به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در نخستین سفر خارجی خود از زمان دور دوم ریاست جمهوری راهی تور حوزه خلیج فارس شد تا از ریاض، دوحه و ابوظبی بازدید کند. بازدیدی که پیامدهای راهبردی فراتر از پروتکل صرف دارد و ظرفیت ائتلاف های جدید، معاملات بزرگ و تغییر موضع آمریکا را در منطقهای مملو از تغییر آشکار میکند.
دوحه به دنبال تثبیت نقش خود به عنوان میانجی کلیدی در موضوعات غزه و حماس و در هماهنگی با ترکیه و بر مبنای تفاهمات اولیه با واشنگتن، خواهان کاهش تحریمها علیه سوریه است
دستور کار اقتصادی این سفر از حجم عظیم ارقام ارائه شده آشکار است؛ ترامپ از عربستان سعودی سرمایهگذاریهایی بالغ بر 1 تریلیون دلار در زیرساختهای آمریکا و به دنبال آن قراردادهای تسلیحاتی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار، به ویژه خرید سامانه دفاع موشکی ۳.۵ میلیارد دلاری درخواست کرده است. در عوض، ترامپ به پادشاهی سعودی فرصت میدهد تا قدرت رهبری منطقهای خود را نشان دهد و برنامه هستهای صلحآمیز و نظامی اش را پیش ببرد، در حالی که همزمان از «سند چشمانداز ۲۰۳۰» در بحبوحه چالشهای مالی فزاینده حمایت میکند.
به گفته برخی منابع، انتظار میرود قرارداد جدید شامل تأمین سامانههای تسلیحاتی پیشرفته از لاکهید مارتین گرفته تا هواپیماهای ترابری نظامی 130C-، موشکهای پیشرفته و رادارها باشد.
در قطر، منافع ماهیت خصوصیتری به خود میگیرند. از سویی انتظار میرود ترامپ جت لوکسی به ارزش ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون دلار به عنوان هدیه از دیوان امیری دریافت کند. از سوی دیگر، دوحه به دنبال تثبیت نقش خود به عنوان میانجی کلیدی در موضوعات غزه و حماس و در هماهنگی با ترکیه و بر مبنای تفاهمات اولیه با واشنگتن، خواهان کاهش تحریمها علیه سوریه است.
امارات با تکیه بر رهبری خود در روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۲۰ میلادی و جاهطلبیاش برای گسترش دامنه توافقنامههای ابراهیم در بعد منطقهای، از موضع قدرت وارد جلسات میشود. با وجود این، جاهطلبیهای امارات فراتر از سیاست به فناوری نیز کشیده شده است، زیرا به دنبال حمایت ترامپ برای لغو ممنوعیت تراشههای هوش مصنوعی آمریکایی، مانند تراشههای انویدیاست و برنامه خود را برای تبدیل شدن به قطب جهانی در این زمینه تا سال 2031 پیگیری میکند.
ترامپ نیز امارات را به عنوان شریک سرمایهگذاری قابل اعتماد میبیند، زیرا پیش تر متعهد به سرمایهگذاری ۱.۴ تریلیون دلاری در آمریکا شده بود.
مؤسسه ترامپ هفتههای اخیر از آغاز دو پروژه بزرگ املاک و مستغلات در امارات و قطر، به عنوان بخشی از تلاشها برای تقویت مشارکتهای اقتصادی با کشورهای حوزه خلیج فارس خبر داده است.
در دبی، این مؤسسه از پروژه هتل و برج بینالمللی ترامپ رونمایی کرد که ارزش آن حدود ۱ میلیارد دلار تخمین زده میشود، در حالی که شرکت «الديار القطرية»، زیرمجموعه صندوق ثروت ملی قطر از امضای توافقنامهای با شرکت «دار گلوبال» برای توسعه باشگاه گلف بینالمللی ترامپ در قطر خبر داد که نماد ترامپ را به همراه خواهد داشت.
یکی از قابل توجهترین شگفتیهای این تور منطقه ای، غیبت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در هیچ یک از توقفگاههاست. شاخصی که به ویژه با توجه به سردی اخیر روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی به دلیل خودداری نتانیاهو از دادن امتیاز، نمیتوان آن را نادیده گرفت.
در همین حال، محمد جولانی رئیس جمهور موقت سوریه در ریاض به دیدار ترامپ رفت. این اقدام نشان دهنده رویکرد جدید آمریکا در قبال دمشق مبتنی بر لغو تحریمها در ازای امتیازات محدود امنیتی و سیاسی است.
یکی از قابل توجهترین شگفتیهای این تور منطقه ای، غیبت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در هیچ یک از توقفگاههاست
نکته قابل توجه دیگر غیبت کامل مصر در برنامه بازدیدهاست. نه از عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر دعوت شده بود و نه نامی از وی در بیانیههای رسمی برده شده است. این غیبت سؤالاتی را در زمینه جایگاه قاهره در محاسبات جدید آمریکا و اینکه آیا واشنگتن اکنون خلیج فارس را به عنوان مرکز ثقل واقعی در معادلات غرب آسیا میبیند، مطرح میکند.
سفر ترامپ به حوزه خلیج فارس فقط دیپلماتیک نیست، بلکه بازترسیم منافع و دایره نفوذ میان جاهطلبیهای کشورهای حوزه خلیج فارس برای افزایش نفوذ منطقهای و فناوری خود و نیز منافع اقتصادی و شخصی ترامپ است. معادله جدیدی در حال شکلگیری است، «اول توافق، بعد سیاست».
این سؤال همچنان بیپاسخ است، آیا شاهد تولد نظم منطقهای جدید هستیم که در آن موضوعات اصلی از ریاض، ابوظبی و دوحه مدیریت میشوند، در حالی که نقش قاهره، تلآویو، دمشق و امان کاهش مییابد؟ یا اینکه این فقط تاکتیک انتخاباتی برای رئیس جمهوری است که فقط به زبان معامله صحبت می کند؟