به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با سقوط بشار اسد، رئیس جمهور سابق سوریه و به قدرت رسیدن احمد الشرع (ابومحمد الجولانی) در دمشق، سوریه به عرصهای مورد مناقشه میان پروژههای منطقهای رقیب تبدیل شده است. در این راستا، دو پروژه رقیب وجود دارد:
السویدا ناگهان در خط مقدم نبرد قرار گرفت؛ نه به دلیل اختلاف بر سر درگیری محلی، بلکه به این دلیل که این استان راهبردی در نبرد کریدوری است
این کریدورهای زیرساختی صرفاً ابتکارات اقتصادی نیستند؛ بلکه میدان نبرد برای نظم منطقهای جدید نیز هستند. سویدا که سالهای اخیر به منطقهای حاشیهای تبدیل شده بود، اکنون به نقطه اشتعال راهبردی در این جنگ لجستیکی و با اکثریت دروزی به دروازهای بالقوه برای جنگ منطقهای بر سر کریدورهای تجاری و حمل و نقل تبدیل شده است. این رویدادها احتمالا به لبنان همسایه نیز گسترش مییابد.
وزن راهبردی السویدا از موقعیت آن در محل اتصال این پروژههای رقیب ناشی میشود. این استان میتواند به عنوان شریان حیاتی برای جاهطلبیهای زمینی آنکارا یا به عنوان گلوگاه تهدیدکننده تلاشهای تل آویو برای دور زدن ترکیه و ایران عمل کند.
بنابراین، استان مهم السویدا در جنوب سوریه ناگهان در خط مقدم نبرد قرار گرفت؛ نه به دلیل اختلاف بر سر درگیری محلی، بلکه به این دلیل که این استان کلیدی راهبردی در نبرد کریدوری است.
در همین حال، رهبری مذهبی دروزی السویدا بیانیهای شدیداللحن صادر و استفاده از منطقه خود به عنوان پلی برای پروژههای خارجی که حاکمیت یا موجودیت آنها را نادیده میگیرند، به شدت محکوم کرد. در این بیانیه اعلام شد: کسانی که روی تجاوز به السویدا شرط بندی میکنند، خواهند باخت. سرنوشت منطقه همینجا تعیین خواهد شد.
کارشناسان غربی بر جغرافیای السویدا به عنوان چهارراه تأکید دارند و خواستار گشایش کریدورهای زمینی با اردن و مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در شمال شدند.
نوامبر ۲۰۱۸ یسرائیل کاتز، وزیر حمل و نقل وقت و رئیس دفاع فعلی اسرائیل در کنفرانس بینالمللی حمل و نقل عمان، از پروژه «راهآهن صلح» رونمایی کرد که هدفش اتصال کشورهای خلیج فارس به اسرائیل از مسیر اردن و بخشی از طرحی راهبردی برای تقویت ادغام اقتصادی و پیوند بازارهای غرب آسیا به بنادر مدیترانهای اسرائیل است.
کاتز این پروژه را به عنوان طرح عظیم زیرساختی شامل خطوط راهآهن برای اتصال بندر حیفا در شمال اسرائیل از مسیر امان، پایتخت اردن به شهرهای خلیج فارس معرفی کرد و در کنفرانس گفت: این پروژه تنها پلی برای حمل و نقل نیست، بلکه پلی برای صلح و اقتصاد میان مردم منطقه است. هدف ما ایجاد حمل و نقل سریعتر، ارزانتر و ایمنتر است و افقهای جدیدی را برای همکاری اقتصادی و سیاسی میگشاید. راهآهن صلح امکان اجتناب از خطرات امنیتی در تنگه هرمز و بابالمندب را فراهم و جایگزینهای حیاتی برای حمل و نقل کالا میان خلیج فارس و اروپا ایجاد میکند.
