به گزارش راهبرد معاصر؛ فضای سیاسی کشور این روزها حال و هوای عجیبی دارد حال و هوایی که آدم را یاد جنب و جوش دم عید و محیا شدن برای اتفاقی نو میاندازد؛ پر بیراه هم نیست چرا که قرار است ظرف دو ماه آینده در دوم اسفندماه با انتخابات مجلس 98 اتفاقی نو رقم خورده و جابجاییهای عظیمی در میان احزاب حاکم و تاثیرگذار بر فضای سیاسی و اجرائی کشور رخ بدهد و با این اتفاق عدهای از بهارستان کوچ کرده و جای خود را به نفرات دیگری حالا یا تازه نفس یا کارکشته و قدیمی بدهند.
باید اذعان داشت ایران اسلامی این روزها در شرایط خاصی به سر میبرد؛ به خودمان که نمیتوانیم دروغ بگوییم اوضاع بی سروسامانی است! لذا کاندیدایی که برای انتخابات مجلس 98 وارد عرصه رقابت با دیگران میشود باید ویژگیهای خاصی داشته باشد تا بتواند بعد از پشت سر گذاشتن رقبا این شرایط ویژه را راهبری کرده و حق وکیل الرعایایی را تمام و کمال به جای آورد و درست به همین دلیل است که احزاب و گروههای سیاسی به دنبال سر لیستی افراد شاخص خود هستند تا مردم را برای حضور در انتخابات مجلس 98 امیدوار کنند و به عبارتی هر کدام به دنبال این هستند که نشان دهند چه در چنته دارند و چطور میتوانند این کشتی طوفان زده گرفتار امواج سهمگین را با سیاستها و قوانین و وظایف نظارتی و سلبی خود به ساحل امنی برسانند.
در این میان اصولگرایان بیش از حزب رقیب و مقابلش یعنی اصلاح طلبان در حال جنب و جوشهای اینچنینی برای معرفی افراد مصلح و شاخص است؛ حزبی که از دلش احزاب تند و کند بسیاری در حال فعالیتهای سیاسی بوده و هر یک در مسیر آرمانهای خود با اصول نو و کهنه ای که پایه و اساسش به ریشه سیاستهای انقلابی میرسد در حال تلاش هستند تا مگر بتوانند با حضوری نو در مجلس 98 ناکارآمدیها را با آنچه این حضور به اختیارشان میافزاید به پویایی و کارآمدی مبدل کنند.
ماجرای قالیباف و نواصولگرایی
محمدباقر قالیباف که از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است پیش از این در سمتهای فرماندهی نیروی انتظامی و شهردار تهران فعالیت داشته است و در سال 2008 میلادی هم از سوی سایت شهرداریهای جهان و تنها با رای مردم عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا را از آن خود کرد. وی یکبار در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و یکبار در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 کاندید شد و هر چند پیروز نشد اما حضورش در عرصه سیاست کشور را با عنوان شخصیتی با جایگاه اجتماعی و سیاسی خاص به همگان اثبات کرد. شخصیتی اصولگرا که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آن هم در لحظات آخر حالا یا به اذن بزرگان اصولگرا یا هر دلیل دیگری به نفع رئیسی ردای کاندیداتوری را از تن به در کرد تا رقابت رئیسی و روحانی وارد مرحله نهایی شود و این در حالی است که کارشناسان و تحلیلگران بسیاری شانس پیروزیش را بیشتر از عدم موفقیتش میشماردند.
شاید بعد از نهایی شدن همان رقابتها بود که قالیباف ناامید از همراهی اصولگرایان به فکر نوشدن افتاد و از نواصولگرایی و مجلس نو سخن به میان آورد. حالا هرچه به انتخابات مجلس 98 نزدیک تر میشویم اصرار قالیباف برای عملیاتی کردن این ایده از قبل بیشتر میشود تا جایی که وی برای یارگیری تاکنون چندینبار خطاب به جوانان اصولگرا نامههای سرگشاده نوشته و بارها از تریبون های مختلف در خصوص آن سخن رانده است. محسن پیرهادی هم در خصوص نواصولگرایی گفته است: « ما برای اداره بهتر کشور، حرف داریم و تمام اقداماتمان را هم بر اساس قانون و در چارچوب آن انجام داده ایم و به مسیر خود، با قدرت ادامه خواهیم داد و از طرفی اصولگرایی پاسخگوی نوشدنها بود نواصولگرایی تشکیل نمیشد.» حکایت نواصولگرایی حکایت تازه ای است که شاید وقتی دیگر نیاز به بررسی و تحلیل و ارزیابی های بسیاری داشته باشد تا انگیزه لیدرمن اصلیش برای بروز و ظهور آن بیشتر مشخص گردد.
برنامههایی برای آینده
با این حال از جنب و جوش و آمد و شدها مشخص است که طیف موسوم به قالیباف و نواصولگرایی برای انتخابات مجلس 98 و شاید هم برای پاستور 1400 برنامههای ویژهای در سر میپرورانند. برنامههایی که در گام نخست محسن پیرهادی را به عنوان رئیس جمعیت پیشرفت و عدالت و نفر دست راست قالیباف به سوی ثبت نام برای انتخابات مجلس 98 سوق داده و وی در حال حاضر از کاندیداهای ثبت نام شده برای این عرصه به شمار میرود و شاید در گام بعدی و مهمتر از اتفاق اول ثبت نام قالیباف در روز آخر ثبت نام از کاندیداهای مجلس 98 بود؛ حضوری که هر چند دور از ذهن نبود و میشد حدسش را زد اما باز هم برای رسانهها و عموم جامعه اتفاقی جالب و شاید هم کمی عجیب به شمار میرفت خصوصا که قالیباف در خصوص دلائل ثبت نامش هم در آن روز چیزی نگفت و آن را به وقت دیگری موکول کرد.
