به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روابط ایران و چین همواره به عنوان همکاری چندلایه مطرح بوده که نه تنها از نظر اقتصادی، بلکه از نظر راهبردی و سیاسی نیز سالهای اخیر گسترش یافته است. هر دو کشور گفتمانهای مشابهی علیه نظام بینالمللی غربمحور مطرح و سیاستهای همسویی را در موضوعاتی مانند امنیت انرژی، سرمایهگذاریهای زیرساختی و ثبات منطقهای دنبال میکنند.
ایران و چین قصد دارند در چارچوب توافقنامه همکاری ۲۵ساله و در راستای منافع مشترک، به همگرایی بیشتر دست یابند
هر دو کشور منتقد شدید نظم کنونی جهانی و روابط بینالملل هستند. مفاهیمی مانند همکاری چندجانبه، رد یکجانبهگرایی و احترام به حاکمیت نشان میدهد چین و ایران انتقادات مشترکی از غرب دارند. تأکید بر چندجانبهگرایی نماد درک هر دو کشور از همکاری و دیپلماسی جهانی است و عباراتی مانند رد یکجانبهگرایی و احترام به حاکمیت مخالفت آنها را با تحریمهای اقتصادی غرب و نقض حاکمیت ملی بیان میکند. اما این اشتراک گفتمانی از همپوشانی منافع راهبردی عمیق و نه صرفاً شباهت ایدئولوژیک ناشی میشود.
ایران به دنبال بهرهبرداری از ظهور اقتصاد جهانی و چندجانبهگرایی چین، در حالی که پکن به دنبال دسترسی به منابع انرژی در خاورمیانه و افزایش نفوذ خود در منطقه است.
ایران و چین قصد دارند در چارچوب توافقنامه همکاری ۲۵ساله و در راستای منافع مشترک، به همگرایی بیشتر دست یابند. به ویژه با توجه به موضوع هستهای ایران و تحریمهای اعمال شده به وسیله غرب، همکاری راهبردی چین و ایران بسیار حیاتیتر میشود. برای چین، ایران به عنوان کشور مهم در راستای تنوعبخشی به امنیت انرژی خود است و منابع غنی انرژی ایران نقش مهمی در تأمین نیازهای انرژی چین و تضمین امنیت آن ایفا میکنند. البته روابط چین با ایران محدود به منافع اقتصادی نیست، بلکه نفوذ این کشور را در منطقه نیز تثبیت میکند.
برای ایران، چین فرصت بزرگی برای غلبه بر انزوای اقتصادی غرب میدهد. در مواجهه با تحریمهای اقتصادی و سیاستهای انزواطلبانهای که به وسیله ایالات متحده و سایر کشورهای غربی بر ایران اعمال میشود، چین نقش بازار جایگزین و منبع حمایت اقتصادی برای ایران دارد. بازار داخلی رو به گسترش چین فرصتهای اقتصادی مختلفی در اختیار ایران قرار میدهد، همچنین شبکه تجاری در حال توسعه چین ظرفیت احیای تجارت خارجی ایران دارد. البته، قدرت سیاسی چین در عرصه بینالمللی نیز به عنوان عامل تعادل در روابط ایران با غرب عمل میکند.
رئیس جمهور ایران به زودی از چین بازدید و سپس در اجلاس سازمان همکاری شانگهای در ماه سپتامبر شرکت خواهد کرد. از همین روی، گفته میشود سال ۲۰۲۵ «سال طلایی» روابط ایران و چین خواهد بود. سفر رئیس جمهور ایران به چین و شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای به گسترش روابط دیپلماتیک و تقویت همکاری راهبردی دو کشور می انجامد. به ویژه که گامی مهم در راستای استقلال ایران از غرب و روابط راهبردی نزدیکتر با چین خواهد بود. میتوان انتظار داشت سفر رئیس جمهور به چین و همچنین اجلاس سازمان همکاری شانگهای حرکت جدیدی در همکاریهای منطقهای و موضوعات امنیتی ایجاد کند.
توصیف روابط ایران و چین به عنوان «سال طلایی» به گسترش روابط نه تنها در حوزه اقتصادی، بلکه در حوزه سیاسی و راهبردی دلالت دارد. با توجه به پروژههای چین در ابتکار کمربند و جاده و اهمیت امنیت انرژی ایران، احتمال دارد سال جاری به معنای همکاری و مشارکت بیشتر دو کشور باشد.
نکته مهم دیگر، حمایت آشکار چین از ایران و موضع آن در برابر تحریمهای ایالات متحده است. پکن در روابط خود با تهران، به حق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای احترام میگذارد و کاربرد راهحل نظامی را رد میکند. این موضوع هدف چین را برای دنبال کردن سیاست خارجی مستقل از غرب در عرصه بینالمللی تقویت میکند.
توصیف روابط ایران و چین به عنوان «سال طلایی» به گسترش روابط نه تنها در حوزه اقتصادی، بلکه در حوزه سیاسی و راهبردی دلالت دارد
یکی دیگر از مؤلفههای مهم در روابط دوجانبه اینکه تجارت چین با ایران عمدتاً به وسیله یوان و واسطهها انجام میشود تا از مکانیسمهای تحریم اجتناب شود. این تلاش چین برای ایجاد سازوکار جایگزین برای ساختار هژمونیک دلار و در عین حال تضعیف نفوذ ایالات متحده در سازوکار اقتصادی و مالی جهانی است. تحریمهای ایالات متحده علیه ایران و واکنش چین به آنها، نشاندهنده تغییر شکل موازنه قدرت در ساختار جهانی است. چین با افزایش حمایت دیپلماتیک و اقتصادی خود از ایران، همچنان به دنبال استقلال بیشتر در روابط با غرب است. در این مرحله، بدون تردید چین میخواهد در سطح منطقهای و جهانی حرف بیشتری برای گفتن داشته باشد و تصمیمات یکجانبه غربمحور را رد میکند.
البته، اینکه روابط دوجانبه تا این سطح راهبردی شده است، به این معنی نیست هماهنگی کاملی میان دو طرف در هر موضوعی وجود دارد. چین به عنوان بازیگر محتاط به طور مستقیم در بحرانهای جهانی درگیر نمیشود و منافع بلندمدت خود را در اولویت قرار میدهد. بنابراین، هرچند ایران به عنوان شریک سرمایهگذاری و انرژی برای چین جذاب است، اما ثبات در دیدگاه چین نسبت به نظم جهانی اولویت دارد. بنابراین، ظرفیت تهران برای ایجاد ثبات در داخل و منطقه، سطح روابط چین با ایران را تعیین خواهد کرد.
روابط ایران و چین فراتر از همکاری اقتصادی رفته و بر مبنای مشارکت راهبردی و ایدئولوژیک گسترش مییابد. این مشارکت که با گفتمانهایی مانند چندجانبهگرایی، احترام به حاکمیت و مخالفت با یکجانبهگرایی شکل گرفته، بازتاب هدف دو کشور برای ایجاد توازن قدرت جایگزین در برابر نظم جهانی غربمحور است.
در مجموع، سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی برای تهران و پکن است که در آن روابط نهادینهشده میان دو طرف در ابعاد منطقهای و جهانی آشکارتر میشود. با وجود این، پایداری رابطه نه تنها به منافع متقابل، بلکه به ظرفیت ثباتسازی ایران و محاسبات راهبردی بلندمدت چین نیز بستگی خواهد داشت.