به گزارش راهبرد معاصر؛ این روزها که بحث انتخابات مجلس یازدهم بیش از گذشته داغ شده و احزاب سیاسی و گروههای مختلف در حال تدارک لازم برای روزهای آینده و قدم نهادن در عرصه رقابتی برای کسب کرسیهای مجلس آینده هستند، برخی از گروه ها و احزاب بیش از بقیه در مرکز توجه قرار گرفته اند. از آن جمله می توان به نواصولگرایان اشاره کرد؛ گفتمانی که با نام «محمدباقر قالیباف» پس از انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ مطرح شد و اگر چه برآمده از همان اصولگرایی سنتی است اما با ورود در عرصه جدید و تمایل به جوانگرایی و تغییر برخی ازمبانی از حیث کیفیت عنوان نواصولگرایی را برگزیده است.مانیفست نواصولگرایی مهرماه سال گذشته توسط جمعیت پیشرفت و عدالت تهیه و ارائه شد.
شاید انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم، طلیعه مهمی برای تحلیل دلایل شکست و پیروزی جریانهای سیاسی بود؛ در این میان گفتوگوهای بسیاری در اردوگاه اصولگرایان شکل گرفت از اشتباهات در سیاستورزی تا تغییر در مواجهه با مقولات فرهنگی را شامل میشد؛ اما یک اتفاق نظر قطعی در اینباره وجود داشت که همانا ضرورت تحول و پوستاندازی درونی جریان اصولگرا بود و در این میان، کلیدواژهٔ «نواصولگرایی» توانست اقبال بیشتری پیدا کند مفهومی که به ضرورت تغییر و نو شدن جریان انقلابی با حفظ ارزش ها معتقد است.
حالا اما حرفها و حدیثهای بسیاری مطرح می شود و سوالات بی شماری در خصوص ارتباطات و اعتقادات عملی این گفتمان و تشکل سیاسی در اذهان عمومی شکل گرفته که نیاز به پاسخهای متقنی دارد. «راهبردمعاصر» برای پاسخ به سوالات و حل برخی مجهولات عمومی با «محسن پیرهادی»، دبیرکل حزب پیشرفت و عدالت و از نزدیکان دکتر قالیباف که خود از مانیفست نواصولگرایی رونمایی کرد، نشسته است. در ادامه این مصاحبه را پیش رو دارید.
جناب پیرهادی! در ابتدا بفرمایید نگاه نو اصولگرایی و قالیبافیها به طیفهای دیگر اصولگرایی چیست؟
در ابتدا باید بگویم که من به عنوان یک فعال سیاسی و مسئول حزب پیشرفت و عدالت میتوانم به این سئوالات پاسخ دهم و سخنگوی هیچ شخصیت سیاسی نیستم. ما مانیفست نواصولگرایی را در سال گذشته رونمایی کردیم و از نخبگان و کنشگران سیاسی هم دعوت کردیم آن را نقد و تحلیل کنند. تقریبا هیچ مخالفت قابل توجهی در میان فعالان و نخبگان اصولگرا صورت نگرفت و حتی در برخی محافل، برخی از سران جریان اصولگرا، نوع نگاه و نکات این مانیفست را با ادبیات دیگری تکرار کردند. همین حالا هم ما با دیگر اضلاع جریان اصولگرا بر سر یک میز می نشینیم و با هم، همکاری و تعامل راهبردی داریم. ما برای تقویت جریان اصولگرا در ابعاد سیاسی و اجتماعی تلاش می کنیم و ضمن احترام گذاشتن به اختلاف سلایق و شیوهها، سایر بخش های اصولگرا را در کنار خود می دانیم.
جلیلی، امروز که منتقد نشده، او سالهاست در نشریات مختلف که بعضا خود مسئولش بوده، جریانات مختلف و به ویژه غیرانقلابیها و غربزدهها را نقد کرده است.
