به گزارش «راهبرد معاصر»؛ روابط امارات و رژیم صهیونیستی در چند سال اخیر یکی از مهمترین تحولات ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا بوده است. عادیسازی روابط در قالب توافق موسوم به «ابراهیم» در سال ۲۰۲۰ میلادی نهتنها در جهان عرب بلکه در سطح بینالمللی بازتاب گستردهای داشت.
در صورت ادامه طرح الحاق، امارات روابط خود با تلآویو را قطع، سفیر رژیم صهیونیستی را اخراج و سفارت خود در تلآویو را تعطیل خواهد کرد
آگوست ۲۰۲۰ میلادی شیخ محمد بن زاید رئیس امارات، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی توافق کردند که برنامه الحاق سرزمینهای اشغالی متوقف و در مقابل، روابط دیپلماتیک کامل میان امارات و رژیم صهیونیستی برقرار شود. این توافق در آن زمان به عنوان دستاورد دیپلماتیک مهمی برای ثبات منطقهای و فرصتی برای فلسطینیان در مسیر تشکیل دولت مستقل تلقی شد.
با وجود این، رویدادهای پس از اکتبر ۲۰۲۳ میلادی ازجمله جنایتهای رژیم صهیونیستی در غزه و اظهارات صریح این رژیم درباره الحاق کرانه باختری و تصرف بخشهای بیشتری از سرزمینهای اشغالی، این توافق را به خطر انداخته است. هفته گذشته بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی و از چهرههای افراطی کابینه این رژیم اعلام کرد، تلآویو قصد دارد ۸۲ درصد از کرانه باختری را به اراضی اشغالی ضمیمه کند و مانع از تشکیل کشور فلسطین شود.
واکنش امارات به این مواضع بسیار صریح بود و نشان داد ابوظبی دیگر نمیتواند سکوت اختیار کند. لانا نسیبه، معاون وزیر امور خارجه امارات تأکید کرد، الحاق کرانه باختری خط قرمز دولت اوست و هرگونه اقدام در این زمینه نهتنها صلح دائمی را نابود، بلکه راهحل دودولتی و ایده ادغام منطقهای را نیز تهدید میکند.
عبدالخالق عبدالله، تحلیلگر سیاسی امارات نیز اعلام کرد، در صورت ادامه طرح الحاق، امارات روابط خود با تلآویو را قطع، سفیر رژیم صهیونیستی را اخراج و سفارت خود در تلآویو را تعطیل خواهد کرد و هرگونه همکاری اقتصادی، دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی با رژیم صهیونیستی پایان مییابد.
از منظر امارات، توافق ابراهیم صرفا معاملهای اقتصادی یا دیپلماتیک نبود، بلکه راهکاری برای توقف پروژه الحاق و تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود. این توافق به امارات امکان میداد جایگاه خود را به عنوان کشوری عملگرا و آیندهنگر تثبیت و خود را به عنوان میانجی میان فلسطینیان و صهیونیستها معرفی کند.
اکنون که طرحهای الحاق بار دیگر از سوی برخی جناحهای صهیونیستی مطرح شده، اساس این توافق زیر سؤال رفته و امارات بهطور علنی تهدید کرده که در صورت اجرای چنین اقداماتی، روابط خود با رژیم صهیونیستی را قطع خواهد کرد.
تهدید امارات تنها واکنشی احساسی یا تبلیغاتی نیست، بلکه بر مبنای محاسبات دقیق سیاسی و راهبردی اتخاذ شده است. نخست، اینکه امارات به خوبی میداند افکار عمومی عربی نسبت به مسئله فلسطین حساسیت ویژهای دارد. اگرچه روابط اقتصادی و امنیتی با تلآویو منافع زیادی برای ابوظبی به همراه داشته، اما نادیده گرفتن رنج و مطالبات فلسطینیان میتواند جایگاه امارات را در جهان عرب بیش از پیش تضعیف کند.
پیشتر ابتسام الکتبی، رئیس مرکز سیاستهای امارات گفته بود، کشورهای عربی پس از عادیسازی روابط با تلآویو به دلیل تندرویهای کابینه نتانیاهو بیآبرو شدهاند و هیچ دولت عربی دیگری در سایه این کابینه حاضر نیست گام در مسیر عادیسازی با تلآویو بردارد.
در شرایط جنگهای اخیر و بحران انسانی در غزه و کرانه باختری، افکار عمومی منطقه بار دیگر حساس شده و سکوت امارات میتوانست این کشور را به عنوان بازیگری فرصتطلب و بیتفاوت نسبت به مسئله فلسطین معرفی کند.
پیشتر ابتسام الکتبی، رئیس مرکز سیاستهای امارات گفته بود، کشورهای عربی پس از عادیسازی روابط با تلآویو به دلیل تندرویهای کابینه نتانیاهو بیآبرو شدهاند
دومین عامل، محاسبات راهبردی امارات در عرصه بینالملل است. توافق ابراهیم برای امارات تنها یک رابطه دوجانبه با رژیم صهیونیستی نبود، بلکه کارت امتیازی در تعامل با ایالات متحده محسوب میشد. ابوظبی از طریق این توافق خود را شریک قابل اعتماد آمریکا معرفی کرد و در مقابل، امتیازاتی در زمینههای نظامی، فناوری و همکاریهای اقتصادی به دست آورد.
