به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها منطقه غرب آسیا بیش از هر زمانی آبستن حوادث خارق العاده ای است که با امنیت و بقا دو جریان اصلی مقاومت و ضد مقاومت سخت درهم تنیده شده است و هیچ نشانی از صلح و ثبات در آن دیده نمی شود، هرچند صهیونیست ها و غربی ها ادای صلح طلبی و نمایش امنیت خواهی را در قالب نمایشنامه مضحک شرم الشیخ به منصه ظهور برسانند. به ویژه وقتی از طرح مبهم دو دولتی با حضور نماینده جامعه بین الملل و احیای نظام قیمومت مردم مظلوم فلسطین صحبت می شود.
در چنین شرایطی موضوع ایران و امنیت ملی آن قابل بررسی و به شدت با آینده مقاومت منطقه و بود و نبود رژیم غاصب صهیونیستی گره خورده است. براین اساس «راهبرد معاصر» با روحالله قادری کنگاوری، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) گفت وگویی درباره تحولات راهبردی منطقه و بایسته های امنیتی جمهوری اسلامی ایران انجام داده است که مشروح آن بیان می شود.
سامانه های پدافندی و هوایی در بخش نظامی و سامانه های اطلاعاتی در بُعد داخلی و خارجی باید در تراز ایران اسلامی باشد تا موجب طمع هر رقیب و دشمنی برای تجاوز به ایران نشود
قادری: مهمترین موضوعی که در دو سال اخیر از هفتم اکتبر تا عملیات های «وعده صادق 1، 2 و 3» نشان داده شد، در کنار سیاست همسایگی، توازن در نگاه به شرق و عضویت در نهادهای مهم منطقه ای و فرامنطقه ای، صحت و درستی راهبرد «بازدارندگی ملی» است و این موضوع که ریشه در تاریخ سیاسی امنیتی ایران دارد، نکته ای نیست که کنار گذاشته شود یا قابل مذاکره باشد. بنابراین دال مرکزی دستگاه امنیت ملی ایران الی الابد گفتمان بازدارندگی است و هیچ فرد یا گروهی حق ندارد چه در حوزه نظر و چه در عمل این موضوع را زیر سؤال ببرد یا به چالش بکشاند. البته این بازدارندگی فقط بُعد سخت یا نیمه سخت ندارد، بلکه به ویژه در حوزه نرم فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی هم می بایست کشور به نقطه ای برسد که با رفع آسیب ها و چالش های داخلی هیچ تهدیدی در این حوزه کارگر نباشد.
بنابراین قدرت بازدارندگی که نمود آن را در حوزه پرافتخار موشکی و پهبادی شاهد بودیم نه تنها روز به روز باید تقویت شود، بلکه باید در بُعد منطقه ای و فرامنطقه ای هم ایران کماکان بازیگر فعالِ مسئول با نقش مؤثر و سازنده باشد. در این راستا پیوستن ایران به سازمان های مهم منطقه ای و فرامنطقه ای همچون شانگهای و بریکس حتماً گام مهمی در این مسیر است و باید با قوت دنبال شود.
قادری: هیچ مؤلفه ای به اندازه خوداتکایی ملی و خودیاری راهبردی نمی تواند امنیت و بقای ما را به ویژه در روزهای سخت حفظ و تضمین کند. از این رو قدرت جمهوری اسلامی، ایرانپایه و خودبنیاد و تنها قدرت ایرانپایه جمهوری اسلامی غیرقابل مهار است. قدرت کشور باید به نقطه ای برسد که به تعبیر قرآن «ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم» باشد، یعنی ارهاب و ترس را چنان در دل دشمنان ایجاد کند که فکر حمله و تهاجم به خاک ایران نکنند، مگر اینکه با پاسخی سخت و پشیمان کننده مواجه خواهند شد.
امروز حقیقتاً به جز حوزه موشکی هیچ بُعدی از ابعاد قدرت نظامی ما به مرز «ترهبون» نرسیده است که بازدارنده و رعب آور باشد. سامانه های پدافندی و هوایی ما در بخش نظامی و سامانه های اطلاعاتی ما در بعد داخلی و خارجی اصلاً در تراز ایران اسلامی نبوده و طمع هر رقیب و دشمنی را برای تجاوز به ایران برمی انگیزاند، اگر فکری نکنیم و کاری نکنیم.
از آن جایی که راهبرد امنیتی رژیم صهیونیستی تثبیت هژمونی منطقه ای و نه موازنه منطقه ای است، بازدارندگی ما باید بازدارندگی کامل و جامعی باشد که دشمن را از فکر تجاوز به ایران منصرف کند و براین اساس ایران باید در دو حوزه نظامی و اطلاعاتی دست برتر را نسبت به حریف داشته باشد.
قادری: برخی غفلت ها می تواند خسارت بار باشد و ضرباتی به کشور تحمیل کند.
نخست، اینکه گذار از «بازدارندگی متعارف نامتقارن» به «بازدارندگی نامتعارف متقارن» ضرورت دارد. یعنی دقیق در همان سطح و بلکه بالاتر که دشمن ایران را تهدید به استفاده از زور می کند، بتوان تهدید و در صورت لزوم، آن را عملیاتی کرد.
از منظر نظریه ها و تاریخ روابط بین الملل، صرف نظر کردن از بازدارندگی هسته ای در نظام بین الملل کنونی و نظم سلطه محورش هیچ توجیه عقلانی و منطقی ندارد و معتقدم روزی هزینه این «بی تصمیمی و بی اقدامی» را ایرانیان خواهند پرداخت که دیگر خیلی دیر شده است. ایران اسلامی با مختصات سیاسی و امنیتی و تمدنی اش باید دست برتر را در این حوزه نشان دهد.
به راستی چطور می شود سازمان اطلاعاتی از کفتربازی تا براندازی را در مأموریت خود جای دهد و انتظار داشت هم راه را درست برود و هم درست راه برود
دوم، اینکه «بازدارندگی انکار اطلاعاتی» که چند سالی است تئوریزه کرده ام، باید اجرایی کرد؛ یعنی قدرت پیشدستانه کشور در حوزه اطلاعات خارجی و توان اقدام پنهان که گره گشای گره های کور سیاست خارجی است. برای این مهم باید تمام سازمان های اطلاعاتی کشور را در سازمان اطلاعاتی قوی ای زیر یک سقف جمع کرد تا از موازی کاری ها و اتلاف منابع و دارایی های اطلاعاتی کشور جلوگیری شود یا اینکه مجموعه ای از سازمان های اطلاعاتی حرفه ای با مأموریت مشخص و متمایز از سایر سازمان های اطلاعاتی همکار طبق نقشه راهی معین براساس نگاشت نهادی و تقسیم کار ملی تشکیل داد. به عنوان نمونه، فرض کنید سازمان اطلاعات خارجی، سازمان اطلاعات داخلی، سازمان اطلاعات سایبری، سازمان اطلاعات دفاعی و ... ذیل مدیریت جامعه اطلاعاتی شکل بگیرد.
برای این مهم می بایست قبل از هر چیز سازمان «اطلاعات» را از سازمان «امنیت» جدا و مستقل کرد. متأسفانه همه سازمان های اطلاعاتی کشور به ویژه وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه که وظیفه ذاتی هشداردهی و تولید معرفت پنهان اطلاعاتی دارند، درگیر مأموریت امنیتی هم شده اند که باید آن را به سازمان مستقلی به نام «سازمان امنیت داخلی» محول کرد.
به راستی چطور می شود سازمان اطلاعاتی از کفتربازی تا براندازی را در مأموریت خود جای دهد و انتظار داشت هم راه را درست برود و هم درست راه برود. امکان ندارد همچنانکه تاکنون نداشته است. شاید حتی لازم باشد به عنوان نمونه، نیروی قدس سپاه را هم منحل کرد و مأموریت مهم نهضتی و عمق بخشی خارجی را که اساساً کار پنهان اطلاعاتی است به سازمان اطلاعات خارجی کشور محول کردتا در همکاری تنگاتنگ با وزارت امور خارجه انجام دهد. موضوع مهم انجام مأموریت مقاومت است، نه حفظ ساختارهای با نام و نشانی که بعضاً ضرورت حذف یا ادغامشان بیش از پیش احساس می شود.
قادری: نخستین موضوع اینکه بدانیم درباره چه گوهری بحث می کنیم. امنیت تنها کالای عمومی ای است که همه اشخاص جامعه یا منطقه از آن بهره مند می شوند، لذا امنیت به ویژه امنیت وجودی و امنیت هستی شناختی یک ملت در هیچ شرایطی قابل مذاکره و معامله نیست. امنیت کلیتی منسجم، یکپارچه و تمامیت آن غیرقبل تجزیه است؛ یعنی هر نوع نگاه جزئی و ناقص به امنیت می تواند حتی کمینه های امنیت را به دلیل وجود رقبا و دشمنانش از هر کشوری سلب کند. چنین امنیتی کاملاً متکی بر ظرفیت های ملی و بومی است و هرگز برون سپاری نخواهد شد.
