به گزارش «راهبرد معاصر»؛ یکی از وجوه تمایز جنبش های مقاومت ضد استکباری (چه مارکسیستی و چه اسلامی) از دیگر جنبش های اجتماعی الگوسازی مقاومتی و یکی از وجوه تمایز مکتب شیعه با دیگر مکاتب دینی و بشری الگوسازی و نمادسازی است.
الگوسازی موجب زنده نگه داشتن، پویایی و تداوم فکری و گفتمانی مکتب میشود. یکی از راه های نمادسازی و الگوسازی، گروه های مرجع و مرجعیت فکری است. در ادبیات جامعه شناسی گروههای مرجع گروههایی هستند که جوانان و نوجوانان هنجارها، ارزشها و رفتارهای خود را از آنان اقتباس میکنند و آنها را به عنوان معیار خود قرار میدهند.
الگوسازی و نمادسازی در جنبشهای سیاسی اجتماعی یکی از ابزارهای مهم هویت ساز بهشمار میرود
مکاتب و گفتمانهای سیاسی و فکری زمانی میتوانند به حیات خود ادامه دهند که بتوانند در ساحت سیاسی فکری به الگوی الگوسازی و نمادسازی اقدام نمایند.
در فرهنگ شیعه شهادت یکی از مهمترین پایهها و اصول اساسیِ پویایی و سرزندگی این مکتب است که همراه با الگوسازی و نمادسازی است. به عنوان مثال الگوی مبارزاتی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) توانسته است در تاریخ بشر به عنوان یکی از نمادهای ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم و ستم نهادینه شود.
تفاوت ماهوی و اساسی جریان مقاومت که هیچ جایی در محاسبات مادی و ماتریالیستی نظام لیبرال دموکراسی ندارد و رمز پویایی سرزندگی و استمرار و گسترش آن بهشمار میرود، الگوسازی و نمادسازی است.
الگوسازی و نمادسازی در جنبشهای سیاسی اجتماعی یکی از ابزارهای مهم هویت ساز بهشمار میرود. خلق شخصیتها، تصاویر، شعارها و رفتارهای رهبران بزرگ موجب انسجام، همبستگی و هویت سازی درون و برون گفتمانی خواهد شد. گروههای مرجع و گروه اجتماعی و سیاسی موجب ایجاد انگیزه و مشارکت و تقویت هویت جمعی و نیز گسترش پیام جنبش میان جوانان و نوجوانان خواهد شد.
هر چقدر جنبش بتواند از طریق الگوسازی و نمادسازی گفتمان خود را زنده نگه دارد، به استمرار و پیشرفت خود کمک کرده است.
برخلاف تصور اشتباه و محاسبات غلط جریان سلطه، جریانات ملهم از اندیشه شیعه هیچگاه قائم به شخص نبوده و حذف رهبران آن نه تنها خللی در تداوم راه آنان ایجاد نمیکند، بلکه طرفداران و علاقهمندان آنان را مصمم به ادامه راه میکند.
پس از رحلت امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بسیاری از تحلیلگران غربی معتقد بودند که انقلاب اسلامی در خلأ وجود بنیانگذار خود با مشکلات جدی فکری و گفتمانی مواجه میشود؛ در حالی که دیدیم نه تنها انقلاب به انزوا نرفت، بلکه انقلاب اسلامی با رهبریهای علمدار انقلاب، آیتالله خامنهای (مدظله العالی)، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب پر صلابتتر و پویاتر به مسیر خود ادامه میدهد.
حتی دشمن تصور غلط داشت، مبنی بر اینکه با حذف فیزیکی شهید سلیمانی میتواند مقاومت را در انزوا قرار دهد، در حالی که می بینیم میراث شهید سلیمانی قوی از قبل بهدنبال درهم پیچیدن طومار استکبار است.
با این اشتباه محاسباتی رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا نسبت به از بین بردن جریان مقاومت در غزه، لبنان و مناطق دیگر اقدام نماید.
شهادت رهبران بزرگ مقاومت اسماعیل هنیه، یحیی السنوار، سیدحسن نصرالله و شیخ هاشم صفیالدین و دیگران نه تنها موجب انزوای جبهه مقاومت نشد، بلکه شهادت این بزرگواران به عنوان نماد، الگو و اسوه مقاومت در تاریخ پایدار ماند و روش و منش و رویکردشان میتواند به عنوان نماد و الگوی جوانان نوجوانان در آینده نزدیک طومار جریان استکبار را به آتش بکشد.
حذف فیزیکی سیدعباس موسوی، رهبر و بنیانگذار حزب الله نتوانست این مکتب را به انزوا بکشد و جوانانی مانند سیدحسن نصرالله که پرورش یافته مکتب شهید سید عباس موسوی بودند مصممتر و هوشمندتر از قبل به مسیر او ادامه دادند.
حضور حماسی مردم در تشییع پیکر پاک شهدای مقاومت لبنان ضمن اینکه به دشمنان نشان داد پشتوانه مردمی این جریان ریشه عمیق دینی و اجتماعی دارد، انسجام و همبستگی درونی جریان مقاومت لبنان با وجود حذف رهبران آن را به جهانیان نشان داد.
شهادت رهبران مقاومت در لبنان نویدبخش فصل جدید و تازه ای از حیات آن است. این فصل جدید مبتنی بر هویت سازی است. حضور حماسی مردم در تشییع پیکر شهدای مقاومت نشان دهنده فصل جدیدی از هویت سازی درون و برون گفتمانی است.
شهادت رهبران مقاومت در لبنان نویدبخش فصل جدید و تازه ای از حیات آن است
این حضور از طیف های مختلف فکری و مذهبی و حتی حضور مسیحیان در این جمع نشان داد که جریان مقاومت در فصل جدید به شدت در حال هویت سازی است و به عنوان یک گروه مرجع قدرتمند و به عنوان یک گفتمان فکری مسلط و قوی در آینده لبنان و منطقه فراروی جوانان و نوجوانان مبارز خواهد بود.
یکی از اساسیترین عوامل بقا و استمرار پویایی و بالندگی جبهه مقاومت تبحر بینظیر ذاتی این گفتمان در خلق اسطورهها الگوها و نمادهای مقاومت و مبارزه میباشد.
شهادت رهبران مقاومت نه تنها هیچ خللی در عزم و اراده مقاومت ایجاد نخواهد کرد بلکه روش، منش و مشی رفتاری ، فکری و سیاسی این بزرگواران میتواند به عنوان الگو و نماد در فرا جوانان و نوجوانان جبهه مقاومت قرار گیرد و این امر موجب خواهد شد عزم و اراده آنان برای مبارزه با ظلم و ستم را جزم تر نماید.