به گزارش راهبرد معاصر؛ سرقتهای اعضای این باند مخوف، اما ۳ روز بیشتر طول نکشید و همه آنها توسط ماموران اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شدند.
زورگیری مسلحانه
ساعت ۲ بامداد یازدهم دی ماه مردی جوان درحالیکه هراسان و مضطرب بود، قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت در دام سارقان مسلح گرفتار شده است. وی توضیح داد: به دیدن یکی از دوستانم رفته بودم و شب وقتی دورهمی دوستانه تمام شد به سمت خانهام حرکت کردم. در حوالی خیابان پاسداران بودم که ناگهان سرنشینان خودروی پرایدی راهم را سد کردند. ۴ نفر داخل ماشین بودند که همه آنها صورت هایشان را با ماسک بهداشتی پوشانده بودند. ۳ نفرشان از ماشین پیاده شدند و به سمتم هجوم آوردند. یکی از آنها اسلحه داشت و دیگری چاقو. اسلحه را به سمتم نشانه گرفته و با تهدید گوشی موبایل، پول، ساعت، انگشتر، زنجیر و دستبند طلایم را به سرقت بردند. آنها حتی در آخر از من خواستند تا کاپشنم را ازتنم دربیاورم و کاپشن گرانقیمتم را نیز با خودشان بردند و من وحشت زده خودم را به اداره پلیس رساندم.
زورگیریهای سریالی
با شکایت مرد جوان و مسلحانه بودن زورگیری، پرونده این سرقت روی میز کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. ماموران در نخستین گام راهی محل جرم شدند و به بررسی تصاویردوربینهای مداربسته پرداختند. هرچند شماره پلاک خودروی پراید متهمان به دست آمد، اما خیلی زود مشخص شد که سارقان دقایقی قبل از زورگیری، خودروی پراید را در یکی از خیابانهای شمال شرق پایتخت به سرقت بردهاند. درحالیکه تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، گزارش سرقتهای مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد سارقان مسلح به صورت سریالی اقدام به خفت گیری میکنند. شگرد این باند به این شکل بود که سارقان در ابتدا، خودروهای پراید، پژو و سمند که کنار خیابان پارک شده بود را به سرقت میبردند و سپس با خودروهای سرقتی به سراغ افرادی میرفتند که در حال گذر از خیابانها بودند. سارقان مسلح با حمله به سمت طعمه هایشان، اموال قیمتی آنها را به سرقت میبردند.
ردپای مجرمان سابقه دار
اعضای این گروه در یکی از سرقت هایشان با ایجاد تصادف ساختگی با یک خودروی ۲۰۶، زمانی که راننده آن پیاده شد، اسلحه را به سمتش گرفته و با تهدید ماشین وی را به سرقت بردند تا با خودروی سرقتی، نقشه زورگیریهای خود را عملی کنند. هرچند دزدان حرفهای، صورت هایشان را پوشانده بودند، اما کارآگاهان اداره یکم با انجام کار تخصصیتر و با توجه به جثه، ظاهر و چشم و ابروهای سارقان مسلح موفق شدند مجرمان را که همه آنها سابقه دار بودند، شناسایی کنند؛ مردان خشنی که کلکسیونی از سرقت در پرونده خود ثبت کرده بودند.
درگیری با پلیس
با به دست آمدن هویت متهمان، عملیات برای دستگیری این گروه مخوف آغاز شد. متهمان ۹ مرد و یک زن بودند که کارآگاهان اداره یکم موفق شدند روز جمعه چهاردهم دی ماه، همه اعضای این باند را دستگیر کنند تا سرقتهای مسلحانه این گروه مخوف در پایتخت پایان یابد.
سردارعلی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران درباره این پرونده به همشهری میگوید: وقتی همکارانم برای دستگیری این گروه وارد عمل شدند، ۴ نفر از متهمان اصلی از ترسشان تعداد ۸ گوشی موبایل را درون چاه دستشویی انداختند، اما زیرکی همکارانم موجب شد تا این راز فاش و گوشی موبایلها کشف شود. همچنین یکی از اعضای گروه سعی داشت با ماموران درگیر و مانع از دستگیری شود، اما همکارانم نقشه او را ناکام گذاشتند. خوشبختانه سرقتهای این گروه که از مجرمان سابقه دار هستند، بیش از ۷۲ ساعت هم طول نکشید و پلیس آگاهی پایتخت با اقدام سریع و دستگیری آنها، آرامش را به شهروندان بازگرداند.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت افزود: از اعضای این گروه بیش از ۱۰ گوشی موبایل و ۶ دستگاه خودروی سرقتی کشف شده است و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
زورگیری مسلحانه از ساعت ۲ تا ۵ بامداد
سرکرده باند روی کمرش، تصویر اژدها خالکوبی کرده است. او اسمش ناصر و معروف به اژدها است. سر و صورتش پر است از آثار زخم تا همه او را گنده لات و خلافکار بدانند و از او حساب ببرند. او جوانی ۳۴ ساله است که در این سن باند سرقت مسلحانه تشکیل داده است. او در گفتوگو با همشهری از جزییات سرقت هایشان میگوید.
