به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در زمینه سرنوشت دلارزدایی جنوب جهانی بسیاری معتقدند یوان چین جایگزین دلار آمریکا خواهد شد. از منظر ژئوپلیتیکی این موضوع بهطور گستردهای بهعنوان تهدیدی بزرگ برای دلار آمریکا لحاظ میشود. بدون شک آمریکا با بینالمللیشدن یوان مخالف است و در این زمینه به کشورهای دیگر فشار میآورد. نمونه اخیر عربستان سعودی است که اعلام کرد، در نظر دارد از ارزهای دیگر برای تسویه تجاری بهای انرژی خود استفاده کند، اما همچنان بیانیه رسمی دراینباره منتشر نکرده است.
تاکنون بینالمللیشدن یوان از دلار آمریکا بهعنوان الگوی مرجع پیروی نکرده، بلکه مسیر خود را دنبال کرده و پیش از هر چیز همچنان فاقد قابلیت مبادله آزاد است
درعینحال، مارس و آوریل 2023 میلادی دولت هند به صراحت با تسویه انرژی وارداتی از روسیه به وسیله شرکتهای کشورش با یوان مخالفت کرد. ماه ژوئیه هند زیر فشار روسیه مجبور شد بخش کوچکی از واردات انرژی خود را با یوان پرداخت کند، زیرا زیر تحریمهای اقتصادی غرب، روسیه نفت را به هند با قیمت بسیار پایین صادر کرد؛ بنابراین، منافع عظیم هند به میزان قابل توجهی بیشتر از نگرانیهای ژئوپلیتیکی در زمینه افزایش نفوذ یوان بود. صادرکنندگان منابع انرژی نسبتاً بیشتر به تسویه با یوان تمایل دارند، زیرا همگی دارای مازاد تجاری بالا با چین هستند. برای کشورهایی که کسری تجاری زیاد با چین دارند، تسویه با یوان نگرانیهای هزینه تسویه آنها با دلار آمریکا را برطرف نمیکند و درواقع هزینه بیشتری برایشان خواهد داشت.
علاوهبراین، جایگزینی دلار با یوان تناقض اصلی را که مسئول ناکارآمدی نظام پولی بینالمللی است، حل نمیکند. همانطور که پائولو نوگوئیرا باتیستا جونیور، اقتصاددان برزیلی می گوید، «تناقض اساسی در این واقعیت نهفته که نظام بینالمللی به ارز ملی واحد وابسته است، که بر مبنای منافع کشوری که آن را ایجاد کرده مدیریت میشود». آمریکا تمایل دارد سیاستهای مالی را برای خدمت به منافع خود تنظیم کند که همیشه با منافع نظام مالی بینالمللی همخوانی ندارد و در بسیاری از موارد با یکدیگر تعارض دارند. بنابراین، حتی اگر کشورهای جنوب جهانی به کار در راستای دلارزدایی ادامه دهند، از ارز کشوری دیگر بهعنوان ایفاکننده نقش ارز کلیدی جدید حمایت نخواهند کرد.
تاکنون بینالمللیشدن یوان از دلار آمریکا بهعنوان الگوی مرجع پیروی نکرده، بلکه مسیر خود را دنبال کرده و پیش از هر چیز همچنان فاقد قابلیت مبادله آزاد است و بدون این قابلیت نمیتواند همان کارایی و سهولت استفاده در تسویههای تجاری بینالمللی را که دلار دارد، فراهم کند.
برای اینکه ارز ملی به ارز ذخیره عمده جهانی تبدیل شود، کشور مبدأ باید بازار مالی توسعهیافته و ابزارهای مالی کافی برای سرمایهگذاری و آزادسازی حساب سرمایه داشته باشد. با وجود این، بخش مالی چین همچنان نسبتاً کمتر توسعهیافته است و این کشور همواره امنیت مالی ملی را بهعنوان اولویت اصلی خود در نظر گرفته است.
بهعنوان ارز کلیدی جهانی، دلار برای سایر کشورها نقدینگی فراهم میکند. با وجود این، چین بهعنوان غول تولیدی با جمعیت زیاد و فشار سنگین برای حفظ اشتغال، نمیتواند به وسیله کسری حساب جاری بالا، یعنی همان کاری که آمریکا انجام میدهد، برای سایر کشورها نقدینگی فراهم کند. تحت تأثیر این محدودیتهای داخلی و خارجی، پیامد مسیرهای مختلف بینالمللیشدن یوان برای اقتصاد چین همچنان نیاز به بررسی دارد.