محمدباقر قالیباف این سیاستمدار نظامی اصولگرا که به ویژه به سبب خدماتش در پایتخت در میان تهرانیها محبوبیت خاصی دارد برخلاف آنچه که برخی تحلیلگران سیاسی پیش از این حدسش را می زدند که وی در صورت حضور در انتخابات مجلس 98 از حوزه انتخابیه مشهد این کار را خواهدکرد از حوزه انتخابیه تهران ثبتنام خود را به ثبت رسانده و در بیانیهای دلیل این حضور و ثبت نامش را اینچنین عنوان میکند که «میخواهیم این دولت خسته را مجبور به حرکت کنیم.» با این حال این حضور واکنشهای بسیاری به همراه داشته چنانچه محمدمهاجری، قالیباف را چهره سیاسی نمیداند و گفته است:« قالیباف در بهترین حالت میتواند یک فرمانده و شهردار خوب باشد.» اما عبدالله ناصری معتقد است:« قالیباف تایید صلاحیت شود به احتمال زیاد منتخب اول مردم پایتخت است.»
کرسی ریاست مجلس 98 یا حضور در انتخابات 1400
با این حال اما و اگرهای بسیاری پیرامون حضور قالیباف و یارانش در انتخابات مجلس 98 وجود دارد اما و اگرهایی که از تکیه بر کرسی ریاست مجلس تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 را محتمل میشمارد چنانچه رسانه اصلاح طلب اعتماد مینویسد: «قالیباف رای اول تهران است و رئیس مجلس میشود.»
قالیباف هم ضمن انتقاد از سیاستهای دولت فعلی و فشارهای ناشی از آن به ملت و مردم گفته است: «تصمیم گرفتم به دور از مصلحت اندیشیهای شخصی وارد عرصه انتخابات مجلس شوم با این امید که بتوانم با وارد کردن جمعی از چهرههای نو، مومن و متخصص در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور به مجلس، در یک سال و نیم باقیمانده این دولت خسته را مجبور به حرکت کنیم و از مردم عزیز ایران خصوصا تهران میخواهم با حضور آگاهانه خود به ما کمک کنند تا مجلسی قوی و کارآمد تشکیل شود تا با نظارت مقتدرانه و تصویب قوانین به موقع بتواند مراقب باشد تا در این یک سال و نیم پیش روی، وضعیت زندگی مردم بدتر نشود و زمینه ساز روی کارآمدن دولتی جهادی و کارآمد باشد.» هر چند این سخنان قالیباف با واکنش تند واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهوری همراه شده و گفته است:« به نظر میرسد قالیباف حرفی برای گفتن ندارد و اینگونه حرف زدن تبلیغات انتخاباتی است.» حالا باید منتظر ماند دید آینده چه رقم خواهد زد آیا تبلیغات انتخاباتی و وعده وعیدهای دلخوش کنکی داده شده یا واقعا برنامههای نویی در چنته آقای شهردار اسبق است و میخواهد کاری کند کارستان!
با این حال این جمله قالیباف که «میخواهیم زمینه ساز روی کارآمدن دولتی جهادی و کارآمد باشیم» خود تحلیلهای بسیاری به دنبال دارد چنانچه عدهای بر این باورند که این حضور شاید به منزله وکیل الرعایایی خود قالیباف نباشد و بخواهد حرکت دیگری در آینده که حدسش خیلی هم دور از ذهن نیست انجام دهد و بعد ظرفیت خود را برای 1400 ذخیره کند و البته تحلیل دیگری هم وجود دارد که نشات گرفته از برخی دیدارهای مسجل نشده قالیباف با احمدی نژاد است! هر چند صحت و سقم این دیدارها هنوز برای کسی اثبات نشده اما دور از ذهن هم نیست. با این حال فرهیختگان هم به نقل از یک پایگاه نزدیک به قالیباف مینویسد:«قالیباف میآید اما موقتی! حضور قالیباف در انتخابات مجلس صرفا کمک به تشکیل مجلسی در تراز انقلاب خواهد بود تا بستری شود جهت تشکیل دولتی کارآمد و توانمند در 1400 که با این ترتیب حضور قالیباف در مجلس یازدهم موقت خواهد بود.»
بهره سخن
جامعه اسلامی ایران این روزها بیش از هر زمان دیگری درگیر فشارهای سیاسی، اجتماعی و صد برابر اقتصادی ناشی از تحریمها و مهمتر از آن بی تدبیریها و غفلتها و خواب ماندنهای مسئولان است که به قول خودشان حتی از گرانی بنزین هم خبر نداشتند و همان عبارت «دنیا را آب ببرد فلانی را خواب برده» در ذهن تداعی میشود لذا حضور کاندیداهای محبوب و سرلیستهای شاخص که برنامههای نویی برای آینده ترسیم میکنند شاید قدری رنگ امید مردم را به آینده روشنتر کند. حالا محمدباقرقالیباف شهردار اسبق تهران که محبوبیت خاصی در میان پایتختنشینان دارد وارد عرصه شده و قول و وعدههای بسیاری هم برای آینده بهتر در دست گرفته است. باید دید سیبی که به هوا پرتاب شده در کدام چرخشش و به کدامین جهت خواهد توانست شرایط را بهبود بخشیده و اوضاع را سروسامان دهد.