به گزارش «راهبرد معاصر»؛ طی روزهای اخیر، رسانه های صهیونیستی از نامه انتقادآمیز و بی سابقه وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس خطاب به نخست وزیر رژیم نامشروع خبر داده اند. در این نامه، یوآو گالانت به صراحت جنگ بدون هدف را مورد انتقاد قرار داده و تاکید کرد که تبادل حملات با ایران ضرورت بازنگری در اهداف جنگ را افزایش داده است.
گالانت اکنون مصادیق و نشانه های شکست میدانی در هر دو جبهه غزه و لبنان بیش از هر زمان دیگری پررنگ می بیند.
البته گالانت طرح یا همان استراتژی پیشنهادی خود در را مشخص نکرده و صرفا، به انتقاداتی تند و علنی از نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس بسنده کرده است. در خصوص نامه گالانت، دو ملاحظه فرامتنی و متنی وجود دارد که هر دو باید در کنار یکدیگر مورد توجه و تصدیق قرار گیرد:
نخست، اینکه به لحاظ فرامتنی، کلیت انتشار نامه صریح گالانت علیه بنیامین نتانیاهو ، بیانگر روندی است که در کابینه رژیم اشغالگر قدس معطوف به "غیریت سازی میان اعضای ارشد کابینه" شکل گرفته و همچنان ادامه دارد. مبنای این غیریت سازی، شکست صهیونیستها در میدان جنگ غزه و لبنان است.
در چنین شرایطی نتانیاهو مصداق شکست و تباهی محسوب می شود و گالانت قصد ندارد بیش از این، هزینه این همراهی و ادغام سیاسی (در کابینه رژیم صهیونیستی) را پرداخت کند. بنابراین، جنبه فرامتنی نامه اخیر نتانیاهو به گالانت معطوف به مقوله غیریت سازی و منازعه برای بقاست. اساسا دلیل علنی ساختن این نامه از سوی وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس، همین مسئله است وگرنه گالانت می توانست این موارد را در قالب اعتراضی غیررسمی و داخلی به نتانیاهو منتقل کند.
دوم، اینکه در بعد متنی گالانت به عنوان سیاستمداری صهیونیست که بیشترین اخبار و اطلاعات پنهان را از میدان جنگ غزه و لبنان دارد، اکنون مصادیق و نشانه های شکست میدانی در هر دو جبهه را بیش از هر زمان دیگری پررنگ می بیند. زمانی که سید مقاومت، شهید سید حسن نصرالله در عملیات ناجوانمردانه و تروریستی صهیونیستها در ضاحیه به شهادت رسید، گالانت نیز به مانند نتانیاهو تصور می کرد منظومه عملیاتی و راهبری حزب الله در هم شکسته و مقاومت لبنان دیگر توان کنترل حداقلی بر معادلات میدان را در مصاف با صهیونیستها نخواهد داشت.
با این حال وقوع حوادثی مانند عملیات پهپادی حزب الله لبنان در عکا (که به هلاکت و زخمی شدن بالغ بر 100 افسر صهیونیست منجر شد) و ناتوانی مطلق نظامیان رژیم اشغالگر قدس در ورود به جنوب لبنان و پیشروی در آن، جایی برای استمرار این توهم محاسباتی نتانیاهو و گالانت باقی نگذاشته است.
بحران استراتژیک و راهبردی حاکم بر اراضی اشغالی ، به گونه ای است که از یک سو پیش فرضها و ثوابت ادعایی آنها در قبال جنگ غزه و لبنان یکی پس از دیگری ابطال شده و از سوی دیگر، در برهه کنونی نیز امکان "ترمیم استراتژیها"در بحبوحه جنگ وجود ندارد.
در چنین شرایطی سیاستمداران قدرت لاپوشانی اختلافات گذشته و جاری با یکدیگر را نداشته و این منازعات، جایی غیر از محافل داخلی و محرمانه ظهور و بروز پیدا می کند.