استفاده از ارزهای محلی برای تسویه در تجارت دوجانبه در جنوب جهانی خطراتی دارد:
1. اگر ارز کشور دچار کسری عملکرد ضعیفی داشته باشد، کشور دارای مازاد احتمالاً از نگهداری بلندمدت آن ارز صرفنظر خواهد کرد
2. اگر کشور دارای مازاد تصمیم به فروش بگیرد، ارز کشورِ دچار کسری در معرض خطر کاهش ارزش بیشتر قرار میگیرد؛ درحالیکه قطعاً اصول اقتصادی عینی و تأثیر افزایش نرخ بهره آمریکا پشت کاهش ارزش اخیر یوان وجود دارد.
3. دلیل مهم دیگر تأثیر تبادل ارز و تسویههای یوان است، زیرا یوان بهطور آزاد قابل تبدیل نیست.
تا زمانی که بازارها و ابزارهای مالی چین توسعه نیافتهاند تا مجاری کافی برای بازگشت «یوان نفتی» به چین فراهم کنند، کشورهای دارای مازاد انگیزه خواهند داشت یوان را برای کسب ارزهای دیگر بفروشند، بنابراین فشار بر سمت کاهش ارزش یوان وارد میشود. اینکه آیا چین مایل است بارِ بینالمللیشدن یوان را در بلندمدت تحمل کند یا خیر، همچنان مشخص نیست.
بیایید به چشمانداز ارز مشترک بریکس بپردازیم. قدرت بریکس بهسرعت رشد و پایه محکم برای راهاندازی ارز بریکس ایجاد کرده است. بهعنوان مرجع، زمانی که «گروه هفت» (G7) در دهه ۱۹۷۰ میلادی تأسیس شد، سهم آن از تولید ناخالص داخلی (GDP) جهانی تا ۶۲ درصد بود. امروزه، کشورهای بریکس از نظر سهم خود از تولید ناخالص جهانی، تعدیلشده بر مبنای قدرت خرید (PPP) از «گروه هفت» پیشی گرفتهاند. طبق آمار صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۲۱ میلادی بریکس بهطور جمعی ۳۱٫۵ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (قدرت خرید) و «گروه هفت» ۳۰٫۷ درصد آن را تشکیل میدادند.
صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند تا سال ۲۰۲۸ میلادی «بریکس 10» گسترشیافته (شامل مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) ۳۷٫۹ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی (قدرت خرید) را تشکیل خواهد داد، درحالیکه سهم «گروه هفت» به ۲۷٫۸ درصد کاهش خواهد یافت. با پیوستن صادرکنندگان عمده انرژی مانند عربستان سعودی، ایران و امارات به سازوکارهای همکاری بریکس در سال جاری میلادی، احتمال ایجاد ارز بریکس بیشتر شده است. در آینده، اگر بریکس بتواند با اوپک در توسعه ارز بریکس همکاری کند، چنین ابتکاری ممکن است محدودیتهای کشورهای عضو را پشت سر بگذارد و پایه مادی ارز بریکس را بهشدت تقویت کند.
امروزه، کشورهای بریکس از نظر سهم خود از تولید ناخالص جهانی، تعدیلشده بر مبنای قدرت خرید (PPP) از «گروه هفت» پیشی گرفتهاند
با وجود این، همچنان چالشهای قابل توجهی برای صدور ارز بریکس که به وسیله نفت پشتیبانی شود، وجود دارد:
نخست، پشتیبانی دلار آمریکا به وسیله نفت به وسیله انحصاریبودن توافق آمریکا–عربستان برای قیمتگذاری نفت تنها برپایه دلار آمریکا تضمین میشود. کشورها از دلار آمریکا بهعنوان ذخیره ارزی استفاده میکنند تا اطمینان حاصل کنند واردات انرژی آنها تحت تأثیر نوسانات نرخ ارز قرار نمیگیرد و بنابراین بهطور غیرمستقیم جایگاه دلار آمریکا بهعنوان ارز کلیدی جهانی را تضمین میکنند. آیا ارز بریکس قادر خواهد بود در قیمتگذاری و تسویه بهای نفت و گاز در بازار انرژی بینالمللی انحصار ایجاد کند و از تبدیلشدن آن به ارز ذخیره برای کشورها حمایت کند؟
مگر اینکه کشورهای بریکس بخواهند با آمریکا وارد جنگ شوند، که به نظر می آید این موضوع احتمال ندارد. آیا امکانپذیر است ارز بریکس به یکی از چندین ارز برای قیمتگذاری و تسویه بهای نفت و گاز تبدیل شود؟ پاسخ مثبت است، اما ارز بریکس همچنان با رقابت شدید دلار آمریکا مواجه خواهد شد که دارای بزرگترین بازارهای مالی جهان و پیشرفتهترین ابزارهای مالی، بهویژه بازار عظیم اوراق قرضه خزانهداری آمریکاست.