اگر رژیم صهیونیستی با اجرای سیاستهای الحاق توافق ابراهیم را بیاعتبار کند، تنها هزینههای سیاسی برای امارات باقی میماند. به همین دلیل، مقامات اماراتی هشدار دادهاند که ادامه مسیر الحاق میتواند موجب فروپاشی توافق شود. این پیام همچنین به واشنگتن نیز فرستاده شده تا آمریکا به عنوان ضامن اصلی توافق، از اقدامات یکجانبه رژیم صهیونیستی جلوگیری کند.
عامل سوم، رقابتهای درونمنطقهای است. امارات در سالهای اخیر تلاش کرده جایگاهی مستقل و اثرگذار در معادلات غرب آسیا برای خود تعریف کند و در حوزههایی از لیبی تا یمن و از شاخ آفریقا تا شرق مدیترانه، با استفاده از توان اقتصادی و دیپلماتیک به بازیگری فعال تبدیل شده است. توافق با رژیم صهیونیستی نیز در راستای تثبیت تصویر ابوظبی به عنوان کشوری فراتر از چارچوبهای سنتی و خالق معادلات جدید بود.
اگر کابینه تندروی نتانیاهو با سیاستهای افراطی خود این پیمان را نابود کند، امارات مجبور است واکنش نشان دهد تا نشان دهد تصمیمات منطقهای بدون در نظر گرفتن منافع آن کشور ممکن نیست. تهدید به قطع روابط در واقع بخشی از پروژه بزرگتر امارات برای تثبیت نقش رهبری در منطقه است.
از منظر تلآویو، روابط با امارات صرفاً رابطهای دوجانبه نیست، بلکه نمادی از شکستن تابوی قدیمی در جهان عرب و دستاورد مهمی در عرصه سیاست خارجی به شمار میرود. پس از امارات، چند کشور دیگر نیز روند عادیسازی را آغاز کردند و این روند میتوانست به گسترش روابط رژیم صهیونیستی با جهان عرب بینجامد.
اگر امارات روابط خود را قطع کند، پیام روشنی به دیگر کشورهای عربی فرستاده میشود که عادیسازی بدون توجه به مسئله فلسطین پایدار نخواهد بود.
تهدید امارات همزمان با سفر محمد بن زاید به ریاض و دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان مطرح شد و به نظر میرسد دو کشور توافق کردهاند که اجرای طرح الحاق میتواند روابط دوجانبه امارات و رژیم صهیونیستی را به فروپاشی بکشاند. عربستان، که هنوز روابط خود با رژیم صهیونیستی را عادیسازی نکرده و بر تشکیل کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ تأکید دارد، از این موضع برای تقویت جایگاه خود به عنوان رهبر جهان عرب استفاده میکند.
امارات با همراهی ریاض تلاش میکند هم از انزوای سیاسی در جهان عرب جلوگیری کند و هم فشار بر رژیم صهیونیستی را افزایش دهد تا از اقدامات یکجانبه مانند الحاق کرانه باختری عقبنشینی کند.
در این میان، موازنهای میان منافع اقتصادی و اعتبار سیاسی نیز وجود دارد. امارات در سالهای اخیر از همکاریهای اقتصادی و سرمایهگذاریهای مشترک با رژیم صهیونیستی بهره برده است، اما این منافع زمانی ارزشمند هستند که هزینههای سیاسی سنگین برای ابوظبی ایجاد نکنند.
اگر افکار عمومی منطقهای و جهانی امارات را همپیمان اشغالگری رژیم صهیونیستی بدانند، تمام این دستاوردها تحتالشعاع قرار میگیرند. بنابراین، تهدید به قطع روابط ابزاری برای بازگرداندن توازن میان منافع اقتصادی و الزامات سیاسی و اخلاقی است.
زمانبندی این تهدید نیز هوشمندانه بود. رژیم صهیونیستی در شرایط بحران داخلی و فشارهای خارجی بحث الحاق را مطرح کرد، اما امارات با درک موقعیت حساس، هشدار خود را در زمانی صادر کرد که بیشترین اثر را داشت. چند ساعت پس از این هشدار، نتانیاهو موضوع الحاق کرانه باختری را از دستور جلسه کابینه حذف کرد و جلسه صرفاً به بررسی وضعیت امنیتی کرانه باختری اختصاص یافت.
به این ترتیب، تهدید امارات به قطع روابط بیش از آنکه تصمیمی قطعی برای گسست باشد، ابزاری دیپلماتیک برای فشار بر تلآویو جهت محافظت از توافق ابراهیم و حفظ اعتبار بینالمللی و مشروعیتسازی است. این اقدام همزمان پیامی روشن به رژیم صهیونیستی، آمریکا و جهان عرب بود که عادیسازی روابط، چک سفید امضا برای تلآویو نیست و رژیم صهیونیستی اگر خواهان ادامه روابط است، باید ملاحظات منطقهای و مسئله فلسطین را در نظر گیرد.