به گزارش «راهبرد معاصر»؛ ترور هدفمند اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) که در تهران انجام شد، بار دیگر گمانهزنیها را در زمینه آینده این گروه فلسطینی و آینده رهبری آن به وجود آورد. در حالی که افرادی مانند خالد مشغل، خلیل الحیه یا محمد اسماعیل درویش به عنوان نامزدهای احتمالی این سمت از سوی رسانههای اخوانی- سعودی مطرح میشدند، اما یحیی السنوار مسئول اداره غزه، به عنوان مسئول دفتر جدید حماس انتخاب شد.
این انتخاب تاریخی در حالی رخ داد که پیش تر جوخه ترور رژیم صهیونیستی نام السنوار را به عنوان مغز متفکر عملیات «طوفان الاقصی» در صدر لیست ترور خود قرار داده بود. این رهبر فلسطینی که پیش تر سابقه حضور در زندانهای رژیم صهیونیستی را داشت، حال نقش مهمی در هماهنگی میان بخش نظامی- سیاسی جنبش و در عین حال هدایت مذاکرات آتشبس در دوحه و قاهره برعهده دارد.
برخی تحلیلگران معتقدند، رژیم صهیونیستی با ترور شهید هنیه قصد داشت این پیام را به طرف فلسطینی ارسال کند که رهبر بعدی این گروه باید در مذاکرات انعطاف بیشتری نشان دهد
از اواخر ماه مه تاکنون تیم مذاکره کننده رژیم صهیونیستی با هدایت رونان بار و داوید بارنیا در حال انتقال شروط غیرعقلانی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای رسیدن به نقطه آتشبس و اجرایی کردن قطعنامه 2735 شورای امنیت سازمان ملل متحد است. نکته جالب توجه آنکه پس از پیشرفت در هر دور از مذاکرات طرف صهیونیستی با مطرح کردن شروط جدیدی عملاً مسیر ترک مخاصمه و تبادل اسیران را مسدود میکند.
به عنوان نمونه، در مذاکرات ویلیام برنز، محمد بن عبدالرحمن آل الثانی، عباس کامل و داوید برنیا در رم، رئیس موساد با مطرح کردن شروط جدید «بی بی» همچون دریافت تضمین کتبی از جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای حمایت این کشور از بازگشت مجدد رژیم صهیونیستی به غزه، ترک نکردن محور فیلادلفیا- رفح یا حق نظارت رژیم بر روند بازگشت آوارگان به شمال غزه، بار دیگر مسیر مذاکرات را مسدود کرد.
در چنین شرایطی برخی تحلیلگران معتقدند، رژیم صهیونیستی با ترور شهید هنیه قصد داشت این پیام را به طرف فلسطینی ارسال کند که رهبر بعدی این گروه باید در جریان مذاکرات انعطاف بیشتری در برابر شروط غیرواقعی نتانیاهو نشان دهد و در برابر خواستههای رژیم تسلیم شود. انتخاب السنوار نشان دهنده تداوم گفتمان مقاومت در میان کادر رهبری حماس و بیاعتبار بودن تهدیدات توخالی تلآویو است. حال صهیونیستها باید با فردی مذاکره کنند که همانند شهید هنیه هیچ اعتمادی به تلآویو ندارد و هرگز شروط زیادهخواهانه نتانیاهو را نخواهد پذیرفت.
دومین دلیل انتخاب السنوار به نظر میآید نزدیکی بیش از پیش حماس به تهران است. در حالی که در ساعات ابتدایی ترور اسماعیل هنیه رسانههای غربی سعی داشتند خالد مشعل را به عنوان رئیس جدید دفتر سیاسی حماس در دوحه معرفی کنند، اما اجماع داخلی بر سر انتخاب السنوار نشان داد اعضای گروه با درس گرفتن از تجربههای تاریخی قصد ندارند اشتباهات گذشته را تکرار کنند. با وجود این، انتخاب السنوار در فضای سیاسی- رسانهای نباید به معنای دوری این گروه مقاومت از دوحه یا آنکار تفسیر شود.
کشورهای حامی حماس باید همانند گذشته در کنار یکدیگر باشند و خود را برای مرحله حساس اداره غزه پساجنگ آماده کنند. یوآو گالانت با تصویب طرح تقسیم بندی غزه به 24 ناحیه و افزایش سهم امارات و پادشاهی سعودی در آینده این منطقه فلسطینینشین قصد دارد نفوذ سیاسی- اقتصادی ترکیه و قطر را به چالش بکشد و اداره غزه را به بازیگری به غیر از حماس یا فتح واگذار کند. افزایش اختلافات غیرضروری میتواند میزان سهم مقاومت در آینده اداره غزه را تحت الشعاع قرار دهد.
تجربه نشان داده است هرگاه رژیم صهیونیستی از ابزار ترور برای تضعیف گروههای مقاومت استفاده کرده، نتیجه عکس گرفته است
دیگر پیامد انتخاب السنوار امکان ترمیم واحدهای نظامی و هماهنگی بیش از پیش میدان و دیپلماسی در برابر بازیگران میانجی و رژیم صهیونیستی است. 10 ماه جنگ میان گردانهای عزالدین القسام و ارتش تا بن دندان مسلح صهیونیستی ایجاب میکند بار دیگر گردانهای نظامی این گروه فلسطینی وارد فرآیند احیا و ترمیم ساختاری شوند. در چنین شرایطی هدایت امور سیاسی به وسیله فردی عمل گرا همچون یحیی السنوار میتواند چشم انداز روشنتری در زمینه آینده غزه، پیش روی گروههای فلسطینی قرار دهد.
با وجود این، محدودیتهای السنوار برای خروج از نوار غزه و امکان ترور وی از سوی رژیم تروریستی صهیونیستی سبب میشود دفتر دوحه همانند قبل نقش چانهزنی در مذاکرات سیاسی را ایفا کند. لازم است در دوران جدید این پیام به طرف آمریکایی ارسال شود که اگر علاقهمند به اتمام جنگ فرسایشی است، ابتدا باید رژیم اشغالگر قدس را مهار و ماشین ترور آن را متوقف کند؛ در غیر این صورت شرایط توافق آتشبس و تبادل اسیران پیچیده و سختتر خواهد شد.
تجربه نشان داده است هرگاه رژیم صهیونیستی از ابزار ترور برای تضعیف گروههای مقاومت استفاده کرده، نتیجه عکس گرفته است. سالها پیش تلآویو تصور میکرد با ترور شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز رنتیسی ضربه کشندهای به ساختار رهبری حماس وارد کرد و این جنبش دیگر توان بقا یا رشد ندارد.
برخلاف این تصور باطل جنبش اسلامی حماس امروز نه تنها قویتر از گذشته دارای ساختارهای مترقی در اداره امور داخلی غزه و پیشبرد حوزه دیپلماسی در محیط بینالمللی است، بلکه توان دارد کارآمدی قویترین ارتش منطقه را به چالش بکشد. حال بسیاری از دوستداران مقاومت امیدوارند یحیی السنوار همانند عملیات «طوفان الاقصی» شایستگی خود را به اثبات برساند و رژیم صهیونیستی را در دو صحته جنگ و دیپلماسی شکست دهد. در این روند اتحاد و یکپارچگی تمام اعضای مقاومت شرط ضروری و هرگونه ندای اختلاف و دو دستگی، صدایی از سوی صهیونیستها و متحدان راهبردی آنها در غرب است.