دوم، حرفزدن از توسعه ارز بریکسِ نفتپایه آسانتر از ایجاد آن است. برای پشتیبانی هر ارزی با نفت، باید نرخ تبادل ثابتی میان واحد مشخصی از نفت و واحد مشخصی از ارز برقرار شود؛ اما حتی اگر نرخ تبادل ثابتی میان ارز بریکس و نفت برقرار شود، وقتی قیمت نفت در بازار بینالمللی افزایش یابد، دارندگان ارز بریکس برای خرید نفت به نرخ تبادل ثابت به کجا مراجعه خواهند کرد؟
هنگام طراحی نظام برتون وودز، جان مینارد کینز نیز تصور میکرد نرخ تبادلی میان نفت و دلار برقرار شود، اما دریافت انواع و کیفیتهای نفت بسیار زیاد و بهطور قابل توجهی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، بنابراین این موضوع در عمل قابل اجرا نبود و درنهایت تصمیم گرفت از طلا استفاده کند.
برای کشورهای جنوب جهانی، بزرگترین مخرج مشترک اقدام مشترک آینده، تقاضا برای تسویه با ارز محلی است که در پیشنهادهای مختلف دلارزدایی که امروز مطرح میشود، مشترک است. در سالهای اخیر چندین توافق میان کشورهای بریکس برای استفاده از ارزهای محلی با هدف تجارت دوجانبه انجام شده است، ازجمله چین و روسیه، چین و برزیل و تجارت انرژی روسیه و هند. علاوهبراین، سال ۲۰۲۳ میلادی اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسهآن) نیز برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا، یورو، پوند انگلیس و ین ژاپن در معاملات مالی خود جلسهای ترتیب داد و اعلامیهای در زمینه ترویج طرحهای تجارت با ارزی محلی صادر کرد. آسهآن قصد دارد نظام پرداخت رقومی (دیجیتالی) مرزی خود را بیشتر گسترش و به کشورهای عضو اجازه دهد با ارزهای محلی تجارت کنند.
این موضوع تجارت و سرمایهگذاری مرزی درون گروه آسهآن را تشویق میکند و تأثیر عوامل خارجی بر اقتصاد منطقه را کاهش میدهد. آسیای جنوب شرقی اغلب به دلیل تغییرات ناگهانی سیاستهای بانکهای مرکزی در آمریکا و سایر کشورها و مناطق، تحت تأثیر نوسانات اقتصادی قرار میگیرد؛ به همین دلیل، کشورهای آسهآن مایل به افزایش استفاده از ارزهای محلی برای ترویج ثبات اقتصادی و کاهش اثرات سرریز تورم بالا در کشورهای توسعهیافته هستند.
به دلایل مختلف، ایجاد نرخ تبادل مستقیم و نسبتاً پایدار میان دو ارز با گردش محدود بینالمللی دشوار و هنگام تسویهها با ارزی محلی، اغلب نیاز است از مرجعی برای کمک به طرفها در تعیین ارزش نسبی هر ارز نسبت به یکدیگر استفاده شود و این، یعنی فرصتی برای رواج ارز بریکس. اگر نرخ تبادل نسبتاً پایداری میان ارز بریکس و ارزهای ملی کشورهای عضو بریکس برقرار شود، میتواند بهعنوان مرجع میان ارزهای مختلف کشورهای عضو عمل کند.
