به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در حالی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به تازگی در کنست (مجلس رژیم صهیونیستی) در برابر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از ترور سردار سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس و بمباران تأسیسات هستهای کشورمان ابراز رضایت کرده بود، ترامپ با لحنی تحقیرآمیز از آمادگی برای آغاز مذاکرات جدید با جمهوری اسلامی ایران سخن گفت. وی در این نشست تهدید نکردن همسایگان، حمایت نکردن از محور مقاومت و به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را به عنوان پیششرطهای مذاکره اعلام کرد.
تنها ۲۴ ساعت از وقاحت ترامپ نگذشته بود که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اسبق کشورمان و کسی که نامش همواره به عنوان متهم ردیف نخست توافق خسارت بار برجام و اتلاف یک دهه عمر ملت ایران پای وعدههای تحققنیافته غرب مطرح است، در گفتوگو با روزنامه النهار چاپ لبنان خواستار مذاکرات چندوجهی و مستقیم با آمریکا شد.
هرچند ظریف منظورش را از مذاکرات چندوجهی بهروشنی توضیح نداد، اما همزمانی مواضع وی با درخواستهای چندوجهی ترامپ درباره مذاکره بر سر قدرت منطقهای و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نشان میدهد عملاً در حال بازخوانی و تبیین مواضع رئیسجمهور آمریکا در افکار عمومی داخلی است؛ اقدامی که در تضاد کامل با نهی صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی از مذاکره در شرایط تحقیر و زیادهخواهی دشمن قرار دارد.
پس از آنکه وزیر امور خارجه روسیه از پشت پرده های برجام گفت و درباره مکانیسم ماشه افشاگری کرد، اظهارات تند ظریف علیه روسیه شروع شد
کنشگری سیاسی ظریف در تضاد کامل با منافع ملی قرار دارد، در واقع آخرین تلاشهای وی و همفکرانش برای دادن تنفس مصنوعی به پروژههای برجام۲ و۳ در جمهوریاسلامی است که درنهایت به ضعف و تسلیم ایران میانجامد. مذاکره کننده ارشد ایران در زمان امضای برجام بهخوبی میداند با توجه به اختیارات ویژهاش در نحوه مذاکره، تنظیم متن و اجرای توافق در دهه ۹۰، امروز هیچ توجیهی برای خسارات گسترده و سیاهچالهای برجام به منافع کشور باقی نمانده است، از همین رو با اظهارات اخیر میخواهد با فرار روبهجلو، از پاسخگویی درباره هزینههای سنگین برجام بر دوش کشور و ملت فرار کند؛ حتی اگر به بهای پیچیدن نسخههایی مرگبارتر برای امنیت و منافع ملی تمام شود.
همزمان با انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، ایران به عنوان یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای من بعد تنها به حقوق و تعهدات خود طبق این پیمان متعهد خواهد بود. این تعهد شامل نداشتن هرگونه محدودیت در ابعاد برنامه هستهای خود و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها در چارچوب توافق جامع پادمان و مطابق با قانون اخیر تصویب شده به وسیله مجلس شورای اسلامی است.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در پیامی عنوان کرد، اقدامات غیرقانونی که به وسیله تعداد انگشت شماری از دولتهای منزوی دنبال می شود، به وسیله اکثریت قاطع کشورها رد شده است. کسانی که اصرار بر تحریف واقعیت دارند، تنها با ادامه مسیر فعلی خود بیش از پیش منزوی خواهند شد.
با اوج گرفتن انتقادات نسبت به ظریف درباره برجام و رسوایی بزرگ فعال سازی «مکانیسم ماشه»، تیم رسانهای نزدیک به ظریف در حال تولید منازعات مختلف برای به حاشیه کشاندن این موضوع هستند. در عین حال با تقلاهای جریان غربگرا شاهد مهندسی قطبیسازی اجتماعی و القای بیثباتی سیاسی، افزایش اقدامات هدفمند برخی جریانهای نزدیک به طیف اعتدالی ـ اصلاحطلب هستیم.
پس از آنکه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از پشت پرده های برجام گفت و درباره «مکانیسم ماشه» افشاگری و عنوان کرد، «در زمان مذاکرات برجام مخالف مکانیسم ماشه بودیم، اما ظریف موافق بود و ما هم مخالفت نکردیم»، اظهارات تند ظریف علیه روسیه شروع شد. وی در مقابل، مدعی شد اساساً طرح اولیه «مکانیسم ماشه» به وسیله روسها مطرح شد و این سخنان تند ادامه یافت. جالبتر آنکه حسام الدین آشنا که از متولیان عملیات رسانهای «دولت برجام» بود، در توییتی تهدیدآمیز خطاب به منتقدان ظریف نوشت، «دهان ظریف را باز نکنید»!
