به گزارش «راهبرد معاصر»؛ جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه کشورمان نقطه عطفی در هندسه قدرت راهبرد دفاعی ایران ایجاد کرد. این درگیری که با حملات موشکی دقیق ایران به زیرساختهای نظامی رژیم صهیونیستی و پاسخ محدود تلآویو همراه شد، نشان داد توان موشکی ایران، بهویژه موشکهای بالستیک و کروز با دقت بالا مانند فتاح-۲، خرمشهر-3 و سجیل، نهتنها مکمل محور مقاومت، بلکه ردیفی هموزن با آن دارد.
پس از مذاکرات هستهای اخیر که به بن بست کشیده شد و بازگشت تحریمهای آمریکا در دولت جدید، جمهوری اسلامی دکترین هسته ای خود را به سمت «شفافیت بازدارنده» هدایت کرد
این توان با قابلیت هدفگیری دقیق مراکز حساس در عمق سرزمینهای اشغالی مانند مرکز علمی- پژوهشی وایزمن یا ساختمان مرکزی موساد، موازنه بازدارندگی را به نفع ایران تغییر داد. بر اساس گزارش رسانههای عبری، سامانههای پدافندی رژیم صهیونیستی مانند گنبد آهنین و فلاخن داوود در برابر حملات ترکیبی ایران ناکارآمد بودند، که این موضوع قدرت بازدارندگی تهران را به نمایش گذاشت. در شرایطی که محور مقاومت، بهویژه حزبالله زیر فشار قرار داشتند، موشکهای ایرانی ورق را برگرداندند و معادلات منطقهای را بازتعریف کردند.
این تحول راهبرد دفاعی ایران را به رویکرد ترکیبی ارتقا داد که در آن توان موشکی، محور مقاومت را تکمیل میکند. توسعه توان موشکی ایران در بزنگاه احتمال تغییر دکترین هسته ای کشور، نقشی تعیینکننده در بازتعریف هندسه قدرت ایفا کرده است.
پس از مذاکرات هستهای اخیر که به بن بست کشیده شد و بازگشت تحریمهای آمریکا در دولت جدید، جمهوری اسلامی دکترین هسته ای خود را به سمت «شفافیت بازدارنده» هدایت کرد. موشکهای پیشرفته با قابلیت حمل کلاهکهای متعارف و غیرمتعارف، بهویژه موشکهای هایپرسونیک، این دکترین را میان سیاستمداران، فرماندهان نظامی و راهبردنویسان ایرانی تقویت کردند. جنگ تحمیلی اخیر نشان داد، تهران میتواند با تکیه بر توان موشکی بازدارندگی فعال ایجاد کند.
گزارشها نشان می دهند، موشکهای ایرانی در این درگیری با دقت زیر ۱۰ متر، مراکز فرماندهی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دادند که این موضوع هیمنه نظامی تلآویو را به چالش کشید. این توان نهتنها رژیم صهیونیستی را در موضع دفاعی قرار داد، بلکه پیام روشنی به حامیان غربی آن، بهویژه آمریکا ارسال کرد که ایران میتواند بهصورت مستقل، موازنه را در منطقه حفظ کند. این تغییر جمهوری اسلامی را بهعنوان قدرت مستقل موشکی در برابر ائتلافهای غربی-عبری تثبیت کرد.
محور مقاومت که پیشتر ستون اصلی راهبرد دفاعی ایران بود، پس از جنگ تحمیلی اخیر جایگاه جدیدی یافت. موقعیت ویژه حزبالله و حماس پس از تجاوزات رژیم صهیونیستی، ضرورت بازتنظیم روابط با اعضای محور را برجسته کرده است. توان موشکی ایران که در این جنگ بیش از ۲۰۰ هدف راهبردی را با موفقیت منهدم کرد، نشان داد تهران میتواند بهصورت مستقیم وارد میدان شود و نیازی به واسطهگری کامل محور مقاومت ندارد. این موضوع، هندسه قدرت را از ساختار خارجی منطقهای به ترکیبی از عملیات مستقیم و غیرمستقیم تغییر داد. در دوران جدید تهران با تقویت توان موشکی خود سعی خواهد کرد تا در کوتاه مدت زمینه احیای توان محور مقاومت را برای مهار رژیم صهیونیستی در دستورکار قرار دهد.
