به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بلافاصله بعد از سقوط نظام سوریه، رژیم صهیونیستی اهداف خود در سوریه را پنهان نکرد و شروع به تخریب زیرساخت های حیاتی و نظامی این کشور کرد. روشن بود که پروژه رژیم صهیونیستی یا «پروژه نتانیاهو» از دو مرحله تشکیل شده است؛ مرحله اول گسترش کامل نفوذ رژیم صهیونیستی بین دریا و رودخانه(همان نهر تا بحر) و مشخص شد که وجود دارد و این طرح خیالی نیست. دوم جاه طلبی واقعی رژیم صهیونیستی برای خارج نکردن نیروهای نظامی خود در نوار غزه.
تحریرالشام در یک لبه قیچی قرار دارند و نتانیاهو که شاید که هنوز دولت مستقر در کاخ الشعب سوریه برایش مجهول است، در لبه دیگر قیچی است
نتانیاهو هرگز راهبرد خود در غرب آسیا را آرام فکر نکرد و حتی روز بعد از ترور شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل فقید حزب الله لبنان اعلام کرد دوران جدیدی در غرب آسیا آغاز شده است. به همین علت الجزیره در گزارشی می نویسد، نتانیاهو هرگز از بزرگراه ایجاد شده «تهران-بیروت» رضایت نداشت و از ابتدای جنگ سوریه را بر کمک به محور مقاومت برحذر داشت.
حتی رژیم صهیونیستی به دنبال تصرف برخی از مناطق در سوریه می خواهد کارت بازی را در اختیار داشته باشد تا با این روش بعدها اگر حکومتی اخوانی در سوریه بر سرکار آمد، مانند آنچه محمد مرسی در مصر مجبور شد، عملاً تغییر راهبردی خاصی در مرزهای رژیم صهیونیستی و سوریه رخ ندهد. در مورد کنترل زمین، این یک کارت مذاکره واضح است که از طریق آن رژیم صهیونیستی سعی دارد از طریق دکترین خود، یعنی سرزمین در برابر صلح با دولت آینده، هر چه که باشد، مذاکره کند.
رژیم صهیونیستی با این راهبرد برای دستیابی به یک موضوع مهم تلاش خواهد کرد و از همه مهمتر تسلیم دولت بعدی سوریه در برابر خواسته خود برای دست کشیدن از بلندی های جولان اشغالی به طور کامل است. یا امکان دارد بخشی از مانور دولت ترامپ برای دستیابی به طرح الحاق در کرانه باختری باشد.
این اظهارات نشان دهنده قصد رژیم صهیونیستی برای تقویت حضور نظامی خود در منطقه به ویژه پس از سقوط نظام در سوریه است و بر اهمیت کوه هرمون به عنوان منطقه استراتژیک برای اهداف از پیش طراحی شده رژیم صهیونیستی تاکید می کند که می خواهد نظام جدید منطقه ای را از طریق تصرف سرزمین و ایجاد منطقه حائل در اطراف خود پیگیری کند. منطقه ای که از نوار غزه آغاز به بخشی از جولان در سوریه منتهی و بعدها به الحاق کرانه باختری به سرزمین های اشغالی ختم خواهد شد.
البته به نظر می رسد در این بین تحریرالشام که فاتحان دمشق نام گرفتند در لبه قیچی قرار دارند و نتانیاهو که شاید که هنوز دولت مستقر در کاخ الشعب سوریه برایش مجهول است، در لبه دیگر قیچی است. هر دو بر این موضوع تاکید دارند «پروژه توسعه طلبی ایران» را متوقف کردند. حتی الشرع با همان جولانی سابق در گفت و گو با اسکای نیوز در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی به زیرساختهای نظامی سوریه گفت: کشور به سمت توسعه و بازسازی حرکت میکند و به سمت ثبات پیش میرود، کشور آمادگی جنگ دیگری ندارد و درگیر جنگ دیگری نخواهد شد. منبع اصلی ترس ما از شبه نظامیان ایران، حزب الله و رژیم (سوریه) بود.
نتانیاهو خوب می داند که وجود سوریه قوی در مرزهای اراضی اشغالی تهدید بزرگی بود، خواه بشار اسد در جنگ غزه دخالت می کرد یا خیر. ولی وجود سوریه با ساختاری قومیتی و درگیر البته بدون تجزیه به چند بخش یا کشور مطلوب ترین مدل برای تل آویو خواهد بود. از سویی می تواند بزرگترین تهدید عربی خود را برای همیشه کنار بگذارد و از سوی دیگر دست و بال تهران در پر کردن دستان مقاومت در لبنان و فلسطین کوتاه تر شود.
البته ایران همواره در 45 سال گذشته نشان داده که راهبردی آرام دارد و به یکباره هدف را مورد اصابت قرار نمی دهد و با هزاران زخمی در میدان جنگ دشمن را می خواهد غافلگیر کند. روز و ماه های آینده برای رژیم صهیونیستی بسیار سرنوشت ساز خواهد بود، باید دید با آمدن دونالد ترامپ، نتانیاهو راهبرد بزرگتری در پیش می گیرد یا خیر؟