به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در توییتی قابل تأمل در شبکه اجتماعی خود نوشت: شاید استفاده از اصطلاح تغییر رژیم، از نظر سیاسی درست نباشد، اما «اگر رژیم فعلی نتواند، ایران را دوباره شکوهمند کند، چرا نباید تغییر رژیم اتفاق بیفتد» ؟
این توییت پس از حملات هوایی آمریکا به سه تأسیسات هستهای کلیدی ایران منتشر شد. ترامپ و مقامهای ارشد آمریکایی ادعا کردند هدف، مختل کردن برنامه هستهای ایران و جلوگیری از تولید بمب اتمی بهوسیله این کشور بوده است. آنها اتهامات مبنی بر اینکه هدف، تغییر نظام ایران بود، رد کردند.
جغرافیا به تنهایی عامل تعیینکنندهای نیست. موقعیت راهبردی میتواند نعمت تلقی شود، اگر دولت قوی و قادر به حفظ خود باشد
در این زمینه، بسیاری از آمریکاییها نگرانند فرزندانشان قربانی فریب جدید، مشابه فریب سلاحهای کشتار جمعی عراق شوند که به عنوان توجیهی برای حمله آمریکا به عراق خارج از چارچوب قوانین بینالمللی مورد استفاده قرار گرفت. با اعتراف به تفاوت بسیار قابل توجه میان اجزای عراق و ایران در تمام جنبههای جمعیتی، نظامی، ایدئولوژیک و سیاسی، تأثیر جغرافیای ایران بر قدرت و قابلیتهای فعلی آن را بررسی خواهیم کرد.
از امپراتوریهای باستان تا ظهور ابرقدرتهای مدرن، زمین، آب و هوا و موقعیت مکانی نقش محوری در تعیین قدرت و توانایی یک دولت برای حفظ امنیت خود داشته است. در این زمینه، جغرافیا امکان دارد نعمتی به نظر آید که به دولتها مزایای طبیعی میدهد و حتی نقص که مداخله خارجی را جذب و دولت را به عرصه درگیری تبدیل میکند.
با وجود این، جغرافیا به تنهایی عامل تعیینکنندهای نیست. موقعیت راهبردی میتواند نعمت تلقی شود، اگر دولت قوی و قادر به حفظ خود باشد، در حالی که همان موقعیت جغرافیایی میتواند نقمت باشد اگر دولت مرکزی ضعیف و جمعیت پراکنده داشته باشد.
جغرافیای مناسب، استحکامات طبیعی، منابع فراوان و موقعیت راهبردی برای کشور فراهم میکند. کشورهایی که دارای موانع طبیعی مانند کوهها، بیابانهای وسیع هستند یا بهوسیله اقیانوسها از بقیه جهان جدا شدهاند (مانند آمریکا)، اغلب از امنیت بیشتری برخوردارند و این موضوع، حمله به آنها را برای کشورهای توسعهطلب دشوارتر میکند. برعکس، جغرافیا میتواند به عنوان نقمت عمل کند و برای کشورهایی که فاقد موانع طبیعی برای حمله هستند، به ویژه اگر در منطقهای مملو از چالشها و جاهطلبیهای استعماری واقع شده باشند، اضطراب ایجاد کند.
در ایران، جغرافیا همچون شمشیری دولبه بوده که تاریخ آن را شکل داده است. گرچه توپوگرافی ایران سپر محافظ طبیعی فراهم میکند و این کشور اغلب به عنوان دژی طبیعی توصیف میشود که بهوسیله رشتهکوههای سر به فلک کشیده و بیابانهای وسیع و خشن احاطه شده است، اما در تاریخ طولانی خود، ایران شاهد تهاجمهای متعددی بوده که هر کدام تأثیری ماندگار بر باور جمعی ایرانیان و آگاهی آنها از خطرات و تهدیدها بر جای گذاشته است.
ایرانیان از همان ابتدا متوجه شدند جغرافیا هر چقدر هم مستحکم باشد، نمیتواند از کشور محافظت کند. بنابراین، نخبگان حاکم، در تاریخ مشتاق تقویت انسجام اجتماعی، ایجاد عمق جمعیتی در قلب فلات و هدایت توسعه و شهرنشینی به سمت مناطق مرکزی، به دور از نقاط مرزی آسیبپذیر بودهاند.
توپوگرافی ایران سپر محافظ طبیعی فراهم میکند و این کشور اغلب به عنوان دژی طبیعی توصیف میشود که بهوسیله رشتهکوههای سر به فلک کشیده و بیابانهای وسیع و خشن احاطه شده است
هسته قدرت جغرافیایی ایران در حاشیه کوهستانی آن نهفته است. کوههای زاگرس در امتداد مرزهای غربی و جنوب غربی آن امتداد دارند و سدی مستحکم تشکیل میدهند که از نظر تاریخی تهاجمات از غرب را خنثی کرده است. در شمال، کوههای البرز از سواحل دریای خزر محافظت و تهاجمات از شمال را به همان اندازه دشوار میکنند.
فلات مرکزی ایران در سلطه دو کویر نمک وسیع، دشت کویر و دشت لوت است که کابوسی لجستیکی برای هرگونه عملیات نظامی در مقیاس بزرگ بهشمار میروند. در قرنها این عوامل، اشغال و کنترل کامل ایران را بسیار دشوار کرده، همانطور که رنج حتی بزرگترین فاتحان، مانند مغولها و عثمانیها گواه آن است.
منطقه خوزستان در جنوب غربی، به ویژه دشتهای حاصلخیز هممرز با عراق، مناطقی بودند که صدام از آنجا به ایران حمله کرد و نقطه ضعف ایران است. این منطقه نسبت به بقیه ایران ناهمواری کمتری دارد و همین موضوع آن را آسیبپذیرترین منطقه میکند. همچنین از اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا میدانهای نفتی دارد و به خلیج فارس مشرف است. راهبرد مدرن ایران و اتحاد آن با عراق پس از سقوط صدام نقش مهمی در کاهش تهدیدات امنیتی برای کشور داشته است.
بنابراین، توانایی ایران در مقاومت در برابر تهدیدات امروز نه تنها در جغرافیای آن، بلکه در توانایی تاریخی آن در استفاده از این جغرافیا در چارچوب راهبرد دفاعی سنجیده نهفته است که سختی زمین را با قدرت اراده ملی و قدرت دکترین که مشخصه نظام، نیروهای مسلح و ساختار حکومتی آن است، ترکیب میکند.
ایران در ایدئولوژی سیاسی و امنیتی موفق شده است زمینهای ناهموار خود را به خطوط دفاعی طبیعی تبدیل کند که بهوسیله شبکه دفاعی انسانی و نظامی که بهشدت ریشه در آگاهی جمعی ایرانیان دارد، پشتیبانی میشود. ایرانیان اکنون حفظ تمامیت ارضی، تصمیمگیری مستقل و توانایی خود در پاسخ به تجاوز به کشورشان را موضوعاتی مربوط به کرامت و موجودیت خود میدانند که قابل مذاکره نیستند.