به گزارش «راهبرد معاصر»؛ آمارها می گوید، ایران تا سال ۱۴۳۰ با بحران سالمندی مواجه می شود، بحرانی که یک سوم جمعیت کشور را دربر می گیرد. سالمندان ۱۴۳۰ همان جوانان پرشور و پر جمعیت دهه 60 خواهند بود که تا ۲۷ سال آینده از میانسالی عبور می کنند و وارد سالمندی می شوند.
افزایش اختلالات روانی و انزوای اجتماعی در سالمندان بار و فشار سنگینی بر نظام سلامت وارد خواهد کرد
باید گفت، ایران در آستانه تحول بزرگ جمعیتی قرار دارد؛ تحولی که پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گستردهای به همراه خواهد داشت. طبق پیشبینیهای رسمی، جمعیت سالمندان کشور تا سال ۱۴۳۰ به بیش از سه برابر میزان فعلی خواهد رسید و از هر سه ایرانی، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود. این تغییر ساختاری، بهویژه با ورود نسل پرجمعیت دهه شصتیها به دوره سالمندی میتواند به بحرانی جدی در حوزه رفاه، سلامت و سیاستگذاری اجتماعی تبدیل شود؛ لذا بایستی از هم اکنون فکری برای آن روزهای پر از پدربزرگ و مادربزرگ های تنها، پر توقع و حساس کرد.
جمعیت فعلی سالمندان (افراد بالای ۶۵ سال) در ایران حدود ۱۰ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر برآورد شده که معادل ۱۲ درصد از کل جمعیت کشور است. از این تعداد، حدود ۶۷ درصد سالمندان به دلایل مختلف ازجمله فوت همسر، طلاق یا تجرد، تنها زندگی میکنند. این جمعیت تا سال ۱۴۳۰ به بیش از ۲۷ میلیون نفر می رسد که نسبت به کل جمعیت سال ۱۴۳۰ یکسوم جمعیت کشور را به خود اختصاص می دهد.
امید به زندگی در ایران حدود ۷۶ سال برای هر دو جنسیت است؛ سالمندان مجرد فعلی حدود ۸۰ هزار نفر هستند که پیشبینی میشود سال ۱۴۳۰ به بیش از ۲.۵ میلیون نفر برسند.
باید گفت، دهه شصتیها متولدین پرجمعیتترین دوره تولد در تاریخ ایران، اکنون در آستانه ورود به میانسالی هستند. با توجه به نرخ پایین ازدواج، افزایش تجرد قطعی، کاهش نرخ باروری و مهاجرت فرزندان، بسیاری از افراد این نسل در آینده بدون حمایت خانوادگی وارد دوره سالمندی خواهند شد. در این میان نرخ تجرد بالا در این نسل به دلیل همان مشکلاتی که بیان شد آمار سالمندان مجرد را در سال مورد بحث بالا میبرد که خود سبب افزایش تبعات روانی و اجتماعی سالمندیِ خواهد بود.
گرچه ایران در مسیر پیر شدن جمعیت قرار دارد و نمی توان جلوی آن را گرفت، اما با سیاستگذاری درست، میتوان این تحول را به فرصتی برای توسعه پایدار تبدیل کرد
سالمندی به تنهایی سبب افزایش تبعات اجتماعی نخواهد بود، بلکه افزایش اختلالات روانی و انزوای اجتماعی در سالمندان بار و فشار سنگینی بر نظام سلامت وارد خواهد کرد؛ چنانچه طبق برخی آمارها، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد سالمندان دچار دست کم یک اختلال روانی خواهند بود و تنهایی در سنین حساس سالخوردگی آنها را در معرض افسردگی، اضطراب و افزایش احساس بیپناهی قرار می دهد که خود مستلزم افزایش خدمات روانپزشکی، مراقبتهای خانگی و مراکز نگهداری خواهد بود؛ اما زیر ساخت های کشور برای نگهداری از جمعیت بالای سالمندان کافی نیست.
ورود به دوره سالمندی و مشکلات ناشی از آن غیر قابل اجتناب است، لذا برای مقابله با بحران دهه شصتیها در ۱۴۳۰ باید از هماکنون برنامهریزی کرد. توسعه خدمات مراقبتی و حمایتی، ایجاد مراکز مراقبت روزانه، خانههای سالمندان مدرن و خدمات پرستاری در منزل، توانمندسازی سالمندان با آموزشهای خودمراقبتی، مشارکت اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی، افزایش حمایتهای روانی و گسترش مشاورههای روانشناختی و خدمات سلامت روان، سیاستگذاری جمعیتی هوشمند با تشویق به ازدواج، فرزندآوری و حمایت از خانوادهها، ایجاد شبکههای اجتماعی سالمندان و باشگاههای نشاط، گروههای همیار و فعالیتهای محلهمحور ازجمله اقداماتی است که از هم اکنون می تواند بحران سالمندی را در سال های پیش رو با تبعات کمتری همراه کند.
گرچه ایران در مسیر پیر شدن جمعیت قرار دارد و نمی توان جلوی آن را گرفت، اما با سیاستگذاری درست، میتوان این تحول را به فرصتی برای توسعه پایدار تبدیل کرد. سالمندان میتوانند با حفظ سلامت جسمی و روانی در جامعه مشارکت فعالی داشته باشند. تغییر نگرش، سرمایهگذاری در زیرساختها و توجه جدی به نیازهای دهه شصتی ها می تواند گره گشای بحران سالمندی در آینده باشد.