به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جمهوری اسلامی ایران به وعده خود مبنی بر پاسخ قاطعانه به تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری اش در دمشق که به شهادت چند فرمانده سپاه پاسداران منجر شد، عمل کرد. اندازه پاسخ ساده، کوچک یا زودگذر نبود و 200 تا 300 پهپاد و موشک بالستیک به اعماق فلسطین اشغالی پرتاب شد. به نظر میآید ایران میخواست به رژیم صهیونیستی بفهماند از هدف قرار دادن عناصر و مواضع نظامی این کشور در داخل و خارج به راحتی نمیگذرد.
بی تردید حامیان ایران این دستاورد بزرگ را تحسین خواهند کرد، زیرا با هر معیاری از نظر اندازه، تعداد پهپادها، موشک ها و مناطق راهبردی ای که هدف قرار گرفتند بسنجیم قابل قدردانی است. ولی دشمنان ایران به دو دسته تقسیم خواهند شد؛ نخست، آنهایی که تهدیدهای ایران را به سخره می گرفتند، شروع به تغییر لحن کردند و مدعی شدند ایران حمله به رژیم صهیونیستی و آمریکا را با هدف منحرف کردن توجهات از تحولات غزه انجام داد.
رژیم صهیونیستی به هماهنگی خوب عملیات ایران اعتراف کرد که مشخصه آن نوع حمله و شدت آن بود
دوم، در رأس این عده آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار دارند که می خواهند از اهمیت عملیات نظامی ایران بکاهند، بنابراین مدعی می شوند عملیات سپاه هیچ دستاوردی نداشت، خسارت های جزئی وارد شد و جنگنده های رژیم صهیونیستی، آمریکا، انگلیس و فرانسه بیشتر موشک ها و پهپادها را ساقط کردند. این سبک معروف عملیات روانی رژیم صهیونیستی است.
همه به یاد دارند سال 1991 میلادی را که عراق 43 موشک به سمت رژیم صهیونیستی پرتاب کرد و صهیونیست ها مدعی شدند به هیچ هدف مهمی اصابت نکرد و حتی در سی امین سالگرد آن حادثه (2021)، دشمنان رژیم سابق عراق را به سخره گرفتند. این موضوع دامه یافت تا اینکه اجازه انتشار تصاویر و ویدئوهای آن عملیات داده و معلوم شد میزان دقت و تخریب موشک ها بسیار بالا بود و رژیم صهیونیستی اعتراف کرد، آن عملیات باعث کشته شدن 74 صهیونیست، مجروح شدن 230 نفر و تخریب 7 هزار و 500 ساختمان شد. علاوه بر این، به زیرساخت های تل آویو، حیفا و صفد آسیب زیادی وارد شد.
این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی امروز درباره حمله ایران می گوید، اما حقیقت خلاف آن را نشان می دهد و این همان چیزی است که رژیم صهیونیستی به طور غیرمستقیم اعتراف کرد، زیرا رسانه هایش اعلام کردند، حمله بسیار هماهنگ بود در حالی که تل آویو و واشنگتن در حداکثر حالت آماده باش بودند.
بهترین گواه بر جدیت و صحت عملیات ایران، کنفرانس مطبوعاتی سخنگوی نظامی ارتش رژیم اشغالگر است. هر کس آن را تماشا و از نزدیک به حالات چهره، زبان بدن و نحوه صحبت کردن سریعش نگاه کند، در لحظه ای که به دروغ مدعی شد 99 درصد موشک ها و پهپادهای ایران سرنگون شدند، متوجه واقعیت خواهد شد.
در تحلیل عملیات نظامی ایران باید به چند نکته مهم توجه کرد؛
نخست، اینکه حمله بزرگ از داخل ایران انجام شد و رهبر انقلاب ایران در اتخاذ تصمیم قاطع بود (حتی اگر برخی آن را محدود بدانند). این تحول بسیار چشمگیری در روند تقابل ایران و رژیم صهیونیستی است که نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران سیاست بکارگیری کامل بازوهای نظامی خود در منطقه را کنار گذاشته شده است.
دوم، اینکه رژیم صهیونیستی به هماهنگی خوب عملیات ایران اعتراف کرد که مشخصه آن نوع حمله و شدت آن بود (برخی برآوردهای رژیم صهیونیستی نشان می دهد تعداد موشک ها و پهپادها از 300 فراتر رفته است). به نظر میآید فرماندهان نظامی ایران از پهپادها و موشکهایی از انواع مختلف استفاده کردند، برخی ساده و برخی دیگر بسیار پیشرفته. از نظر فردی غیرنظامی و ساده، هدف اولیه ایران حمله به پایگاه هوایی نقب و پایگاه نظامی دیگری بود که رسانه های صهیونیستی آن را موفق ارزیابی کردند.
