورود به حیاط خلوت این کشور، زمینه اضمحلال مسکو را فراهم آورند. 

 

این موضوع در سالیان اخیر به مداخله آشکار نظامی روس ها در چچن، آبخازیا، اوستیای شمالی و مناطق دونتسک و لوگانسک اوکراین برای شکستن فضای تحمیلی منتهی شده است.

 

حضور ایران در همسایگی جنوبی منطقه قفقاز، آمریکا، اتحادیه اروپا، انگلستان و رژیم صهیونیستی را بیش از پیش مشتاق کرده است با نفوذ فزاینده در این منطقه علاوه بر تکمیل حلقه‌ محاصره مسکو، اشراف اطلاعاتی و امنیتی خویش را در منطقه شمال غربی ایران تکمیل کنند. 

 

از همین رو قابل تصور است با تغییر مشی تدریجی دولت پاشینیان، تهران و مسکو بیش از گذشته به سیاست‌های ایروان به دیده‌ تردید و تهدیدی امنیتی برای خویش بنگرند، موضوعی که می‌تواند به تشدید خصومت‌ها در قفقاز جنوبی و حضور نیروهای بیگانه در این منطقه منتهی شود.

 

نتیجه گیری

هفت دهه یک‌دست سازی حکومتی و فرهنگی در مناطق تحت سیطره اتحاد جماهیر شوروی و نادیده انگاشتن تنوع فرهنگی، قومی و مذهبی در این ابرقدرت موجب شد با فروپاشی این اتحاد عظیم، کشورهای اقماری وارد نزاعی خونین بر سر ادعاهای ارضی خویش شوند. همین موضوع بلافاصله به وقوع تنش‌های امنیتی در تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و شرق اروپا منتهی شد. 

 

نزاع در قره‌باغ حکم استخوانی لای زخم برای ارمنستان و جمهوری آذربایجان داشت، تنشی که درنهایت با استیلای آذری‌ها بر جمهوری خودخوانده آرتساخ در سپتامبر 2023 میلادی به کار خویش خاتمه داد.

 

شکست مهلک ارامنه در این نبرد دولت غرب گرای پاشینیان را بیش از پیش مجاب کرد با فاصله گیری از مسکو به‌دنبال انعقاد تفاهم نامه ‌های امنیتی جدید با دولت‌های غربی و منطقه‌ای و در رأس آن‌ها فرانسه، آمریکا و هند برآید. 

 

محدودیت‌های جغرافیایی و انزوای منطقه‌ای ایروان موجب شده است ارمنستان در معادلات خویش جایی نیز برای ایران باز کند و به‌دنبال تقویت مناسبات با تهران برآید.

 

با وجود این، با اتکا به داده‌های میدانی و نارضایتی فزاینده مسکو از حضور نیروهای غربی در حیاط خلوت خویش که لاجرم به خروج ایروان از پیمان امنیت دسته جمعی منتهی شده است و همچنین ناخرسندی تهران از تقویت حضور احتمالی رژیم صهیونیستی و ناتو در مرزهای شمالی کشور، بیم آن می‌رود منطقه آبستن تنشی دیگر شود. 

 

نکته حائز اهمیت به سیاست‌های ماجراجویانه الهام علی‌اف در باکو باز می‌گردد که با آگاهی از ضعف بنیادین ایروان و شکاف ایجاد شده میان روس‌ها و ارمنی‌ها و همچنین تمرکز میدانی پوتین بر نزاع در اوکراین، فرصت را مغتنم شمارده و با حمایت تمام قد ترکیه، در راستای بازگشایی محور کذایی زنگزور گام برداشته است. 

 

رئیس‌جمهور آذربایجان با در پیش گرفتن سیاستی تهاجمی قصد دارد علاوه بر اتصال خاک اصلی کشورش به منطقه خودمختار نخجوان، زمینه پیوستگی جغرافیایی آنچه دولت‌های تُرکی از آسیای میانه و غرب چین تا آناتولی و بالکان می‌خوانند، فراهم کند.




ارسال نظر
تحلیل های برگزیده