به گزارش «راهبرد معاصر»؛ به محض اعلام توافق آتشبس میان رژیم صهیونیستی و جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، اطلاعات مربوط به پیشینه و روند تجاوز و طرفهای پشت پرده که در آن مشارکت داشتند و از رژیم صهیونیستی حمایت میکردند، درز پیدا کرد.
طنز ماجرا اینکه حمایت از رژیم صهیونیستی محدود به قدرتهای غربی، به سرکردگی آمریکا نبود، بلکه فراتر از آن گسترش یافت و همکاری نظامی میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی را نیز شامل شد. این نشان دهنده تحولی اساسی در ائتلاف های منطقه ای است که پیش تر با منطق درگیری اعراب و رژیم صهیونیستی اداره میشد و ناگزیر کشورهای عربی و اسلامی را در موقعیت خصومت با رژیم صهیونیستی قرار میداد.
قطر، بحرین و اردن به عنوان مراکز کلیدی هماهنگی امنیتی و نظامی عمل کردهاند، جایی که جلساتی برگزار و برنامهها و آموزشهای مشترک با مدیریت سنتکام هماهنگ شدهاند
افشاگریهای منتشر شده به وسیله واشنگتن پست بُعد راهبردی حساسی را در روابط امنیتی میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی به وسیله به اصطلاح «سازمان امنیت منطقهای» که فعالیتهایش با فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) هماهنگ میشود، آشکار کرد. این موضوع پیامدهای عمیقی برای ائتلاف های جدید در غرب آسیا دارد.
طبق اسنادی که واشنگتن پست از شبکه تحقیقات بینالمللی به دست آورده، مشخص شده است کشورهایی که در مدت تجاوز به غزه با رژیم صهیونیستی همکاری نظامی و امنیتی داشتهاند شامل اردن، بحرین، عربستان، امارات و قطر می شود. کویت و عمان نیز بدون ارائه هیچ مدرک مشخصی به طور ضمنی به مشارکت در این حمله متهم شدهاند.
قطر، بحرین و اردن به عنوان مراکز کلیدی هماهنگی امنیتی و نظامی عمل کردهاند، جایی که جلساتی برگزار و برنامهها و آموزشهای مشترک با مدیریت سنتکام هماهنگ شدهاند که از سازوکار FIVEEYES، چارچوبی برای همکاری اطلاعاتی میان آمریکا، کانادا، انگلستان، استرالیا و نیوزیلند بهرهمند بوده است.
در این گزارش به جلسه ماه مه ۲۰۲۴ میلادی در پایگاه هوایی العدید قطر پرداخته شد که در آن افسران اطلاعاتی صهیونیست که برای استتار با لباس غیرنظامی آمده بودند، حضور داشتند. طبق این اسناد، فعالیتهای نظامی و امنیتی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۲۲ میلادی شروع شد که شاید نشان دهد آمادهسازی رژیم صهیونیستی برای حمله به غزه مدتها قبل از آغاز عملیات «لبه محافظ» به وسیله حماس آغاز شده بود.
ازجمله زمینههای همکاری، هماهنگی عملیات پدافند هوایی میان کشورهای یادشده برای مقابله با موشکها و پهپادهای ایرانی بود. تا سال ۲۰۲۴ میلادی برخی کشورها توانستند به وسیله سامانه های دفاعی و حسگری آمریکایی به بررسی جزئی از منطقه غرب آسیا دست یابند تا عملکرد پدافند هوایی خود را ارتقا دهند. علاوه بر این، همکاری شامل آموزش برای دفع حملات تونلی نیز میشد. یک سند نشان دهنده آموزشهای انجام شده در ژانویه در فورت کمپبل و کنتاکی در زمینه روشهای شناسایی، مختل کردن و تخریب تونلهاست.
تلاشهای هماهنگی بر تبادل اطلاعاتی علیه ایران با هدف تضعیف اعتبار آن و نقض روایتش به عنوان حامی فلسطینیان و همزمان، ترویج مشارکت منطقهای و پروژههای توسعهای متمرکز شده بود. در این زمینه کشورهای یادشده سال ۲۰۲۶ میلادی «مرکز هشدار اطلاعاتی مشترک» ایجاد خواهند کرد تا اطلاعات جمعآوریشده به وسیله سازمانهای اطلاعاتی خود را درباره ایران و محور مقاومت ادغام کنند.
این همکاری همچنین شامل بُعد سایبری نیز میشود و پیشنهادی برای ایجاد «مرکز مشترک امنیت سایبری منطقهای» با هدف تسریع هماهنگی در جنگ سایبری علیه مقاومت در فلسطین و علیه ایران و متحدانش ارائه شده است. این اسناد همچنین شامل طرح صلح ادعایی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا برای پایان دادن به جنگ غزه بود که خواستار مشارکت کشورهای عربی در نیروی بینالمللی برای آموزش نیروی پلیس فلسطینی برای اداره نوار غزه پس از پایان جنگ است.