روسیه و برزیل از حامیان دلارزدایی، دیدگاههای مختلفی در زمینه اینکه آیا و چگونه باید پشتوانه ارز بریکس را تعیین کرد، مطرح کردهاند. از سویی روسیه به ایجاد پشتوانه طلا برای ارز بریکس تمایل دارد و نرخ تبادل میان یک واحد ارز بریکس و یک واحد طلا را مطرح کرده است. چالش گزینه اینکه بانکهای مرکزی باید مقادیر زیادی طلا ذخیره کنند. جیمز ریکاردز، کارشناس مالی آمریکایی با الهام از دیدگاه روسی پیشنهاد کرده است، ارز بریکس از طلا فقط بهعنوان ارزش مرجع استفاده کند نه برای پشتیبانی از ارز؛ بنابراین دست بانکهای مرکزی بریکس باز میشود تا از نیاز به بازخرید طلا برای دارندگان ارز بریکس جلوگیری کنند.
دراینصورت، ارز بریکس جایگزین دلار آمریکا نخواهد شد، بلکه با آن همزیستی خواهد کرد و ارزش آن به میزان زیادی با کمک دلار آمریکا بازتاب خواهد یافت. ازآنجاکه طلا در بازار بینالمللی به دلار قیمتگذاری میشود، رابطه ثابت میان ارز بریکس و طلا نیز در قیمت طلا به دلار بازتاب خواهد یافت. به گفته ریکاردز، دلار در بلندمدت تضعیف خواهد شد. با وجود این، حتی اگر دلار در آینده تضعیف شود، این موضوع بر ارز بریکس تأثیر منفی نخواهد داشت، زیرا تضعیف دلار به افزایش ارزش طلا و درعینحال به افزایش ارزش ارز بریکس منجر خواهد شد.
روسیه به ایجاد پشتوانه طلا برای ارز بریکس تمایل دارد و نرخ تبادل میان یک واحد ارز بریکس و یک واحد طلا را مطرح کرده است
در چارچوب این طرح، دلار آمریکا بارِ سنگینِ ارز کلیدیِ جهانی بودن را تحمل خواهد کرد، درحالیکه ارز بریکس فقط نیاز به همزیستی و بهرهبرداری از مزایا خواهد داشت. همانطور که تعداد اعضای بریکس تا 30 یا 40 عضو رشد میکند، هیچ مانع عمدهای برای گردش داخلی ارز بریکس با این مشخصات وجود نخواهد داشت؛ تنوع تجارت میان اعضای بریکس برای پشتیبانی از کارایی و سهولت استفاده از ارز کفایت میکند.
نوگوئیرا باتیستا، معاون سابق «بانک توسعه جدید» دیدگاه تأثیرگذاری را مطرح کرده است که با اتصال ارز بریکس به طلا یا هر کالای دیگری مخالفت میکند. درعوض، بهتر است ارز بریکس بهعنوان سبد ارزی مشابه «حقوق برداشت ویژه صندوق بینالمللی پول» (SDR) ساخته و وزن نسبی هر ارز عضو بریکس بر مبنای قدرت اقتصادی آن تعیین شود. چنین ارز بریکسی بهجایگزینی ارزهای ملی نیاز نخواهد داشت — کشورها حاکمیت پولی خود را حفظ خواهند کرد — و به ایجاد بانک مرکزی واحد به وسیله بریکس نیاز نخواهد بود — بانک توسعه جدید (NDB) میتواند وظیفه انتشار ارز را برعهده بگیرد.
چگونه میتوان این ارز بریکس را بدون دارایی مرجع که به نرخ ثابت قابل تبدیل باشد، بهطور گسترده پذیرفت؟ طبق منطق باتیستا، اعتبار ارز بریکس به وسیله ارزهای کشورهای عضو بریکس پشتیبانی خواهد شد. دارندگان ارز بریکس حق دارند هر زمان آن را به ارزهای خود تبدیل کنند. «بانک توسعه جدید» تبدیلپذیری ارز بریکس را تضمین خواهد کرد، با تکیه بر ذخایر خود و درصورت لزوم، درخواست منابع اضافی از کشورهایی که ارزهای بینالمللی شناور صادر میکنند تا از ارز بریکس پشتیبانی کنند. راهحل پیشنهادی «بانک توسعه جدید» اینکه اوراق قرضه بریکس با سررسیدها و نرخهای بهره متفاوت و درعینحال این مجوز صادر شود تا ارز بریکس آزادانه قابل تبدیل به اوراق قرضه باشد.