نوامبر ۲۰۱۸ یسرائیل کاتز، وزیر حمل و نقل وقت و رئیس دفاع فعلی اسرائیل در کنفرانس بینالمللی حمل و نقل عمان، از پروژه «راهآهن صلح» رونمایی کرد
از همین روی، این پروژه به عنوان جایگزین مهم مطرح است و به کشورهای خلیج فارس امکان میدهد تا تهدیدات امنیتی در تنگه هرمز و باب المندب را دور بزنند و مسیر زمینی امنتر و ارزانتر برای حمل و نقل کالا فراهم کنند که مزایای اقتصادی قابل توجهی برای همه کشورهای شرکتکننده، ازجمله اردن، عربستان، امارات، سایر کشورهای خلیج فارس و احتمالاً عراق و سوریه به همراه خواهد داشت.
این پروژه همچنین قصد دارد مراکز لجستیکی مدرنی مانند منطقه ترانزیتی اربد اردن را برای تقویت اقتصاد محلی ایجاد کند. کاتز بر اهمیت این پروژه برای فلسطینیان تأکید کرد و گفت: با اتصال فلسطینیان به بندر حیفا، به آنها فرصتی میدهیم تا در تجارت جهانی مشارکت کنند که برای آنها مزایای اقتصادی و اجتماعی به همراه خواهد داشت.
گنجاندن اردن و فلسطین اشغالی به عنوان مشوقهای اقتصادی مطرح شد. اما هدف واقعی، هژمونی منطقهای به وسیله زیرساختها بود. گرچه اظهارات کاتز با چاشنی صلح و توسعه همراه بود، اما منطق نهفته در آن واضح است و آن استفاده از زیرساختهای حمل و نقل برای عادیسازی نقش منطقهای اسرائیل و در عین حال، جلوگیری از ورود رقبای خود، یعنی ایران و ترکیه.
در واقعیت، هیچ رویارویی آشکاری میان ترکیه و اسرائیل وجود ندارد، بلکه تقسیم ضمنی غنایم است. یعنی، هر کدام از آنها جاهطلبیهای خود را در کریدورهای مختلف دنبال و درگیری کنونی را به وسیله نمایندگان و کانالهای پنهانی خود مدیریت میکنند.
ایالات متحده نیز از صحنه نبرد غایب نبود. واشنگتن بارها از به قدرت رسیدن الشرع استقبال و وی را در مقایسه با دولت قبلی، چهرهای قابل قبول در بُعد بینالمللی دانست، اما اجازه حرکتش را به سمت جنوب نداد.
تام باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه به وضوح گفت، واشنگتن از یکپارچگی ارضی سوریه حمایت میکند، اما همزمان نسبت به اقدامات یکجانبه تهدیدکننده ثبات منطقهای هشدار داد. در واقع، نقش واشنگتن به عنوان ناظر و نه بازیگر فعال افزایش یافته است،.
این انفعال، فضایی را برای قدرتهای منطقهای مانند ترکیه و اسرائیل ایجاد کرده است تا نقشههای نفوذ جدیدی را در جغرافیای ویرانشده سوریه ترسیم کنند. همچنین، واشنگتن از رویارویی مستقیم با ترکیه یا اسرائیل پرهیز میکند، اما در عین حال مایل به گسترش نقش ترکیه نیست.
نبرد برای السویدا ارتباطی به فرقهگرایی یا حکومتداری نیست. این جنگی میان دو دیدگاه زیرساختی ترکیهای و اسرائیلی است. هر پروژه قصد دارد مسیرهای تجارت، انرژی و نفوذ را در سوریه پسا اسد دیکته کند. الشرع با وجود سابقه در القاعده و داعش، به جایگاهی مهم برای منافع ترکیه تبدیل شده، اما بدون اتحاد واقعی یا مشروعیت داخلی با خصومت اسرائیل روبروست.
واشنگتن بارها از به قدرت رسیدن الشرع استقبال و وی را در مقایسه با دولت قبلی، چهرهای قابل قبول در بُعد بینالمللی دانست، اما اجازه حرکتش را به سمت جنوب نداد
نبرد السویدا نخستین آزمون واقعی برای دوران پسا اسد است. نتیجه آن نه تنها مرزهای آینده سوریه، بلکه کل نقشه حمل و نقل و قدرت منطقه را شکل خواهد داد. همچنین تعیین میکند آیا سوریه جدید از جاده توسعه ترکیه یا از مسیر به اصطلاح صلح اسرائیل پیروی خواهد کرد.