آقای پیرهادی در موضوع وحید جلیلی و آقای محمدی در خصوص صداو سیما موضع جریان نزدیک به قالیباف چیست؟ آیا نواصولگرایان هم معتقد به وجود گروه خطرناک هستند؟
تا جایی که من می دانم، هیچ یک از دو گروه یاد شده، یکدیگر را خطرناک نمی دانند و پیش از این هم در مقاطع بسیاری با هم همکاری داشته اند. اختلاف نظرها وجود دارد و طبیعی است که گاهی به رسانهها هم کشیده شود. هم آقای محمدی به افراد خوشفکر و صاحبقلمی مانند وحید جلیلی و دوستانش محبت دارد و حتی بستر را برایشان فراهم کرده و امکانات در اختیارشان گذاشته و هم از این سو، این دوستان برای تعهد، سلامت نفس و تجربه آقای محمدی احترام قائلند، اما روحیه نقادی دارند و اشکالی هم ندارد.
جلیلی، امروز که منتقد نشده، او سالهاست در نشریات مختلف که بعضا خود مسئولش بوده، جریانات مختلف و به ویژه غیرانقلابیها و غربزدهها را نقد کرده است و برخی هیچ کدام را نخوانده اند، اما امروز که حسین محمدی را نقد میکند، تازه از راه رسیدهاند و میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند. ما این مسائل را، اختلاف نظر در داخل خانواده انقلاب می دانیم و راه رسیدن به هم افزایی و همفکری بیشتر را، گفتوگو می دانیم.
نظرتان با توجه به اصول مد نظر نواصولگرایی در خصوص طیف نزدیک به سعید جلیلی چیست؟ آیا رویکردهای این طیف را منطبق با رویکرد نو اصولگرایی قالیباف می دانید؟
آقای سعید جلیلی، در حوزه سیاست خارجی و مسائل بین الملل، نوع نگاه مشخصی دارد و به واسطه مسئولیتی که در این زمینه داشته، این نوع نگاه برای جامعه روشن است، اما واضح است که ما به آن اندازهای که نگاه جلیلی را در مسائل سیاسی و بین المللی می دانیم، در حوزه های اقتصادی و اجتماعی با او آشنا نباشیم. اما در حوزه بین الملل، پس از گذشت شش سال از رویکرد جدید دولت، مشخص شده که نگاه سعید جلیلی و دوستانش در مورد نحوه تعامل با غرب در پرونده هستهای، اگرچه موفق نبود و نتیجه عملی نداشت، اما چیزی از هیمنه و روحیه مقاومت ملی کشور کم نمیکرد، هزینهای برای کشور نمیتراشید و فعالیتها و تحقیقات هستهای هم در جریان بود، اما در این دولت، هزینههای بسیاری به کشور تحمیل شد، غنیسازی محدود شد و بسیاری از انواع تعلیق پذیرفته شد و در برابرش، تحریمی هم به صورت پایدار لغو نشد. اما امروزکار به جایی رسیده که متاسفانه امروز دولتی که شعارش، «به عقب برنمیگردیم» بود، در حال بازگشت گام به گام از تعهدات خویش در برجام است.
گذشته از تمام اختلاف سلائق احتمالی آیا احتمال دارد ما شاهد یک لیست واحد از این دو طیف باشیم؟
تلاش و خواسته ما این است که همه جریانات اصولگرا و انقلابی، در تمام بزنگاههای سیاسی، متحد و موتلف باشند و قطعا، انتخابات مجلس هم از این قاعده مستثنی نیست.
اگر پیش از ما، تفکری وجود داشت که نگاه ما را به صورت حداکثری نمایندگی می کرد، ما به فکر تشکل جدید و ارائه نوع نگاه و فکر خودمان نمیافتادیم و به همان گروه میپیوستیم.