سوم، ایران با اعلام اینکه هرگونه پاسخی از سوی رژیم صهیونیستی یا آمریکا با واکنش شدید مواجه خواهد شد، در را به روی تکرار چنین عملیاتی باز نگه داشت.
چهارم، اینکه رژیم صهیونیستی برای مقابله با حمله ایران به حمایت آمریکا، انگلیس و فرانسه نیاز داشت که بار دیگر ضعف توان نظامی این رژیم را آشکار می کند. این بزرگترین و خطرناک ترین تنش رخ داده است که منطقه و حتی جهان را به چند دلیل به دست شیاطین می اندازد و مهم ترین آن ها این است، هرکس ماهیت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و اعضای کابینه نظامی و وزیران تندرویش را اندکی بشناسد، به خوبی میداند این رژیم می خواهد به حمله ایران پاسخ دهد.
این پاسخ در حالی است که جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در موضعی علنی از رژیم صهیونیستی خواسته است به حمله ایران پاسخی ندهد. موضع محتاطانه واشنگتن بر دو مبناست؛
نخست، ترس از گسترش درگیری در زمان کنونی و نگرانی از ورود سایر طرف ها، به ویژه روسیه در کنار ایران.
دوم، بیانیه دولت آمریکا مبنی بر اینکه واشنگتن در هیچ واکنشی از سوی رژیم صهیونیستی شرکت نخواهد کرد، به این معنی است که مقابل هیچ پاسخی از سوی ایران علیه صهیونیست ها نمی ایستد.
دلیل دیگری نیز وجود دارد و آن، این است کسانی که از سیاستهای کنونی رژیم صهیونیستی آگاه هستند، به خوبی میدانند انتقامجویی مبنای رفتار کابینه نظامی است و آنها سکوت را نقطه ضعف خود میدانند. بنابراین مجبور می شوند وجهه خود را به عنوان نیروی تأثیرگذار حفظ کنند، ولی فراموش می کنند ضربه ای که مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر 2023 میلادی در غزه به آن ها وارد کرد، قدرت پوشالی آن ها را درهم شکست.
آنچه خطر تنش را افزایش می دهد، تمایلات رژیم اشغالگر برای هدف قرار دادن برنامه هسته ای ایران با سوءاستفاده از عملیات نظامی این کشور است. این را می توان از اظهارات نتانیاهو استنباط کرد که گفت: جهان حقیقت ایران را دریافته، در کنار ما ایستاده و از هدفمان برای از بین بردن تهدیدات نظامی و هستهای ایران حمایت میکند. واشنگتن، لندن و پاریس در این هدف مشترک هستند.
بیانیه دولت آمریکا مبنی بر اینکه واشنگتن در هیچ واکنشی از سوی رژیم صهیونیستی شرکت نخواهد کرد، به این معنی است که مقابل هیچ پاسخی از سوی ایران علیه صهیونیست ها نمی ایستد
اما بزرگترین مشکل در تفکر سران رژیم اشغالگر صهیونیستی این است که تا این لحظه متوجه نشده اند ارتش و سیاست آنها در غزه، فلسطین و منطقه شکست خورده و مشروعیت موجودیتشان در سرتاسر جهان به پایین ترین حد خود رسیده است. درواقع تمام جنایت ها و نسل کشی هایی که مرتکب می شوند، واقعیت وضع موجود را تغییر نخواهد داد و تنها راه حل پیش روی آنها اعتراف به شکست و تلاش برای به رسمیت شناختن حقوق فلسطینیان است.
اگر افراد منطقی در رژیم صهیونیستی وجود دارند، باید تجارب قبلی را به سیاستمداران یادآوری کنند که در آن رژیمهای اشغالگر وحشی تلاش میکردند با زور بیش از حد بر تحمیل هژمونی خود پافشاری کنند و سپس مجبور به پذیرش شکست و عقبنشینی شدند (فرانسه در الجزایر، آمریکا در ویتنام، افغانستان و عراق، رژیم نژادپرست در آفریقای جنوبی ازجمله این موارد هستند).
انصافاً تعداد زیادی از نویسندگان و مقام های نظامی رژیم صهیونیستی نوشته اند و توصیه و تأکید کرده اند رژیم صهیونیستی در عملیات «طوفان الاقصی» شکست خورد و ارتش رژیم اشغالگر قادر به دستیابی به پیروزی نیست. آنها اعتراف کردند، اما نتانیاهو از پذیرش این واقعیت خودداری می کند؛ نه به این دلیل که متوجه نمی شود، بلکه به خوبی می داند پذیرش این واقعیت به معنای اعتراف به شکست سیاست هایش است که ناگزیر وی را به دادگاه و زندان می کشاند.
چند روز آینده بحرانی باقی خواهد ماند و احتمال بسیاری از تحولات وجود دارد. همه منتظرند ببینند چه اتفاقی میافتد، به ویژه اینکه واکنش رژیم صهیونیستی نامشخص است.