در ابتدا، احتمالاً ارز بریکس فقط بهعنوان واحد حسابداری عمل خواهد کرد که ارزش مرجع برای کشورهای عضو بریکس در تسویه تجارت دوجانبه با ارزهای محلی خود فراهم میکند، بنابراین هزینه فعلی تسویه با دلار آمریکا را کاهش میدهد. ارز بریکس آزادانه با ارزهای کشورهای عضو بریکس قابل تبدیل خواهد بود، اما ویژگیهای ساختاری ارز کلیدی ای مانند دلار آمریکا را نخواهد داشت. با وجود این، همچنان میتواند به کشورهای بریکس کمک کند برخی خطرات ناشی از (تسویه با) دلار آمریکا را کاهش دهند. یورو تا حدی به دلیل تمایل اروپا به جلوگیری از پیامدهای خارجی منفی سیاست مالی آمریکا ایجاد شد. گرچه یورو در رقابت با دلار بهعنوان ارز کلیدی بینالمللی چندان موفق نبوده، در کمک به عایقسازی منطقه یورو در برابر چرخه دلار موفق بوده است.
امکان دارد توافق سیاسی میان کشورهای بریکس برای راهاندازی ارزی که در کنار دلار آمریکا همزیستی کند، آسانتر باشد. در نشست ۲۰۲۳ میلادی بریکس ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و لوئیس ایناسیو لولا داسیلوا، رئیسجمهور برزیل فعالانه برای دلارزدایی فشار آوردند. با وجود این، دولت میزبان، آفریقای جنوبی زیر فشار آمریکا دلارزدایی را بهعنوان موضوع رسمی در دستورکار قرار نداد و هند بهصراحت با مواجهه مستقیم با آمریکا مخالفت کرد. با میزبانی روسیه در نشست سال جاری میلادی بریکس میتوان انتظار داشت دولت روسیه برای دلارزدایی فشار زیادی بیاورد.
با وجود این، تا زمانی که فرآیند تصمیمگیری بریکس به اصل اجماع پایبند باشد، موضع کشورهایی مانند هند هر برنامه ای را متوقف خواهد کرد. با توجه به ساختار سیاسی بینالمللی بریکس، بیشتر احتمال دارد راهاندازی ارز بریکس درصورتی به پیش برود که عملکرد اولیه نسبتاً سادهای داشته باشد — صرفاً با تأکید بر عملکرد اساسی بهعنوان واحد حسابداری برای تسهیل تسویههای ارزی محلی در تجارت میان کشورهای بریکس — تا ابتکارعملی که عامدانهتر با دلار آمریکا سرشاخ شود.
ناظران تمایل دارند بر این باور باشند ارز ابتدایی بریکس برای مصارف شخصی استفاده نخواهد شد، بلکه فقط برای تسویه تجارت بینالمللی بین بانکها بهکار رود. احتمالاً ارز بریکس بهعنوان ارز رقومی (دیجیتال) راهاندازی میشود و به ارزهای دیجیتالی که به وسیله بانکهای مرکزی کشورهای مختلف فعالانه ترویج میشود، متصل خواهد شد. بنابراین، ایجاد بستر بینالمللی برای پشتیبانی از مبادله ارزهای رقومی (دیجیتال) نهتنها برای ارز بریکس اهمیت دارد، بلکه بهعنوان زیرساخت لازم برای نظام مالی بینالمللی آینده نیز ضروری خواهد بود. سال 2021 میلادی «اداره پولی هنگکنگ»، مؤسسه ارز دیجیتال بانک خلق چین، «بَنک آو تایلند» و بانک مرکزی امارات متحده عربی بهطور مشترک پل ارز دیجیتال چندبانکی (mBridge) راهاندازی کردند که نظام پرداخت مرزی بهشمار میآید و میتواند بهعنوان جایگزینی برای سوئیفت استفاده شود. در دوره آزمایشی از اوت تا سپتامبر 2022 میلادی، چهار بانک مرکزی معادل ارزش 12میلیون دلار ارز دیجیتال بر روی پل ارز دیجیتال چندبانکی صادر کردند، درحالیکه 20 بانک تجاری از این ارزهای دیجیتال بر روی بستری به نمایندگی از مشتریان خود برای انجام بیش از 160 پرداخت و مبادله ارز خارجی (فارکس) و «پرداخت در برابر پرداخت» (PvP) با مجموع ارزش 22 میلیون دلار استفاده کردند.