جناب پیرهادی! نواصولگرایی گفتمان جدیدی است و اهداف نویی در خود دارد اما چرا نواصولگرایان نمیتوانند با طیف باهنرو اصولگرایان سنتی همخوانی داشته باشند؟
منظور دقیق شما از همخوانی را نمیدانم. اگر منظورتان این است که چرا ما با آن دوستان همکاری نمی کنیم که این گزاره غلط است، چرا که ما مرتب در حال برگزاری جلسات مشترک و تعامل با ایشان و سایر بخشها و احزاب و شخصیتهای اصولگرا هستیم. اما اگر منظور از همخوانی، این است که چرا ما دقیقا مانند هم فکر و عمل نمی کنیم که طبیعی است که این طور نباشد. نواصولگرایی، تفکر خود را در حوزههای مختلف ارائه کرده و طبیعی است که اگر پیش از ما، تفکری وجود داشت که نگاه ما را به صورت حداکثری نمایندگی می کرد، ما به فکر تشکل جدید و ارائه نوع نگاه و فکر خودمان نمیافتادیم و به همان گروه میپیوستیم. نواصولگرایی، برای حل مسائل مختلف، راه حل هایی دارد که چکیده ای از آن، در مانیفست مطرح شده و در مصاحبهها و یادداشتهای من و دوستانم تشریح شده است. برخی، صندلی های مسئولیت خود را رها نمیکنند
به شما برچسبی میزنند که به اسم جوانگرایی و دولت جوان حزباللهی دارید از برخی ارزشها عبور میکنید و یک جورایی در دام پوپولیسیم میافتید آن هم از نوع جوانگراییش که بتوانید جوانها را جذب کنید؟ توضیح شما چیست؟
ببینید عبارت «دولت جوان حزب اللهی» را مقام معظم رهبری مطرح کردهاند و در ضرورت جوانگرایی هم که هیچ کس شکی ندارد. واقعیت این است که برخی، صندلی های مسئولیت خود را رها نمیکنند که اینجا قصد پرداختن به آن را ندارم. به ویژه در بخشها و امور اجرایی، جوانگرایی از مهم ترین نیازهای کشور است و این نیاز قابل اغماض نیست. اما در مورد سوال شما، باید مشخص شود که کدام ارزشها مدنظرتان است و به واسطه طرح موضوع جوانگرایی، از چه ارزشی عبور شده است؟ شما می گویید ما زیاد از جوانگرایی دم می زنیم، من این را قبول دارم و البته از این کار خود دفاع هم می کنم. مقام معظم رهبری که بیش از ما از جوانگرایی سخن می گویند و حتی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی را به صورت خاص، خطاب به جوانها نوشته اند. نمی توان با دلایل و بهتر بگویم توجیهاتی همچون احترام به ارزش ها، دربرابر انگیزه و فکر و استعداد و ایمان جوانی ایستاد و کشور را از این ظرفیت فوق العاده، بی بهره نگاشت.
ما برای اداره بهتر کشور، حرف داریم و تمام اقداماتمان را هم بر اساس قانون و در چارچوب آن انجام داده ایم و به مسیر خود، با قدرت ادامه خواهیم داد.
اتهام دیگری که به تیم آقای قالیباف زده می شود اینکه دنبال شبکه سازی هستند و این جوانگرایی و سایت زدن و اسم نویسی برای نمایندگی برای ذخیره اطلاعات افراد نزدیک به خودتان است. پاسخ شما چیست؟
اولا ما برای شبکهسازی راههای مختلفی داریم و ثانیا، به فرض هم که شبکهسازی کرده باشیم، چه ایرادی دارد و اتفاقا بسیار هم خوب است. نمی شود ما از یک سو منتقد نبود احزاب جدی در کشور باشیم و از سوی دیگر، زمانی که یک جریان، با هواداران و همفکران خود، کنش روشن و فعالی را آغاز میکند، آن را تخریب کنیم. جمعیت پیشرفت و عدالت، در تمام مراکز استانها و حتی در برخی شهرستانهای دیگر، دفتر و شورای فعال دارد که تمام اعضای دفاتر مرکزی آنها با رای گیری انتخاب شدهاند و از این بابت، کم نظیر است. ما برای اداره بهتر کشور، حرف داریم و تمام اقداماتمان را هم بر اساس قانون و در چارچوب آن انجام داده ایم و به مسیر خود، با قدرت ادامه خواهیم داد.