شکست توأمان صهیونیسم در جنگ و مدیریت بحران-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

شکست توأمان صهیونیسم در جنگ و مدیریت بحران

سرعت عمل و قدرت تحلیل مقاومت لبنان به گونه‌ای بود که به شکست هم زمان تل آویو در تسلط بر صحنه جنگ لبنان و مدیریت بحران‌های پسینی آن منتج شده است.
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۵ - ۱۶ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 07
کد خبر: ۲۵۹۳۳۱

شکست توأمان صهیونیسم در جنگ و مدیریت بحران

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مدیریت جنگ و بحران معمولاً در بزنگاه های حساس و سرنوشت ساز درهم تنیده است. توانایی در مدیریت جنگ لزوماً به معنای توانایی در مدیریت بحران نیست و این قاعده در زمینه همه منازعات گذشته و جاری حوزه روابط بین الملل صدق می کند. آنچه در قبال جنگ غزه و لبنان خودنمایی می کند، معطوف به از دست دادن هم زمان مدیریت میدان و بحران از سوی رژیم اشغالگر قدس است. برخی تحلیلگران صهیونیستی و غربی از این پدیده با عنوان «فقر راهبردی» و حتی «سردرگمی تاکتیکی» در تل آویو یاد می کنند، اما بحران یادشده به مراتب فراتر از آن است. 
 
در ترسیم مختصات نقطه ای که امروز صهیونیست ها در آن قرار گرفته اند، همین بس که اهداف پسینی آنها در جنایت ضاحیه جنوبی که به شهادت مظلومانه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله منجر شد، تعبیری معکوس یافته و عملیات «وعده صادق 2» نقطه آشکارساز این ادعاست.
 

ترور سید مقاومت انگیزه فرزندان غیور سرزمین سروها را برای انتقام از دشمن صهیونیستی دوچندان کرده است


به تازگی تحلیل های زیادی درباره ماهیت و اهداف عملیات «وعده صادق 2»  در رسانه های صهیونیستی منتشر شده که قدر متیقین همه آنها، آسیب پذیری مطلق رژیم اشغالگر قدس در برابر توان موشکی و عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ناکارآمدی عملکرد گنبد دفاعی در برابر حجم انبوه موشک های بالستیک و هایپرسونیک ایران و جبهه مقاومت است.
 


علاوه بر این، رژیم اشغالگر قدس در جبهه لبنان بیش از هر زمان دیگری زمینگیر شده و برخلاف محاسبات و پیش فرض های ذهنی صهیونیست ها، ترور سید مقاومت انگیزه فرزندان غیور سرزمین سروها را برای انتقام از دشمن صهیونیستی دوچندان کرده است.
 
مقاومت لبنان علاوه بر ناکام گذاشتن حمله زمینی طراحی شده از سوی صهیونیست ها در جبهه شمال، کنشگری و عملیات مؤثری در حیفا شکل داده که به فلج شدن نبض اقتصادی رژیم اشغالگر قدس منجر شده است. هدف مثلث موساد-کابینه-ارتش صهیونیستی در اراضی اشغالی از ترور سید مقاومت، محدودسازی توان جبهه مقاومت در میدان و خلق بحران های زیربنایی در حزب الله بوده است.
 
با وجود این، سرعت عمل و قدرت تحلیل مقاومت لبنان به گونه ای بود که به شکست هم زمان تل آویو در تسلط بر صحنه جنگ لبنان و مدیریت بحران های پسینی آن منتج شده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و همراهانش نه تنها بر جنوب لبنان تسلط نیافته، بلکه در مواجهه با بحران ها و معضلات ناشی از انتقام جبهه مقاومت نیز ناکام مانده اند. این ناکامی و شکست، خالق بحران های مزمن و گسترده ای در مناسبات درونی صهیونیست ها بوده است و خواهد بود.
 
برخی از این منازعات، به زودی از سطح پنهان به سطح آشکار تسری می یابد و استیصال مطلق متنی و فرامتنی تل آویو در جنگ غزه و لبنان را رقم خواهد زد. ارتکاب جنایت اخیر صهیونیست ها در ضاحیه جنوبی مصداق قمار دوسرباختی است که عواقب راهبردی، میدانی، سیاسی و روانی آن گریبانگیر تل آویو و واشنگتن خواهد شد.
 
عملیات «وعده صادق 2» و سلسله عملیات انتقامی حزب الله در عمق راهبردی اراضی اشغالی، نقطه عطفی در معادلات جنگ غزه و لبنان به شمار می رود. محاسبه و حتی پیش بینی تبعات این تحول اساسی از عهده سران امنیتی و سیاسی رژیم اشغالگر قدس و کاخ سفید خارج خواهد بود. 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده