به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سقوط دمشق یکی از بهتآورترین وقایع چند ماه گذشته بوده است. در ابتدا انتظار میرفت سقوط بیش از یک دهه پیش رخ دهد؛ زمانی که لشکرهای شورشیان با حمایت مالی قطر، ترکیه، عربستان سعودی و ایالات متحده در اطراف و اکناف سوریه سربرآوردند و دولت بشار اسد، رئیسجمهور وقت را تهدید کردند. این ارتشها با حمایت کشورهای ثروتمند و قدرتمند، از طیفی نقشآفرینان تشکیل شده بودند که عبارتند از:
تحریرالشام که مستقیماً از دل القاعده در عراق بیرون آمده، نتوانسته است از این ریشهها رها شود و بدنهای به شدت فرقهگرا و جاهطلب دارد
با وجود شکست جناحهای مخالف سوری در سال 2011، بسیاری از همین نیروها بودند که موفق شدند دولت اسد را هفتم دسامبر سرنگون کنند.
درست بیش از یک دهه پیش، دولت اسد که ظرفیت لازم را نداشت، عمدتاً به دلیل حمایت ایران و روسیه در قدرت باقی ماند. وی سال 2000 پس از مرگ پدرش حافظ اسد که سال 1971 با کودتای نظامی به ریاستجمهوری رسیده بود، رئیسجمهور شد. هنگامی که ارتش شورشیان دسامبر سال جاری به دمشق نزدیک شد، اسد به همراه خانوادهاش به مسکو گریخت و مدعی شد میخواهد از سیاست کنارهگیری کند و حرفه خود بهعنوان چشمپزشکی را از سر بگیرد. اسد به همان شکلی که ظاهر شده بود، بیسروصدا رفت و کشورش را ترک کرد. چند روز بعد، اسد در شبکه های اجتماعی متنی منتشر کرد که نشانی از شجاعت نداشت.
سال 2014 شورشیان سوری در شهر ادلب، نهچندان دور از مرز ترکیه با سوریه گرد هم آمدند. آنجا بود که نیروی اصلی مخالف سال 2016 از القاعده جدا شد، شوراهای محلی را به دست گرفت و خود را بهعنوان تنها رهبر کارزار ضد اسد شکل داد. این گروه، هیئت تحریرالشام، اکنون در دمشق قدرت را در دست دارد.
تحریرالشام که مستقیماً از دل القاعده در عراق بیرون آمده، نتوانسته است از این ریشهها رها شود و بدنهای به شدت فرقهگرا و جاهطلب دارد که هدفش درنهایت تبدیل سوریه به خلافت است. ابومحمد الجولانی، سرکرده تحریرالشام، از زمان حضورش در عراق و شمال سوریه، به وحشیگری در حق جمع کثیری از گروههای اقلیت در سوریه (بهویژه علویها، ارمنیها، کردها، شیعیان) که از نظر وی مرتد بودند شهرت یافت. جولانی بهخوبی از شهرت خود آگاه، شیوه بازنمایی اش را بهطرز چشمگیری تغییر داده و از حصار روزهای حضورش در القاعده بیرون آمده است. ریشهایش را آراسته، لباس نظامی خاکیرنگ بینشان به تن کرده و یاد گرفته است با رسانهها با لحنی سنجیده صحبت کند.
جولانی در مصاحبهای اختصاصی با سی.ان.ان که درست در زمان تصرف دمشق به وسیله نیروهایش منتشر شد، از قتلعامهای گذشته که به نام وی انجام شده بود، صرفاً با عنوان «ندانمکاریهای جوانی» یاد کرد. انگار به وسیله شرکت روابط عمومی آموزش دیده بود. جولانی دیگر «مجنون القاعدهای» نیست، بلکه اکنون بهعنوان دموکرات سوری معرفی میشود.
12 دسامبر با دو دوست از جوامع اقلیت در مناطق مختلف سوریه صحبت کردم و هر دو گفتند از جان خود بیم دارند. آنها میدانند گرچه دورهای از شادی و آرامش وجود خواهد داشت، اما درنهایت با هجومهای شدیدی مواجه خواهند شد و همین الان هم از گوشهوکنار و آشنایان خود گزارشهایی مبنی بر حملات پراکنده علیه علویها و خانوادههای شیعه به گوششان میرسد. دوست دیگری به من یادآوری کرد، پس از سقوط دولت صدام در سال 2003، در عراق آرامش حاکم بود و چند هفته بعد شورش آغاز شد. آیا ممکن است چنین شورشی میان نیروهای دولتی سابق سوریه، پس از آنکه به دنبال سقوط شتابنده دولت آرایش مجدد گرفتند، رخ دهد؟
با توجه به ویژگیهای کسانی که قدرت را به دست گرفتهاند، نمیتوان دانست بافت اجتماعی سوریه جدید چگونه خواهد بود. این موضوع بهویژه در صورتی صدق میکند که حتی کسری از آن 7 میلیون سوری که در جنگ آواره شدند، به خانه بازگردند و به دنبال انتقام از عواملی باشند که وادارشان کرد به خارج از کشور هجرت کنند. هیچ جنگی از این نوع با صلح خاتمه نمییابد و هنوز خیلی اختلافات هست باید تسویه شود.
بدون اینکه از مردم سوریه و بهروزی آنان غفلت ورزیم، باید دریابیم تغییر حکومت چه معنایی برای منطقه و جهان دارد. اجازه دهید اشارات ضمنی را به ترتیب دنبال کنیم. از اسرائیل شروع و به منطقه ساحل در آفریقا ختم میکنیم.
اسرائیل فرصت جنگ داخلیِ یکدههای در سوریه را غنیمت شمرده و پایگاههای نظامی سوریه را بهطور منظم بمباران کرده است تا توان ارتش عربی سوریه و متحدانش (بهویژه ایران و حزباﷲ) را نابود کند. سال گذشته هنگام افزایش نسلکشی علیه فلسطینیها، اسرائیل همچنین بمباران هرگونه تأسیسات نظامی را که پیشبینی میکند برای تجدیدقوای ایران و حزباﷲ استفاده میشود، افزایش داد. اسرائیل سپس برای تضعیف حزباﷲ به لبنان حمله کرد که با ترور رهبر دیرینه حزباﷲ، سیدحسن نصراﷲ و با حمله به جنوب لبنان، جایی که حزباﷲ ریشه داشت، به این هدف دست یافت. گویی هماهنگ شده بود که اسرائیل هنگام خروج تحریرالشام از ادلب از این گروه پشتیبانی هوایی و تأسیسات نظامی و مقرهای ارتش سوریه را بمباران کرد تا روحیه ارتش را تضعیف کند.
زمانی که تحریرالشام دمشق را تصرف کرد، اسرائیل لشکر 210 خود را در بلندیهای جولان اشغالی (که سال 1973 تصرف شده بود) تقویت و سپس به منطقه حائل سازمان ملل متحد (که سال 1974 تعیین شد) حمله کرد. تانکهای اسرائیلی از منطقه حائل گذر کردند و به دمشق بسیار نزدیک شدند. تحریرالشام در هیچ مقطعی با اشغال سوریه مخالفت نکرد.
دولت ترکیه از آغاز شورش 2011 حمایت نظامی و سیاسی کرد و میزبان دولت در تبعید اخوانالمسلمین سوریه در استانبول بود. سال 2020، زمانی که ارتش سوریه علیه شورشیان در ادلب دست به عملیات زد، ترکیه به سوریه حمله کرد تا اطمینان حاصل کند این شهر سقوط نخواهد کرد. آنکارا همچنین بسیاری از ستیزهجویان را که از بزرگراه M5 به سمت دمشق حرکت کردند مورد آموزش نظامی و برای نبرد با کردها در شمال و ارتش سوریه در جنوب تجهیزات نظامی در اختیار پیکارجویان قرار داد.
به وسیله ترکیه بود که افراطگرایان مختلف آسیای مرکزی به جنگ تحریرالشام پیوستند. هنگامی که ترکیه در یک دهه گذشته دو بار به سوریه حمله کرد، بخشی از خاک سوریه را در اختیار داشت که ادعا میکرد سرزمین تاریخی اش است. در حکومت تحریرالشام این قلمرو به سوریه بازنخواهد گشت.
پس از سقوط دولت صدام در سال 2003، ایران پل زمینی برای تأمین تجهیزات متحدان خود در لبنان (حزباﷲ) و سوریه ساخت. با تغییر دولت در سوریه، تأمین مجدد حزباﷲ دشوار خواهد شد. لبنان و عراق هم اکنون با کشوری هممرز خواهند بود که به وسیله یکی از شاخههای سابق القاعده اداره میشود. درحالیکه فیالحال مشخص نیست این برای منطقه چه معنایی دارد، احتمال بسیاری وجود دارد القاعده، که میخواهد نقش شیعیان را در این کشورها تضعیف کند، دست به اقدامات تهاجمی بزند.
زمانی که تحریرالشام دمشق را تصرف کرد، اسرائیل لشکر 210 خود را در بلندیهای جولان اشغالی (که سال 1973 تصرف شده بود) تقویت و سپس به منطقه حائل سازمان ملل متحد (که سال 1974 تعیین شد) حمله کرد
پیامد [سقوط اسد] نسلکشی در فلسطین و مبارزه برای آزادی فلسطین را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد. با توجه به نقش اسرائیل در تضعیف ارتش اسد به نمایندگی از تحریرالشام، بعید است جولانی اشغال فلسطین به وسیله اسرائیل را به چالش بکشد یا به ایران اجازه دهد دوباره به تجهیز حزباﷲ یا حماس اقدام کند. با وجود نام وی که از جولان گرفته شده، بسیار بعید است در راه بازپسگیری بلندیهای جولان برای سوریه بجنگد. حائلهای اسرائیل در لبنان و سوریه بر آسودگی خیالِ منطقهای ناشی از اقداماتش که بر اثر رویدادهایی مانند معاهده صلح با مصر (1979) و اردن (1994) به دست آمده است، میافزاید.
در زمان حاضر هیچیک از همسایگان اسرائیل تهدیدی برای آن بهشمار نمیآیند. به دنبال تحولات جاری، هماینک مبارزه در فلسطین دچار انزوای شدید شده است. مقاومت ادامه خواهد داشت، اما دیگر همسایهای نیست که مسیر دسترسی به ابزار مقاومت را فراهم کند.
ازآنجاکه ایالات متحده و اسرائیل از منظر ژئوپلیتیک یک کشور بهشمار میآیند، پیروزی اسرائیل پیروزی ایالات متحده است. تغییر حکومت در سوریه باعث می شود دیگر امکان استفاده روسیه از پایگاههای سوریه وجود نداشته باشد و مشخص نیست هواپیماهای نظامی روسیه در کجا میتوانند برای سفر به منطقه، بهویژه به کشورهای ساحل، سوختگیری کنند. این موضوع فرصتی برای ایالات متحده فراهم میکند تا کشورهای هممرز با منطقه ساحل مانند نیجریه و بنین را به عملیات علیه دولتهای بورکینافاسو، مالی و نیجر سوق دهد.