به گزارش راهبرد معاصر؛ برای افراد برجسته (به ویژه مردان جاهطلب) تلاش برای به دست آوردن جایزه نوبل، چیز جدیدی نیست. دانشمندان، اقتصاددانان و حتی شاعران این کار را میکنند. اما جهان هرگز کارزاری به این اندازه گستاخانه و دور از انتظار، در مقابل کارزاری که دونالد ترامپ برای جایزه صلح نوبل به راه انداخته، شاهد نبوده است.
جایزه صلح نوبل معتبرترین افتخار جهان برای برقراری یا تحکیم صلح است. دریافتکنندگان آن توسط کمیتهای از نروژیهای برجسته که توسط پارلمان نروژ منصوب شدهاند، انتخاب میشوند.
تصور اینکه آنها باور ترامپ را مبنی بر شایستگی خود برای انتخاب شدن بپذیرند، دشوار است. یکی از دلایل آن این است که ترامپ در هر فرصتی اروپا را که نروژ بخشی از آن است، تحقیر کرده و به آن خیانت میکند. ترامپ بارها تهدید کرده است که گرینلند، یک منطقه خودمختار متعلق به دانمارک (همسایه نروژ) را تصرف خواهد کرد و به نظر میرسد مشتاق تضعیف ائتلاف ناتو (که نروژ نیز عضوی از آن است) است.
در همین حال، ترامپ در برابر خودکامه مسئول بزرگترین جنگ زمینی اروپا از زمان جنگ جهانی دوم سر خم میکند، در حالی که رئیسجمهور کشور مدافع را تحقیر میکند.
ترامپ به طور کلی از خودکامگان حمایت میکند. او اخیراً تعرفههای سنگینی را بر برزیل اعمال کرد تا آن را به دلیل تلاشهایش برای محاکمه رئیسجمهور سابق برزیل، ژائیر بولسونارو، بابت اقدام برای کودتایی الهامگرفته از ترامپ در سال ۲۰۲۲، مجازات کند.
او سرسختانه از نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، حمایت کرده است، حتی در حالی که نتانیاهو حملات وحشیانه خود به غزه را تشدید کرده و آخرین میخ را بر تابوت توافقنامههای اسلو، مهمترین دستاورد دیپلماتیک نروژ در نیم قرن گذشته، کوبیده است.
اگرچه توافقنامههای اسلو به صراحت تأسیس آینده یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل را تأیید نمیکردند، اما با ایجاد نهادهای خودگردان فلسطینی در کرانه باختری و غزه، زمینه را برای راهحل دو کشوری فراهم کردند. اکنون، فراتر از ویرانی غزه و گرسنه نگه داشتن جمعیت آن، اسرائیل یک پروژه شهرکسازی جدید در کرانه باختری را تصویب کرده که عملاً ایجاد یک کشور فلسطینی در آنجا را مسدود خواهد کرد. اما ترامپ نه تنها از اقدامات نتانیاهو دفاع میکند؛ بلکه منتقدان نتانیاهو – گروهی که نروژ را نیز شامل میشود – را مجازات میکند.
رفتار ترامپ در داخل کشور نیز نشاندهنده همین تحقیر نسبت به گفتوگو و آشتی است. در طول اولین دوره ریاستجمهوری خود، او گزارش شده از ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش، پرسید که آیا سربازانی که ترامپ به واشنگتن دیسی فراخوانده بود، میتوانند به پای معترضان شلیک کنند.
امروز، او نیروهای گارد ملی را به شهرهایی اعزام میکند که نه مورد نیاز و نه مورد استقبال هستند، در حالی که پناهجویان، مهاجران قانونی و حتی شهروندان آمریکایی، از جمله کودکان، را بدون طی مراحل قانونی بازداشت و اخراج میکند.
البته، در دنیای ترامپ – جایی که مسوولیتپذیری «شکار جادوگران» نامیده میشود، حقایق به عنوان داستان رد میشوند، و دروغ گفتن یک امر عادی است – هر چیزی میتواند اتفاق بیفتد.