ناصر، پرونده ات نشان میدهد که یک مجرم سابقه داری و بارها به زندان رفتهای؟
بیش از ۵ بار دستگیر شدهام، چون کاری جز خلاف بلد نیستم. آخرین بار هم به جرم سرقتهای سریالی خودرو بازداشت شدم و دو سه سالی زندان بودم.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
دهم دی ماه امسال؛ و چند ساعت بعد سرقت هایت را از سر گرفتی؟
شاید ۱۲ یا ۱۳ ساعت پس از آزادی. بامداد یازدهم دی ماه، یک پراید دزدیدیم و ساعت ۲ بامداد، یک نفر را در خیابان پاسداران خفت کردیم.
حالا چرا به همین سرعت، سرقت هایت را شروع کردی؟
چون میدانم کسی به یک خلافکار حرفهای کار نمیدهد. من هم نیاز به پول داشتم. بدون پول چطور میتوانم به زندگی ادامه بدهم؟
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
با چند نفر از آنها در زندان آشنا شدم و مابقی هم دوست و بچه محلم هستند.
سرقتها را چطور انجام میدادید؟
معمولا ۴ یا ۵ نفری میرفتیم سرقت. محدوده شمال شرق تهران مثل پاسداران، شمس آباد و شمال تهران مانند ولنجک. کارمان این بود که نخست ماشین سرقت میکردیم و بعد با ماشین سرقتی میرفتیم سراغ آدم ها. آنهایی که با پای پیاده در خیابان حرکت میکردند را خفتشان میکردیم. اسلحه روی سرشان قرار میدادیم و با تهدید هرچه اموال قیمتی داشت را به سرقت میبردیم. حتی لباس هایشان. چون من برندها را میشناسم و اگر متوجه میشدم مارک دار است، کاپشن یا کت هایشان را هم به سرقت میبردم.
ساعتهای خاصی سرقت هایتان را انجام میدادید؟
بله. زورگیری از مردم را از ساعت ۲ تا ۵ بامداد.
از چند نفر به این شکل سرقت کردهاید؟
حدود ۲۰ نفر.
خانم بودند یا آقا؟
همه آقا بودند.
دلیل خاصی داشت؟
نه. چون در آن ساعت خانم ما در خیابان ندیدیم. معمولا آقا در آن وقت شب، تنها در خیابانها میدیدیم.
ماشینها را چطور سرقت میکردید؟
به جز یک مورد که راننده اش را تهدید کردیم، مابقی ماشینها را درحالیکه کنار خیابان پارک بود، دزدیدیم. خودم استاد بازکردن در ماشینها هستم. به خصوص پراید و پژو. شاید در حد یک پلک زدن مثلا یک ثانیه، در ماشینها را باز میکنم.
سر و صورتت پر است از آثار زخم، چرا؟
چون خودزنی میکنم.
چرا خودزنی میکنی؟
چون مشکل روحی و روانی دارم.
اما دوستانت میگویند دلیل دیگری دارد؟
یک دلیلش هم این است که گنده لاتم و دوست دارم ظاهری وحشتناک داشته باشم تا همه از من حساب ببرند. شاید به همین دلیل است که دوست دارم به من بگویند اژدها. حتی تصویر اژدها را هم پشت کمرم خالکوبی کردهام.
با اموال سرقتی چه میکردید؟
بیشتر اموال را در قمار باختیم. چون ما بعد از سرقت به کازینو میرفتیم؛ زیرزمین خانهای که صاحب آن زنی جوان است. او با ما همکاری داشت. ما میرفتیم آنجا و قمار بازی میکردیم. هرچه در سرقتها به دست آورده بودیم را روی میز میگذاشتیم. اگر بخت با ما یار بود و میبردیم که خوب میشد، اما اکثر مواقع باختیم و اموال مسروقه را از دست دادیم.
بیشترین پولی که از سرقتها گیرتان آمد، کدام بود؟
یک ماشین ۲۰۶ که کنار خیابانی در حوالی میدان تجریش بود را سرقت کردیم. داخل ماشین ۱۸۰۰ دلار، طلا، دو گوشی آیفون و سامسونگ به همراه پاسپورت ایرانی و کانادایی زنی جوان بود. ظاهرا مالباخته ساکن تورنتو بود که برای دیدن خانواده اش به ایران آمده بود. / همشهری