به گزارش "راهبرد معاصر"؛ آسیب اجتماعی هست، همیشه هم بوده، اما گاه آسیب ها بیش از هر زمان دیگری نمود بیرونی داشته اند، این امر محصول نادیده گرفتن هاست و شاید حاصل گریز از اجتماع. اجتماعی که برنامه ریزان، تصمیم گیران و تصمیم سازان آن، به درد سیاست زدگی دچارند و از مردم خویش غافل.
این غفلت از مردم، واژه ای نیست که بخواهیم برمبنای مبانی بی پایه و اساس مطرح کنیم، بلکه مطابق اسناد و مستندات موجود از این واژه سخن می گوییم، آمارهای معاونت پیشگیری از جرم قوه قضاییه نشان می دهد 10 میلیون نفر از افراد جامعه به نوعی در ورطه آسیبهای اجتماعی گرفتار هستند و اما «۳ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بیکارند، 11میلیون نفر حاشیه نشین، یک و نیم میلیون نفر معتاد و ۶۰۰ هزار نفر در سال به زندان می روند»، این ها گوشه ای از آمارهایی است که وزیر کشور روایت می کند.
این آسیب ها حالا آنقدر قد کشیده اند که دیگر به این
راحتی از پای نخواهند افتاد. برای درهم شکستن مرز آسیب ها باید طرح و برنامه داشت
اما وقتی پای سیاست زدگی در میان باشد دیگر مردم اهمیت خود را از دست می دهند.
طی این سال ها سیاست خارجی و حواشی سیاسی داخل، موضوع برجام و مذاکره با کشورهای اروپایی و آمریکایی آنقدر در مرکز توجه بوده که بررسی آسیب های اجتماعی از قلم افتاده، مصداق این امر هم نادیده گرفتن آن در برنامه ششم توسعه است، با استناد به سخنان رییس کمیسیون اجتماعی مجلس مبنی بر اینکه«حوزه آسیبهای اجتماعی را در لایحه بودجه ۹۵ محکم ندیدیم»، درمی یابیم که تا چه حد این حوزه در سطح کلان مظلوم واقع شده و در سطح برنامه ریزی ها به حساب نیامده است.
آن طور که کارشناسان اجتماعی مطرح می کنند، ایران دست کم با 20 آسیب روبروست، طبعا فهرست بلند بالای آسیب ها تنها به حاشیهنشینی، اعتیاد، طلاق و کارتن خوابیختم نمی شود بلکه حالا باید از گورخوابی هم سخن گفت، پدیده ای که اگرچه به تازگی دیده شده اما خیلی زود همچون کارتن خوابی به پدیده ای رایج و چه بسا عادی بدل می شود.
فقر و نداری بسترساز توسعه آسیب ها
می گویند فقر و نداری بسترساز توسعه آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی است بنابراین برای کاهش فقر باید سیاستهای منسجمی از سوی دولت ها طراحی و اجرا شود، مطابق دیدگاه تحلیلگران اقتصادی ضعف در برنامه ریزی های اقتصادی، مشکلات اجتماعی را صدچندان می کند، اینکه به یکباره سیاست آزادسازی قیمتها مدنظر قرار گرفته و بعد نرخ نان افزایش پیدا می کند یعنی دچار پارادوکس و تناقضی عجیب هستیم و چنین رویکردی هیچ رهاوردی جزء افزایش فقر نخواهد داشت.
وقتی تمام توان و ظرفیت دست اندرکاران صرف مذاکره و برداشتن تحریم ها می شود دیگر قدرتی برای مانور در عرصه اقتصاد و یا کاهش آسیب های اجتماعی باقی نمی ماند، به همین دلیل نرخ نان که قوت غالب فرودستان جامعه است، آزاد می شود تا هرچه بیشتر کفگیر نیازمندان به ته دیگ بخورد.
اختصاص ناچیز یارانه ها نیز که بازهم در آن ثروتمندان جامعه سهیم هستند، گره ای از هزاران مشکل فقرا دوا نکرده و کار به جایی می رسد که آسیب ها هر روز وسیع تر می شوند.
بی شک این سیاست زدگی و گاه خود کم بینی ها در حوزه سیاست، اجتماع را متضرر کرده است، وقتی کلیدواژه سیاست را جستجو می کنی، طرح ها و برنامه های مختلف در حوزه سیاست خارجی به چشم می خورد.
به عنوان مثال: «اولویت قرار دادن روابط دوستانه و نزدیک با همه همسایگان، حذفتحریمها، جلوگیری از افزایش تنش بینرابطه ایران و آمریکا، حلبحران سوریهبه وسیله خود مردم سوریه، آرمانخواهی واقعگرایانه، قدرتجویی بینالمللی محاسبهگرانه، تعامل با نظم بینالمللی، موازنه قدرت بر اساس مفهوم اعتدال، تنشزدایی به ویژه باهمسایگانو رویکرد هزینه-فایده، خودداری از درشت سخن راندن در مقابل دشمن و شناخت نقشههای آن، تدبیر و مدیریت در برابر نقشههای دشمن، رسیدن به نظر واحد بین دولت و مجلس برای سهم مشکلات داخلی و مسائل جهانی به منظور سهولت در امور، خطا برشمردن اندیشه تقابل و تسلیم با دنیا و پیمودن مسیر تعامل سازند و پایان دادن به بداخلاقیهای سیاسی».
این موارد که به آن اشاره شد تنها بخشی از هدف گذاری ها و طرح هایی است که از سوی دولت در این زمینه مطرح شده اما کافی است از کلیدواژه آسیب اجتماعی استفاده کنید، آنگاه با جمله تکراری راه های پیشگیری از آسیب ها روبرو می شوید و یا در برخی از صفحات تعدادی کارشناس و صاحب نظر با حضور در میزگرد از نبود طرح و برنامه در این حوزه انتقاد می کنند.
این موضوع به روشنی نمایانگر جامعه ای است که در آن سیاست خارجی و به طورکلی سیاست از هر حوزه دیگری مهمتر است و گویا آنچه مطابق دیدگاه تصمیم سازان دارای کمترین اهمیت است، همین مسئله به ظاهرساده «آسیب های اجتماعی» است، حال آنکه اگر چالش های درونی یک جامعه نظیر فقر، گورخوابی، اعتیاد و طلاق حل و فصل نشود در عرصه سیاست هم اتفاقات میمون و مبارکی رخ نخواهد داد زیرا مسئله آسیب های اجتماعی به واسطه تعمیق روابط و تعامل با کشورهای خارجی رفع نمی شود و صرفا با نگاه درونی و اجرای طرح های اثربخش است که می توان به سرمنزل مقصود رسید.