ما پیش از این دیدهایم که چگونه رهبران یکی پس از دیگری در برابر ترامپ چاپلوسی کرده و در برابر زورگوییهای او سر فرود آوردهاند. و در واقع، او پیش از این نامزدیهایی برای نوبل مورد علاقهاش دریافت کرده است. یکی، پاکستان، دقیقاً چراغ راه صلح نیست، و دیگری، کامبوج، توسط نوعی از خودکامگی اداره میشود که ترامپ تحسین میکند.
اما کمیته نوبل حتی تظاهرات صلحسازی فجیعتری را هم تشخیص داده است. در سال ۱۹۳۹، دوازده نفر از اعضای پارلمان سوئد، نخستوزیر وقت بریتانیا، نویل چمبرلین، را به دلیل نقشش در مذاکره توافق مونیخ با آدولف هیتلر در سال قبل، برای جایزه صلح نوبل نامزد کردند. در نهایت، کمیته نوبل تصمیم گرفت که در آن سال این جایزه را به هیچ کس اعطا نکند. این تصمیمی آیندهنگرانه بود: توافق چمبرلین، که به رژیم نازی چراغ سبز برای الحاق منطقه سودتنلند چکسلواکی را داد، تنها هیتلر را برای آغاز حملات برقآسای خود علیه دیگر دموکراسیهای اروپایی جسورتر کرد.
از قضا ترامپ فکر میکند بهترین شانس او برای کسب جایزه صلح نوبل در یک توافق صلح شبیه مونیخ نهفته است که اوکراین را مجبور میکند بخشهایی از خاک حاکمیتی خود را به روسیه واگذار کند، که بعید است تا زمانی که کشور به طور کامل تحت سلطه قرار نگیرد، راضی شود.
برخلاف ترامپ، کمیته نوبل به احتمال زیاد بیشتر با مخالفان خودکامگی همسو میشود تا حامیان آن. در سال ۲۰۱۰، جایزه صلح را به لیو شیائوبو، مخالف چینی زندانی شده، به دلیل «مبارزه طولانی و مسالمتآمیز او برای حقوق اساسی بشر در چین» اهدا کرد. مقامات چینی این تصمیم را محکوم کردند، که شکافی ماندگار بین چین و نروژ ایجاد کرد، اما کمیته نوبل به ارزشهای خود پایبند ماند. اهدای نوبل به ترامپ برای تشویق تجزیه اوکراین، پیامی کاملاً متضاد خواهد فرستاد، و احتمالاً حتی رئیسجمهور چین، شی جین پینگ، را برای حمله به تایوان جسورتر خواهد کرد.
پس چرا ترامپ با توجه به بیاعتنایی آشکارش به اصول (و کار سخت) صلحسازی، اصلاً جایزه صلح نوبل را میخواهد؟ محتملترین پاسخ این است که باراک اوباما یکی از این جوایز دارد. از ترویج دروغ اینکه اوباما در خارج از ایالات متحده متولد شده است تا متهم کردن او به خیانت، حقارت ترامپ در مورد اولین رئیسجمهور سیاهپوست آمریکا حد و مرزی نمیشناسد. و با این حال اوباما برنده نوبل است و ترامپ، به طرز غیرقابل تحملی بر خودش، برنده نشدهاست.
البته، کاملاً مشخص نیست که چرا اوباما این جایزه را دریافت کرد، که تنها چند ماه پس از روی کار آمدن او در سال ۲۰۰۹، زمانی که تنها دستاورد واقعیاش الهامبخش امید از طریق لفاظیهای شورانگیز بود، به او اعطا شد. شاید او عمدتاً به دلیل شباهت کم با سلف خود، جورج دبلیو بوش، که در سال ۲۰۰۳ بر اساس ادعای ساختگی داشتن سلاحهای کشتار جمعی توسط صدام حسین به عراق حمله کرد، پاداش داده شد. در حالی که جایزه صلح نوبل اوباما زودهنگام بود، جایزه ترامپ مضحک خواهد بود. اگر او به نحوی موفق شود کمیته نوبل را مجبور کند که به او یکی بدهد، جایزه صلح به یک لطیفه تبدیل خواهد شد./خبرآنلاین