در کنار رقابت ترکیه و اسرائیل بر سر کریدورهای ریلی به وسیله جنوب سوریه، پروژه جاهطلبانه «نئوم» عربستان سعودی، به همراه ساختار زیرساختی مرتبط با «العین ۲۰۳۰» امارات به عنوان سومین بازیگر در بازی ژئوپلیتیکی و هدف پروژه تبدیل شمال غربی عربستان به قطب اقتصادی و لجستیکی جهانی است که شامل خطوط راه آهن و شبکههای حمل و نقل می شود که از قلب شبه جزیره عربستان تا دریای سرخ امتداد دارند و ناگزیر مسیرهای تجاری منطقهای را تغییر میدهند.
این تغییر به طور مستقیم با برنامههای تلآویو برای ساخت خط ریلی از ایلات (مجاور نئوم) به عقبه، سپس به جنوب سوریه و به بیروت یا طرابلس مرتبط است. این موضوع به عنوان امتداد زمینی نئوم عمل میکند و مکملی راهبردی برای جاهطلبی ریاض برای دور زدن گلوگاههایی مانند تنگه هرمز با اتصال خلیج فارس به مدیترانه است.
در این پروژه، السویدا به گره راهبردی ضروری تبدیل میشود که میتواند به عنوان دروازه عبور از جولان اشغالی سوریه به مناطق در کنترل کردهای سوریه و عراق عمل کند. رسانهها و مقام های اسرائیلی گاهی اوقات از این مسیر به عنوان «کریدور داوود» یاد کردهاند که نقش اسرائیل در منطقه را به وسیله تسلط زیرساختی بازآفرینی میکند.
به عبارت دیگر، ظهور نئوم به عنوان محور دریایی-زمینی، ارزش ژئوپلیتیکی خط عقبه-السویدا را افزایش میدهد و رژیم اشغالگر را به سمت سختگیری بیشتر سوق میدهد. برای تلآویو، هرگونه گسترش ترکیه به سمت جنوب، تهدیدی وجودی برای این طرحها و برای آنکارا، حفظ امنیت السویدا برای اعمال نفوذ بر جناح جنوبی شام ضروری است.
در دوره پسا اسد، الشرع السویدا را به عنوان پایگاهی برای تحکیم قدرت و پیشبرد پروژه ترکیه انتخاب کرد که هدف آن حفظ امنیت گذرگاههای مرزی جنوبی سوریه، ایجاد عمق راهبردی و گسترش نفوذ به سمت لبنان و اردن بود.
ترکیه به وسیله توافقهای مستقیم و غیرمستقیم با گروههای سوری همسو با خود، به ویژه هیئت تحریر الشام، که اکنون نقش محوری در اداره مناطقی از ادلب تا حومه شرقی حما ایفا میکند، از این مسیر حمایت کرد.
جاهطلبیهای آنکارا به سمت لبنان بهویژه طرابلس و اطراف آن، نیز گسترش یافته است که این موضوع به وسیله شبکههایی از نهادها، انجمنها و شهروندان تازه تابعیت گرفته، نفوذ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود را افزایش داده است. بندر طرابلس که ترکیه به دنبال جایگزینی آن با بندر بیروت است، به عنوان نقش کلیدی در امتداد مسیر ترانزیت منطقهای در نظر گرفته می شود.
این جاهطلبی، خط قرمز اسرائیل است. نتانیاهو نسبت به ظهور «لبنان جدید» در سوریه هشدار داد. کاتز اعلام کرد، «دروزیها برادران ما هستند و آنها را در مواجهه با این گسترش تنها نخواهیم گذاشت»، که نشاندهنده آمادگی برای مداخله بود. اندکی پس از آن، هواپیماهای جنگی اسرائیل دمشق و واحدهای متحد الشرع هدف قرار دادند.
در همین حال، آنکارا علنی خطوط قرمز خود را دوباره مطرح کرده است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه پس از جلسه کابینه ۱۷ ژوئیه گفت: ما نه دیروز و نه امروز با تقسیم سوریه موافق نبوده ایم و بدون تردید فردا هم موافق نخواهیم بود. کسانی که به ریسمان اسرائیل چنگ میزنند، دیر یا زود متوجه خواهند شد چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند».