به گزارش «راهبرد معاصر»؛ معمولاً پس از وقوع هر پدیده ای در نظام بین الملل، طرفهای درگیر در منازعه روی به "جنگ روایتها" می آورند. جنگ روایتها به معنای توصیف طرفهای درگیر در پرونده از یک توافق سیاسی، آتش بس یا معاهده است. اکنون پس از انعقاد آتش بس غزه سؤال اصلی این است، آیا اساساً رژیم صهیونیستی قادر به ورود به "جنگ روایتها" در این معادله خواهد بود؟
در این خصوص نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه و تحلیل قرار گیرد:
استقرار اشغالگری دائم و قبضه کامل امنیتی و اداری نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی عملاً کنار گذاشته شده است
نخست، اینکه اصل محو شدن حماس نقض شد. هدف محوری کابینه جنگ در اراضی اشغالی ، ریشهکن کردن کامل بنیانهای نظامی و سیاسی حماس بود. اما سازوکار آتشبس کنونی، حماس را نه تنها باقی نگه داشته، بلکه به عنوان بازیگر سیاسی و نظامی دارای قدرت چانهزنی در میز مذاکره به رسمیت میشناسد. بقای حماس در سایه این توافق، به معنای شکست کامل در مهمترین مأموریت جنگی اعلام شده است. منابع خبری اذعان می کنند که در طرح پیشنهادی آتش بس، سخنی از خلع سلاح حماس به میان نیامده و این مسئله گویای فاجعه ای است که برای نتانیاهو، بن گویر، اسموتریچ و دیگر وزرای کابینه جنگ رخ داده است.
دوم، اینکه رؤیای کنترل دائم غزه بر باد رفت. شرط دوم، یعنی استقرار اشغالگری دائم و قبضه کامل امنیتی و اداری نوار غزه توسط رژیم صهیونیستی عملاً کنار گذاشته شده است. توافق موجود، مسیری را ترسیم میکند که به سمت راهحلهای آیندهنگر حرکت میکند و نه تثبیت سلطه مطلق تلآویو. این به معنای نادیده گرفتن یکی از اهداف بلندمدت اعلامی نتانیاهو بوده که بارها به بهانه عدم تحقق آن، بسیاری از پیشنهادات میانجی گران را رد کرد.
سوم، اینکه امتیازدهی اجباری در برابر اسرا، راهبرد اولیه نتانیاهو و کابینه اش را ابطال کرد. نتانیاهو به شدت اصرار داشت اسرا باید بدون دادن هیچگونه امتیازی به گروههای مقاومت و در رأس آنها حماس آزاد شوند. اما واقعیت مذاکرات نشان میدهد برای بازگرداندن شهروندان خود، کابینه رژیم اشغالگر قدس مجبور به پذیرش مبادلهای سنگین، شامل آزادی شمار قابل توجهی از اسرای فلسطینی شده است. این مبادله، دقیقاً همان «تن دادن به شرایط مقاومت» است که پیشتر به شدت با آن مخالفت میشد.