البته وزیر امور خارجه اسبق کشورمان تاکنون توضیح نداده چرا همان زمان برجام وقتی در مجلس شورای اسلامی و صداوسیما از وی پرسیده شد، ماجرای «مکانیسم ماشه» چیست؛ گفت، «چنین چیزی در برجام نیست». حال چرا به یکباره به یاد آورده طراح این مکانیسم ضد ایرانی روسها بودند؟ روسها مانند چینیها معتقدند ایران تعهدات خود را در برجام انجام داد و این آمریکا بود که از برجام خارج شد و یک طرفه توافق هسته ای را نقض کرد. بر همین اساس روسها به عنوان رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام می کنند برجام به نقطه پایانی خود رسیده است و طبق روند قانونی باید تحریمهای سازمان ملل متحد لغو شوند.
به باور ناظران سیاسی، ادعاهای ظریف علیه روسیه، چه دروغ و چه راست، در هنگامهای که فقط روسیه و چین تحریم های ایران را به رسمیت نشناخته اند و در مقابل غرب در حال تجهیز ایران هستند، یا از سر سفاهت است یا خیانت. کسی که برای دفاع از خود و به خاطر سرپوش گذاشتن بر اتفاقات و توافقات نه چندان خوشایند گذشته منافع ملی را قربانی کند، اگر عامل دشمن نباشد، بی تردید برای امنیت کشور خطرساز است.
اینکه این ادعاها صحیح باشد یا خیر، جای خود؛ اما برجام، اسنپبک، «امضای کری تضمین است» و دروغ هایی که رئیس دولت تدبیر و امید و وزیر امور خارجه اش گفتند و 10 سال بعد ماهیتش برای مردم مشخص شد، جلوی چشم ملت و بر گرده عمری 10 ساله از جوانانی است که حال باتجربه تر شدهاند، ولی با نسلی که آینده را در پیش دارند، چه می توان گفت؟
به باور ناظران سیاسی، ادعاهای ظریف علیه روسیه در هنگامهای که فقط روسیه و چین در مقابل غرب در حال تجهیز ایران هستند، یا از سر سفاهت است یا خیانت
وزیر اسبق امور خارجه در اظهارنظر تأملبرانگیز دیگری گفت، «اجازه مذاکرات غیرهستهای نداشتم، اما امروز دیگر حل مشکل هستهای با هستهای ممکن نیست. موشک بسیار مهم است، اما مردم مهمتر هستند و مردم، ایران را در قرنهای گذشته نگه داشتند».
مسعود اکبری، کارشناس مسائل سیاسی به چند نکته در این زمینه پرداخت:
- باید از ظریف پرسید، شما به زعم خودتان با همان «اجازه مذاکرات هستهای» چه دستاوردی کسب کردید؟ خوب میدانید، «تقریبا هیچ» دستاوردی کسب نکردید؛ ولی ای کاش صرفاً همان «تقریباً هیچ» بود. مذاکرات هستهای که شما سکاندارش بودید، نه تنها هیچ دستاوردی نداشت، بلکه خسارت محض به دنبال داشت. به واسطه آن مذاکرات تحریمها دو برابر شد و مجاهدت و تلاش شبانهروزی دانشمندان کشورمان بر باد رفت.
- متأسفانه ظریف در سخنان اخیر خود عملاً دو عنصر اساسی کشور یعنی امنیت ملی و رفاه عمومی را در مقابل یکدیگر قرار داده و این اظهارات در بطن خود حامل پیامی خطرناک است که تلاش دارد جایگاه «توان دفاعی» را در برابر «مردم» قرار دهد.
اظهارنظر ظریف از آن منظر قابل تأمل است که وقتی مطرح شده که بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و تجربه تهدیدات مستقیم دشمن، اهمیت توان موشکی ایران در دفاع از جان و مال مردم بیش از هر زمان دیگری عیان است.
اگر امروز تهران و اصفهان و مشهد و اهواز و سنندج و تبریز و خرمآباد و زاهدان و اقصی نقاط کشور در آرامشاند، به دلیل همان توان موشکی است که هر متجاوزی را از فکر حمله بازمیدارد. امروزه و به ویژه پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، آحاد ملت ایران بر این نکته تأکید دارند که قدرت دفاعی ایران اهرم قدرتمندی برای دفاع از جان و مال و زندگی مردم است.