بستر مبادلات ارز دیجیتال که با فناوری بلاکچین پشتیبانی میشود، برای کشورهای جنوب جهانی اهمیت زیادی دارد. هماکنون پرداختهای عمدهفروشی بینالمللی با ارزش و حجم بالا میان مؤسسات مالی بخش عمدهای از معاملات مرزی را تشکیل میدهد. این بازار تبادل بینبانکی عمدهفروشی انگیزهها و نقدینگی لازم برای طیف وسیعی از عملیات خردهفروشی را فراهم میکند. با وجود این، این نوع تجارت فارکس در معرض خطر تسویه قرار دارد. همچنان یک تا دو روز طول میکشد تا پرداخت مرزی تکمیل شود؛ وقتی طرفی پرداخت را کامل کرده است، طرف دیگر فوری آن را دریافت نمیکند. این خطر تا 6.6 تریلیون دلار از معاملات روزانه در بازار فارکس بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد و بیش از نیمی از معاملات مرزی روزانه فاقد سازوکارهای بیمهای هستند.
ناظران تمایل دارند بر این باور باشند ارز ابتدایی بریکس برای مصارف شخصی استفاده نخواهد شد، بلکه فقط برای تسویه تجارت بینالمللی بین بانکها بهکار رود
علاوهبراین، سامانه بهصورت شبانهروزی کار نمیکند که این نیز برای هر دو طرف معامله نارضایتی ایجاد میکند. «پرداخت در برابر پرداخت» راهحل مهمی است، زیرا خطر تسویه را از بین میبرد و تعارضات را با اطمینان از اینکه هر دو طرف تراکنشها را همزمان تأیید و دریافت میکنند، کاهش میدهد. علاوهبراین، پل ارز دیجیتال چندبانکی بهصورت شبانهروزی و در سرتاسر سال کار میکند و دو طرف معامله تصمیم میگیرند چه زمانی تسویه را کامل کنند. بانکهای مرکزی در همه کشورها نیاز فراوانی به این خدمات دارند. درحالیکه برخی بازارهای توسعهیافته از خدمات «پرداخت در برابر پرداخت» استفاده میکنند، آنها این کار را با تعداد محدودی از ارزها کاملاً بیاعتنا به نیازهای ارزی روبهرشد جنوب جهانی انجام میدهند. جایگزینی خدمات ارائهشده به وسیله بانکهای سنتی نیازمند تغییر زیرساختهای ضروری به الگوی پردازشی کاملاً جدید با استفاده از فناوری «دفترکل توزیعشده» و ارزهای دیجیتال است. بانکها در بسیاری از کشورهای توسعهیافته همچنان آماده مقابله با این چالشها نیستند.
حرکت آونگی جهانیسازی، چرخه هژمونیک و انقلاب فناورانه جهان را به دورهای از «تغییراتی که در یک قرن دیده نشده» وارد کرده است. چگونه باید کاهش خطر و دلارزدایی جنوب جهانی در این دوره را تفسیر و گسترش بریکس و تأثیر آن بر نظم بینالمللی آینده را درک کنیم؟ چگونه میتوان مسیر و جهت آینده اکتشاف چین در قرن بیستویکم را شناسایی کرد؟
نخست، با ادامه روند دلارزدایی در آینده ممکن است تعارضی میان نظام مالی چندارزی و نظام تجارت چندجانبه پساجنگ رخ دهد که موجب افزایش جهانیسازیزدایی میشود. استفاده از دلار آمریکا بهعنوان ارز ذخیره جهانی معایب مختلفی دارد، اما کارایی تسویه و سهولت استفاده، آن را به بخشی ضروری از نظام تجارت چندجانبه پساجنگ تبدیل کرده است. در نظام مالی بینالمللی آینده، درحالیکه کشورها ممکن است از دلار دوری کنند یا حتی تجارت تهاتری را بهعنوان شکلی از معامله در پیش بگیرند، از ارز ناکارآمد بهعنوان ارز ذخیره اصلی خود استفاده نخواهند کرد. در دوره جهانیسازی، هزینه و کیفیت تعیینکننده جریان کالاها و خدمات بودند. امروز کاهش نفوذ دلار آمریکا نشانهای از زوال «الگوی کسبوکار کارآمد» است و جریان کالاها و خدمات به تدریج به وابستگی به تمایل کشورهای صادرکننده به پذیرش ارز کشوری خاص میل میکند. وقتی کشورها دیگر مازاد در حسابهای جاری خود را بهعنوان وسیلهای برای کسب ارز ذخیره انباشت نمیکنند، ممکن است برای حفظ توازن در تجارت دوجانبه به محدودکردن تجارت و استفاده از روشهای مخرب دیگر روی آورند.
