به گزارش «راهبرد معاصر»؛ شهید یحیی السنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس و معمار عملیات غرور آفرین طوفان الاقصی به آرزوی دیرینه خود دست یافت و در مسیر آزادی قدس شریف به همراهان شهید خود پیوست. در اینجا قصد تمرکز بر ابعاد میدانی و راهبردی صحنه نبرد پس از شهادت فرماندهان مقاومت را نداریم، اما مختصات و شرایط کنونی میدان نبرد در شمال غزه و جنوب لبنان به وضوح نشان داده که رهروان مسیر فرماندهان شهید مقاومت، لحظه ای در گرفتن انتقام خون پاک آنها دریغ نکرده و روز به روز بر ابعاد و عمق شکست دشمن صهیونیستی در منطقه می افزایند.
زمانی که ساختاری بر اساس ارزش های فطری و الهی و بر مبنای مبارزه با سلطه و ستمگری و تحقق عدالت واقعی در جهان شکل گیرد، بازیگران نیز در بطن آن دارای ارزش ابدی خواهند شد
در اینجا قصد داریم بر مسئله مهم تری متمرکز شویم و آن خطای شناختی دشمنان در قبال شهادت فرماندهان مقاومت است. این خطای شناختی، در طول تاریخ معاصر و مناسبات گذشته و جاری در حوزه روابط بین الملل نیز ظهور و بروز پیدا کرده و هر بار، هزینه های سخت تری را متوجه بانیان صهیونیستی و آمریکایی این جنایات می سازد.
در ادبیات سیاسی غرب و تئوری ها و فرضیاتی که اکثرا از سوی رئالیستها (واقع گرایان) و نئورئالیستها مطرح می شود، ساختار بر بازیگران غلبه داشته و قدرت تنظیم حدود و ثغور رفتار و گفتار بازیگران را داراست. هر بازیگری که چارچوب ها و خطوط قرمز تحمیل شده از سوی ساختار قدرت را نپذیرد، از سوی همین ساختار حذف می شود. اما سوال اصلی اینجاست که چه کسانی این ساختار و حدود آن را تعیین وتفسیرمی کنند؟
پاسخ این سوال مشخص است: بازیگری که بیشتر از دیگران می تواند زور و قدرت خود را به دیگران تحمیل کند. این همان چرخه و رابطه ایست که زور و سلطه گری خمیرمایه و ماهیت آن را تشکیل می دهد. در چنین ساختاری، بازیگران دارای کمیت و وزن محاسبه شده هستند و از سوی ساختار پنهان و آشکار قدرت ارزشگذاری می شوند .
بدون شک نمی توان منکر تاثیرگذاری ساختار بر بازیگران بود اما زمانی که ماهیت و مناسبات این ساختار بر اساس سلطه گری و زور تعریف شود، قطعا بازیگرانی که خود را در ذیل آن تعریف می کنند نیز تاریخ مصرف محدودی دارند و هر زمان کارکرد آنها برای صاحبان قدرت و زور خاتمه پیدا کند، به نوعی از ساختار حذف می شوند. اما زمانی که ساختاری بر اساس ارزش های فطری و الهی و بر مبنای مبارزه با سلطه و ستمگری و تحقق عدالت واقعی در جهان شکل گیرد، بازیگران نیز در بطن آن دارای ارزش ابدی خواهند شد. یکی از این ساختارها، گفتمان مقاومت است.
در اینجا، نسبت به چرایی جاودانگی منظومه گفتمانی مقاومت و فرماندهان شهید آن آشنا می شویم. این جاودانگی، ریشه در اصالت و قداست این منظومه و ساختار است. ارزشهای الهی و انسانی، ذاتا مانا و پایدار هستند و در نتیجه، افرادی که حیات خود را بر مبنای این ارزشها و اصول تعریف نموده اند نیز پایدار خواهند بود. در ساختار و منظومه گفتمانی مقاومت، خبری از زور و سلطه نیست و حریت و عدالت تبدیل به تنها هدف و ارزش مشترک بازیگران و ساختار می شود. در چنین منظومه ای، شهدای بزرگواری مانند سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه، یحیی سنوار، شهید نیلفروشان و ... «احیاء و عند ربهم یرزقون» هستند.