- برخلاف تصور غربگرایان، موشکها ابزار جنگطلبی نیستند، بلکه زبان صلح از موضع اقتدارند. چنانکه جورج کِنان، دیپلمات مشهور آمریکایی و نظریهپرداز برجسته سیاست مهار، گفته بود: این نیروی نظامی است که در پشت صحنه، قدرت دیپلماسی را افزایش میدهد.
- دولتهایی که بدون قدرت دفاعی سر میز مذاکره نشستهاند، معمولاً نه شریک، بلکه قربانی دیپلماسی بودهاند.
نمونهاش را میتوان در سرنوشت لیبی دید؛ کشوری که پس از خلع سلاح، طعمه تجاوز شد. بنابراین، سخن گفتن از دوگانه «موشک یا مردم» عملاً باز تکرار همان خط تبلیغی غرب است که میخواهد ایران را از مؤلفههای قدرت تهی کند. واقعیت اینکه دشمنان بیرونی در تحقق این هدف شکست خوردهاند و حال برخی در داخل، آگاهانه یا ناآگاهانه، ادامهدهنده همان پروژهاند.
مجتبی زارعی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در پیامی در شبکه های اجتماعی با بیان اینکه اگر ظریف بخواهد موقعیت حساس کشور را درک نکند، دادستانی کل باید در مراقبت از امنیت ملی فوری وی را احضار کند، نوشت: به عنوان رئیس کمیته قدرت نرم و تهدیدات شناختی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارحی به وزیر امور خارجه اسبق و رفقایش هشدار می دهم، حالا که تمام تیرهای در کمان آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی در اسنپ بک و برجام تمام، قطعنامه ۲۲۳۱ هم منقضی و باطل شد و حال که روسیه به عنوان رئیس دوره ای شورای امنیت و شریک راهبردی ایران پایان ننگین «مکانیسم ماشه» را اعلام کرد و بیش از ۱۰۰ کشور مستقل و غیر متعهد جهان در نشست اوگاندا می گویند اسنپ بک تمام شد و دبیر شورای عالی امنیت ملی پیام جامع رهبر انقلاب اسلامی را به رئیس جمهور روسیه برای این موقعیت خطیر تقدیم کرد؛ سکوت پیشه کنید و به روند ملی ایران و اجماع جهانی بپیوندید.
وی افزود: آقای ظریف، شما را فردی وطن خواه می شناسم، اما اگر در چارچوب مناسبات امنیت ملی سکوت نکنید و باز هم عیان شدن ِخسارتِ محض برجام را نخواهید ببینید و دفاع شخصی را بر دفاع ملی ترجیح دهید، دادستانی کل موظف است شما را به خاطر اخلال در امنیت ملی فوری احضار و ارشاد کند.
جریان غربگرا در داخل کشور به منظور بازخوانی و نقد نشدن مذاکرات هستهای و به ویژه توافق برجام، در حال طراحی عملیات رسانهای و شناختی پیچیده است. هدف این جریان ایجاد اختلال در فرآیند تحلیل مستقل و برجستهسازی روایتهای ملی است. آنها با استفاده از ابزارهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، سعی دارند علاوه بر تولید حاشیه، ناکارآمدیهای واقعی یا فرضی را به تصویر بکشند و به این ترتیب اعتبار رسانه ملی و روایت رسمی مبتنی بر منافع ملی را تضعیف کنند.
آنها با کنترل جریان اطلاعات و گزینش اخبار، «چارچوب تحلیلی مسموم» ایجاد میکنند که در آن تنها روایت مورد نظرشان دیده و شنیده شود؛ اقدامی که هم از منظر سیاسی و هم از منظر شناختی عمل میکند و بر افکار عمومی اثر میگذارد. این عملیات، ترکیبی از تکنیکهای جنگ شناختی، بیاعتبارسازی نهادهای رسانهای رسمی و تولید روایتهای گزینشی است که تلاش میکند درک مخاطب از واقعیت مذاکرات هستهای را دچار سوگیری کند.
در بعد راهبردی، چنین فعالیتهایی نهتنها بر تولید گفتمان ملی تأثیر میگذارد، بلکه میتواند بر تصمیمگیریهای سیاسی، نحوه واکنش افکار عمومی و قدرت چانهزنی ایران در عرصه بینالمللی اثرگذار باشد. از منظر مطالعات رسانه و علوم شناختی، این الگوی عمل نمونهای کلاسیک از ترکیب عملیات روانی، رسانهای و راهبرد شناختی است که با هدف کنترل ادراک و شکلدهی گفتمان سیاسی طراحی می شود.