دوم، پس از آغاز جنگ اوکراین و تلاشهای کشورهای جنوب جهانی با هدف دلارزدایی، کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه از نظم بینالمللی پس از جنگ سرد که به وسیله هژمونی آمریکا برقرار شده بود، ناامید شدهاند. تلاشهای غرب برای گسست از چین و روسیه یا کاهش خطر این اقدام، وضعیت هژمونیک دلار را متزلزل میکند. درهمینحال، تلاشها برای بازگشت به وضعیت جنگ سرد احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت و موقعیت غرب را در نظم بینالمللی بهشدت تضعیف میکند. دلیلش این است که گسست غرب و کاهش خطر جنوب جهانی باعث ایجاد رقیب ساختاری میشود که از نظر جمعیت، اندازه اقتصاد واقعی، انرژی، منابع و ظرفیت تولید صنعتی، از اتحاد غربی پیشی میگیرد. تعادل قدرت میان کشورهای غرب و جنوب جهانی امروز بسیار متفاوت از تعادلی است که در جنگ سرد میان غرب و بلوک شوروی سابق وجود داشت.
سوم، توسعه فناوری در آینده نقشی حیاتی در تسویههای ارزی محلی برای کشورهای جنوب جهانی خواهد داشت. پل ارز دیجیتال چندبانکی و ارز آتی بریکس از معاملات به وسیله ارزهای دیجیتال پشتیبانی و از بلاکچین بهعنوان فناوری زیرساختی استفاده خواهند کرد. برای احتراز از هزینههای بالای خدمات بانکی سنتی در کشورهای توسعهیافته، کشورهای جنوب جهانی نسل جدیدی از زیرساختهای مالی را بر مبنای فناوریهای اطلاعاتی معاصر ایجاد کردهاند.
چهارم، به نظر می آید جستوجوی طولانیمدت چین برای یافتن رابطه میان توسعه خود و سپهر بینالمللی به چارچوب مشخص رسیده است. از ادغام کامل در جهانیسازی زیر سلطه غرب در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیستویکم تا ابتکار کمربند و جاده (BRI) که با هدف ترویج یکپارچگی اقتصادی اوراسیا در دهه گذشته انجم شده، تا تأسیس سازمان همکاری شانگهای و سازوکار بریکس، چین درنهایت همکاری با کشورهای جنوب جهانی را در اولویت قرار داده است.
توزیع جغرافیایی 6 کشوری که برای عضویت در بریکس دعوت شدهاند، نشاندهنده اولویتهای بریکس و چین در راهبردهای توسعه آینده آنهاست:
نخست، پنج کشور از 6 کشور دعوتشده در اطراف مسیرهای حملونقل عمده مانند تنگه هرمز، دریای سرخ، و آبراهه سوئز واقع شدهاند که نشان میدهد کشورهای بریکس ازجمله چین بیش از هر زمان دیگری به غرب آسیا بهعنوان هاب اتصال آسیا و آفریقا اهمیت میدهند. در پیشبینیهای فضایی قبلی چین درباره ابتکار کمربند و جاده، اروپا نقطه پایانی غربی و آسیای جنوب شرقی نقطه مهم جنوب شرقی بود.
با وجود این، با توجه به راهبردهای فعلی آمریکا در ایندوپاسیفیک و سیاستهای سفتوسخت اروپا، چین نهتنها میانجیگری تاریخی میان عربستان سعودی و ایران را در مارس 2023 میلادی بر عهده گرفت، بلکه این دو کشور را نیز به عضویت بریکس درآورد. چنین تأکیدی بر غرب آسیا نشان میدهد توسعه آینده «کمربند و جاده» احتمالاً حتی بیشتر به سمت این منطقه متمایل خواهد شد. هدف نهایی ایجاد پل زمینی میان آسیا و آفریقاست که این دو قاره را به عرصه اصلی اقدامات جمعی کشورهای بریکس در جنوب جهانی تبدیل کند.