یگان های موشکی سپاه پاسداران با استفاده از موشکهای دوربرد و پهپادهای پیشرفته، مانند شاهد-۱۴۹، نهتنها فشار را از محور مقاومت برداشت، بلکه نشان داد میتواند بهصورت مستقل پاسخهایی قاطع به تجاوزات بدهد. این تحول به گروههای مقاومت اجازه میدهد با تمرکز بر عملیات چریکی و پشتیبانی لجستیکی، نقش مکمل توان موشکی ایران را ایفا کنند. در نتیجه شبکه مقاومت بهعنوان نیروی کمکی، در کنار توان موشکی به بازتعریف راهبرد دفاعی ایران کمک خواهد کرد. احتمال تغییر دکترین هسته ای ایران که با توسعه موشکی همراه شود، پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقی خواهد داشت. جنگ تحمیلی اخیر نشان داد تهران با تکیه بر موشکهای پیشرفته میتواند بدون ورود به حوزه تسلیحات هستهای، بازدارندگی راهبردی ایجاد کند. این رویکرد، که برخی تحلیلگران آن را «بازدارندگی متعارف پیشرفته» نامیدهاند، جمهوری اسلامی را از اتهامات غرب مبنی بر پیگیری تسلیحات هستهای دور نگه می دارد و همزمان قدرت بازدارندهای مشابه ایجاد می کند.
گزارشهای اخیر نشان میدهند، ایران با افزایش بُرد موشکهای خود به بیش از 3 هزار کیلومتر و توسعه کلاهکهای هدایتپذیر، توانایی هدفگیری پایگاههای آمریکایی را در منطقه، ازجمله حاشیه جنوبی خلیج فارس دارد. این توان دولت آمریکا را بهویژه پس از ناکامی رژیم صهیونیستی در پاسخ مؤثر به حملات موشکی ایران وادار به بازنگری در سیاستهای تهاجمی خود کرد. در این راستا دکترین جدید تهران که ترکیبی از شفافیت بازدارنده و توان موشکی است، به تهران اجازه داد تا در مذاکرات منطقهای و بینالمللی، از موضع قدرت عمل کند.
از منظر راهبردی، جنگ تحمیلی اخیر نشان داد توان موشکی ایران، نهتنها ابزار نظامی، بلکه اهرم سیاسی-دیپلماتیک است. موفقیت ایران در هدفگیری دقیق و انهدام زیرساختهای حساس رژیم صهیونیستی، جایگاه تهران را در افکار عمومی جهان تقویت کرد. این موضوع بهویژه میان کشورهای عربی که از سیاستهای رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، به ایران مشروعیت راهبردی بخشید.
ایران با افزایش بُرد موشکهای خود به بیش از 3 هزار کیلومتر و توسعه کلاهکهای هدایتپذیر، توانایی هدفگیری پایگاههای آمریکایی را در منطقه، ازجمله حاشیه جنوبی خلیج فارس دارد
توان موشکی ایران، فشار بر محور مقاومت را کاهش داد و به گروههایی مانند انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق اجازه داد در برابر نفوذ غربی- صهیونیستی مقاومت کنند. این تحول هندسه قدرت را به سمتی برد که ایران بهعنوان مرکز ثقل بازدارندگی منطقهای شناخته میشود. تحلیلگران معتقدند، این توان، ریشه در خودکفایی دفاعی و ایمان به آرمانهای انقلاب اسلامی دارد که ایران را در برابر هژمونی صهیونیستی به قدرت بیبدیل تبدیل کرده است.
در نهایت تغییر هندسه قدرت در راهبرد دفاعی کشور پیام روشنی به دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ارسال کرده است؛ ایران دیگر صرفاً بازیگر واکنشی نیست، بلکه قدرتی مستقل با توان موشکی پیشرفته است که میتواند موازنه را بازگرداند و حتی ورق را عوض کند. جنگ تحمیلی اخیر با نمایش توان موشکی ایران، نشان داد تهران میتواند بدون نیاز به تسلیحات هستهای، بازدارندگی پایدار ایجاد کند.
این تحول، نهتنها جایگاه ایران را در محور مقاومت تقویت کرد، بلکه بهعنوان الگوی دفاعی برای سایر کشورهای اسلامی مطرح شد. در شرایطی که غرب و رژیم صهیونیستی به دنبال تضعیف ایران هستند، توسعه موشکی و دکترین ابهام هستهای، تهران را به قدرت غیرقابل مهار تبدیل کرده است. این رویکرد، که ریشه در استقلال و مقاومت دارد، تضمینکننده امنیت ملی ایران و ثبات منطقهای در برابر تجاوزات صهیونیستی است و آیندهای روشن برای محور مقاومت رقم خواهد زد.