دلایل متعددی وجود داشت که حکام عرب را به همکاری با رژیم صهیونیستی وادارد و مهمترین آنها تصور حماس به عنوان تهدیدی برای روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بود. کشورهایی مانند امارات، عربستان، قطر، بحرین و ترکیه به ویژه با هدف به دست آوردن سرمایه غربی از لابی های نفوذ تل آویو، با توجه به برنامههای تحول اقتصادی در این کشورها با اشتیاق از این روند استقبال میکنند.
پیشنهادی برای ایجاد «مرکز مشترک امنیت سایبری منطقهای» با هدف تسریع هماهنگی در جنگ سایبری علیه مقاومت در فلسطین و علیه ایران و متحدانش ارائه شده است
این کشورها حماس را به همراه جنبشهای مقاومت در لبنان، عراق، یمن و سوریه به ریاست جمهوری بشار اسد تهدیدی برای روند عادیسازی روابط میدانستند. گروههای مقاومت به وسیله ایران حمایت میشدند.
نگرانی برای تضمین امنیت و ثبات حکومت خاندانهای حوزه خلیج فارس یکی از عواملی بود که ابوظبی و ریاض را به چنین همکاریای واداشت. این دو کشور از ظهور بالقوه گروههای افراطی در مرزهای خود بیم دارند. بنابراین، همکاری با رژیم صهیونیستی را به عنوان دارایی قابل توجه میبینند که موقعیتشان را به عنوان بازیگران امنیتی مرکزی در ائتلاف غربی که میتوان برای محافظت از این حکومت ها به آن تکیه کرد، تقویت میکند.
این کشورها به فناوری پیشرفته رژیم صهیونیستی که به دلیل برتریاش، بهویژه در زمینههای اطلاعاتی، سایبری و فناوری نظامی شناخته شده است، چشم طمع دارند. حکام عرب با این همکاری به دنبال بهرهبرداری از تجربیات و پیوند دادن خود با ساختارهای محوری آمریکا برای تضمین حفاظت از خود هستند. این موضوع به دلیل ترس از واکنش ملت های عربی که در دو سال گذشته در جریان رویارویی با رژیم صهیونیستی، مشتاق مقاومت فلسطین و محور مقاومت بودند، کاملاً مخفیانه انجام شد.
ائتلاف امنیتی مخفی میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی نشاندهنده تغییر عمدهای در توازن قدرت بهویژه با تبدیل رژیم صهیونیستی به شریکی محوری برای این کشورها پس از هشت دهه انزوا پس از تأسیس است. این ائتلاف راه را برای تقویت هژمونی آمریکا بر غرب آسیا هموار میکند، هدفی راهبردی که واشنگتن از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با هدف منحرف کردن توجه خود به جبهههای دیگر، بهویژه در مقابله با چین و روسیه دنبال کرده است.
این موضوع فشار بر ایران را در غرب آسیا افزایش خواهد داد، در حالی که واشنگتن به دنبال ایجاد جبهه جدیدی در قفقاز جنوبی علیه تهران و مسکوست. این کشور در حال ایجاد ائتلافی میان ترکیه، ارمنستان و آذربایجان و ایجاد کریدور زمینی با هدف قادر ساختن آمریکاییها به پیشروی به سواحل شرقی دریای خزر، به ویژه در ترکمنستان و ایجاد بیثباتی در آسیای مرکزی است؛ منطقهای که حلقه ضعیفی در امنیت ملی روسیه، ایران و چین به شمار می رود.
علاوه بر این، واشنگتن به دنبال فلج کردن یکی از اجزای طرح «کمربند و جاده» چین، یعنی مسیر زمینی ای است که می خواهد از آسیای مرکزی عبور کند. این همکاری پنهانی میتواند به ائتلاف نظامی جدیتر تبدیل شود و به شکل مأموریتهای نظامی مشترک در چارچوب نیروی حافظ صلح در غزه درآید. همچنین میتواند به عادیسازی کامل روابط میان رژیم صهیونیستی و اعراب منجر شود؛ موضوعی که پیش تر غیرممکن بود.
همکاری نظامی مخفی میان رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی سابقهای ایجاد کرده است که میتواند ادغام منافع امنیتی، نظامی و اقتصادی میان این کشورها و تلآویو را با نظارت آمریکا گسترش دهد. این همکاری میتواند ائتلاف ها را در غرب آسیا بازسازی و نقش کشورهای عربی را در امنیت منطقهای به گونهای بازمهندسی کند که به قیمت امنیت اعراب، در خدمت رژیم صهیونیستی باشد.