دوم، دعوت از غولهای انرژی مانند عربستان سعودی، ایران، امارات متحده عربی و آرژانتین نشاندهنده تغییر در جنوب جهانی، فراتر از ابتکارات فردی و حرکت به سمت تلاشهای نهادی در مقیاس جهانی برای خطرزدایی از بهکارگیری دلار آمریکا بهمثابه سلاح است. این توسعه پایه مهمی برای ایجاد ارز بریکس فراهم میکند. بریکس گسترشیافته شامل 6 کشور از 10 تولیدکننده بزرگ نفت جهان در سال 2022 میلادی (که بهطور جمعی 40 درصد تولید نفت جهان را تشکیل میدهند) و پنج کشور از جمع هفت مصرفکننده بزرگ نفت در سال 2021 میلادی (که بهطور جمعی 30 درصد نفت جهان را مصرف میکنند) است. با چنین تمرکزی از ظرفیت تولید و مصرف، به نظر می آید ایجاد ارز بریکس — در وهله نخست برای تجارت انرژی میان کشورهای عضو — مدنظر باشد.
امروزه چین همچنان 830 میلیارد دلار اوراق قرضه خزانهداری آمریکا و 2 تریلیون دلار داراییهای دلاری دیگر دارد. به این معنا، چین همچنان در شبکه بینالمللیای جای گرفته است که دلار آمریکا ارز کلیدی آن به شمار می رود. در کشاکش رقابت فزاینده میان چین و آمریکا، نگهداشتن اوراق قرضه خزانهداری آمریکا یکی از معدود اهرمهای حیاتی ای است که چین برای پاسخ به فشارهای آمریکا در اختیار دارد. محدودیتهای این شرایط، احتمالاً باعث میشود چین بهطور جدی به دنبال دلارزدایی نرود. ازدستدادن این اهرم میتواند نهتنها تعادل راهبردی چین در مقابل فشارهای آمریکا را دشوارتر کند، بلکه ممکن است درصورت اشتباه راهبردی آمریکا به آسیبهای متقابل منجر شود.
از زمان چرخش آمریکا به سمت آسیا، واکنش و راهبرد بینالمللی چین — که شامل ایجاد ابتکار کمربند و جاده نیز میشود — همواره درها را به سوی دو امکان باز نگه داشته است؛ موازنه یا مواجهه. یک قرن پیش، همزمانی سه چرخه تاریخی بزرگ جهانیسازی، هژمونی و انقلاب فناورانه، جهان را به پرتگاه فرو برد. امروز دوباره وضعیتی به وجود آمده است که این سه چرخه بهطور همزمان تأثیر میگذارند؛ حرکت آونگی جهانیسازی از بنیادگرایی بازار به حمایتگرایی، چرخه هژمونی در مرحلهای که قدرتهای نوظهور با قدرت هژمونیک هماوردجویی میکنند و آن را به چالش میکشند و انقلاب فناورانه بهسرعت در حال تغییر پویههای قدرت سیاسی و اقتصادی بینالمللی است.
یک قرن پیش، در مواجهه با بحرانهایی که این سه چرخه اصلی ایجاد کردند، ملتها مواجهه را انتخاب کردند که درنهایت به تراژدی دو جنگ جهانی و رنج عظیم انسانی منجر شد. امروز جنگ در اوکراین و جاهای دیگر در جریان است، درحالیکه بهکارگیری دلار آمریکا بهمثابه سلاح و تلاشهای جنوب جهانی با هدف خطرزدایی در حال تسریع فروپاشی جهان تکقطبیِ پساجنگ سرد است.
همانطور که چرخهای تاریخ دوباره جهان را به تقاطع مهم میرساند، همگرایی جنوب جهانی به سمت سازوکارهای همکاری بریکس فرصت جدیدی برای چین فراهم میکند تا در برابر خطرات فزاینده موازنه برقرار کند. در موقعیت درون سازمان بینالمللی که قدرتمندترین کشورهای درحالتوسعه را شامل میشود، با داشتن ارز بریکس که با دلار آمریکا همزیستی دارد و فرماندهی توانمندیهای جهانی قابل توجه در عرصه انرژی، منابع طبیعی و ظرفیت تولید صنعتی، چین توانایی خود را برای هدایت تغییرات در نظم سیاسی و اقتصادی بینالمللی افزایش خواهد داد. همچنین نمایندگی و تأثیر جنوب جهانی در امور بینالمللی افزایش خواهد یافت.