واقعا تعجب می کنم از نگاه برخی همکاران دانشگاهی ام که در کمال تأسف و ناباوری امنیت ملی را در گرو پذیرش نظم ظالمانه نظام بین الملل کنونی می پندارند. این دوستان از تاریخ پرفراز و نشیب ایران و روابط بین الملل چه می دانند؟
به نظرم در شرایط جاری، مهمترین تغییر در راهبرد امنیتی کشور باید این باشد از راهبرد امنیتی تدافعی به سمت راهبرد امنیتی تهاجمی و در صورت لزوم پیشدستانه حرکت کرد؛ زیرا مقاومت علیه هرآنچه بوی تهدید و خطر می دهد، ذاتاً تهاجمی است (نه تدافعی). این مهم البته به معنای تهاجم، لشکرکشی و کشورگشایی نیست؛ بلکه به این معناست نباید اجازه داد در محیط پیرامونی امنیت کشور تهدیدی شکل بگیرد تا در نطفه خفه شود که البته با این ساختار و کارگزار کنونی بعید می دانم حتی خود این نگاه پذیرفته و پیگیری شود. به هر حال راهبرد امنیتی فعلی به شدت ناقص و ناتمام است و به نوعی با پدیده «کمبازداندگی» یا «بازدارندگی نامکفی» مواجهیم که باید به سرعت به سمت بازدارندگی همه جانبه و راهبرد اجبار و وادارندگی حرکت کرد، در غیر این صورت فردا کار سخت تر خواهد شد.
در این میان مؤلفه اقتصاد باعث می شود دولت ها در حوزه امنیت و قدرت با همسایگان خود به تفاهم دست یابند که سیاست همسایگی جمهوری اسلامی ایران همین مطلب را قرار است دنبال کند. متأسفانه پروژه امنیت ملی در ایران ناتمام است.
قادری: مهمترین چالش تداوم «برتری نامتعارف نظامی» و «تفوق اطلاعاتی و فناورانه» رژیم صهیونیستی نسبت به ایران است و به دلیل اینکه آمریکا و غرب رژیم غاصب را همه جانبه پشتیبانی می کنند، عرصه بر ما هم روز تنگ تر و تنگ تر می شود. تا زمانی که این دو چالش حل نشوند، سایه تهدید از روی ایران عزیز برداشته نخواهد شد. لذا نخستین گام این است، چالش و موضوع را به رسمیت شناخت و بعد، بدون تعارف و به دور از هرگونه تعارض منافع سازمانی رایج موضوعات را حل کرد و موانع را برداشت.
وقتی هنوز این موضوع به عنوان چالش به رسمیت شناخته نمی شود، دیگر باید از چه نسخه درمانی صحبت و تجویز کرد؟ لذا آن دسته مسئولانی که ملی فکر نمی کنند و هنوز در پیچ و خم ملاحظات سازمانی گرفتارند، هرگز نخواهند توانست خدمتی به کشور کنند و گام های بلندی بردارند.
قادری: به هیچ وجه کافی نیست، بلکه تداوم این وضع دیگر امکان ندارد و به تدریج دیگرانِ منطقه ای هم از ما جلو خواهند زد و دیگر نمی توانیم حتی در مقابل قدرت های درجه دو یا سه فعلی منطقه هم سرمان را بالا بگیریم و از کیان امنیتی کشور دفاع کنیم. مهمترین عرصه هایی که باید تغییر کند و پیش تر نیز بیان شد، «راهبرد هسته ای ما در حوزه نظامی» و «راهبرد اطلاعاتی ما در حوزه امنیتی» است که باید به عنوان مهمترین اولویت کشور فوری در دستور کار شورای عالی امنیت ملی قرار بگیرد و اجماع ملی و نخبگانی ایجاد کند.
حقیقتاً به عنوان استاد دانشگاه شاخص و معیار دیگری برای نمره دهی به مسئولان فعلی اطلاعاتی و امنیتی کشور ندارم و از امروز به بعد مشروعیت و اهلیت آقایان هم در گرو توجه به این دو کلان موضوع ملی است که با آینده ایران و سرنوشت ملت درآمیخته شده و اگر هم نمی توانند یا نمی خواهند این مهم را به انجام برسانند، خواهش می کنم تا دیر نشده کنار بروند و اجازه دهند ما این کار به سرانجام برسانیم.
توجه داشته باشید، نرم افزار قدرت منهای سخت افزار قدرت هرگز نخواهد توانست قدمی ما را به جلو سوق دهد و این یعنی از منظر سیاست خارجی، دیپلماسی منهای میدان چیزی جز خوش رقصی و تحریک دشمن نیست. سرنوشت نهایی این جنگ را «میدان» رقم خواهد زد نه دیپلماسی. چرا که تنها ضمانت اجرای عینی در روابط بین الملل، تهدید به تلافی و اقدام متقابل در میدان است.