به گزارش «راهبرد معاصر»؛ منطقه غرب آسیا به دلیل ساخت سیاسی ناهمگون، رقابتهای ژئوپلیتیکی، اقتصادهای مشابه، تفاوتهای ایدئولوژیک و دخالت فدرتهای فرامنطقهای بستر مناسبی برای وضعیت «آنومی» و «جنگی» است. در چنین شرایطی دولت-ملتهای حاضر در منطقه برای رسیدن به نقطه بقا و حفظ امنیت ملی، با توسل به ابزارهای مختلف به دنبال افزایش قدرت و ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی هستند.
جمهوری اسلامی ایران نیز در حالی که به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی همواره مورد طمع قدرتهای خارجی بوده، با توسعه فناوریهای موشکی و پهپادی در حال گسترش توان بازدارندگی خود در غرب آسیا و در این مسیر جدیدترین دستاورد کشورمان رونمایی از موشک فوق پیشرفته «هایپرسونیک» بوده است.
سرعت بالا، امکان تغییر مسیر و پیش بینی ناپذیری سه ویژگی مهم موشکهای هایپرسونیک است. این مدل از موشکهای پیشرفته سرعتی پنج برابر صوت دارند و میتوانند با عبور از سامانههای پدافندی به راحتی اهداف متخاصم را هدف قرار دهند. اگر در آینده نزدیک سامانه پدافند لیزری به مرحله عملیاتی برسد، آنگاه ممکن است موشکهای هایپرسونیک نیز مزیت نسبی خود را در نبردهای نظامی از دست بدهند.
در صورت تداوم سیاست غیرسازنده پادشاهی سعودی، ممکن است تغییراتی در سیاست صبر راهبردی ایران رخ دهد و پالایشگاههای سعودی به هدف موشکهای نیروهای وابسته به مقاومت بدل شود
با توجه به این اصل فنی هماکنون رژیم صهیونیستی برای مقابله با موشکهای هایپرسونیک به سامانه ضدموشکی فراتر از گنبد آهنین، «فلاخن داوود» و «پیکان 3» نیاز دارد. تجربه جنگهای رژیم صهیونیستی با حزب الله، حماس و جهاد اسلامی به خوبی این موضوع را ثابت کرد سامانههای پدافندی این رژیم حتی توان مقابله مؤثر با راکتها و موشکهای قدیمی مقاومت را ندارند.
در بررسی معادلات نظامی- امنیتی غرب آسیا، این گونه پنداشته می شود که رژیم صهیونیستی نخستین قدرت نظامی منطقه است. شاید بر مبنای نابرابری قدرت در غرب آسیا بود که کنت والتز در مقالهای به توجیه مجهز شدن تهران به سلاح هستهای برای برقراری توازن و آرامش در منطقه پرداخت.
با ساخت موشک مافوق صوت از سوی نیروهای مسلح ایران به نظر میآید رژیم صهیونیستی باید در هدف قرار دادن مراکز هسته ای- نظامی کشورمان تجدیدنظر کند. اگر تلآویو در محاسبات خود اشتباه کند، آن گاه تهران میتواند از این سلاح راهبردی برای هدف قرار دادن زیرساختهای نظامی، اطلاعاتی، صنعتی و اقتصادی رژیم بهره ببرد.
پس از رژیم صهیونیستی، دومین تهدید امنیتی بزرگ برای تهران پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ناتو به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه بالکان، قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی، شمال آفریفا و خلیج فارس است. با فرض تشدید تنشها میان ایران و غرب، اگر ناتو و هم پیمانان آمریکا قصد تجاوز نظامی به ایران داشته باشند، باید بدانند العدید، اینجرلیک، عین الاسد و منامه آسیب پذیری بالایی در برابر پاسخ موشکی ایران دارند.
نوع عملکرد بروکسل در اوکراین به خوبی نشان دهنده رویکرد تهاجمی این کشور در اطراف مرزهای کشورهای بزرگ و مستقل منطقه اوراسیا همچون روسیه و ایران است. ناتو به تازگی با برگزاری رزمایشهای نظامی در جمهوری باکو و تفلیس به دنبال تحریک رژیم الهام علیاف برای آغاز تحرکات نظامی علیه منافع ایران بود. در چنین شرایطی لازم است کشور بدون هیچ ملاحظهای خود را برای پاسخ به تجاوز احتمالی هر بازیگری، به ویژه ناتو آماده کند.
با فرض تشدید تنشها میان ایران و غرب، اگر ناتو و هم پیمانان آمریکا قصد تجاوز نظامی به ایران داشته باشند، باید بدانند العدید، اینجرلیک، عین الاسد و منامه آسیب پذیری بالایی در برابر پاسخ موشکی ایران دارند
ریاض سومین پایگاه تهدید علیه منافع و امنیت ایران به شمار میرود. نوع تحرکات نظامی-امنیتی ریاض در یمن، بحرین، سوریه و لبنان، مداخله در امور داخلی ایران با حمایت از ناآرامیها و گروههای تجزیه طلب، تأسیس شبکههای ضدایرانی با هدف تأثیر گذاشتن بر روی افکار عمومی و ایجاد پایگاه نظامی برای حضور آمریکاییها (و صهیونیستها) در منطقه خلیج فارس مجموع دلایلی هستند که ریاض را به حلقه سوم تهدید علیه تهران بدل میکند.
در صورت تداوم سیاست غیرسازنده پادشاهی سعودی، ممکن است تغییراتی در سیاست صبر راهبردی ایران رخ دهد و پالایشگاههای سعودی به هدف موشکهای نیروهای وابسته به مقاومت بدل شود. در صورت تحقق این سناریو سامانه پاتریوت نیز توان مقابله با حملات ترکیبی ایران را نخواهد داشت.
طراحی، ساخت و آزمایش موشک فراصوت هایپرسونیک آخرین مرحله از توسعه موشکی ایران نخواهد بود. بیشک کشور برای رسیدن به نقطه غائی بازدارندگی نباید خط قرمزی برای خود متصور باشد و باید با تمام توان بر روی استعدادهای نظامی- امنیتی خود سرمایه گذاری کند تا امکان دفاع از مرزهای جغرافیایی ایران را در هنگامه خطر داشته باشد.
تجربه دو جنگ جهانی اول، دوم و هشت سال جنگ تحمیلی این درس را برای کشور داشته است که برای مقابله با تهدیدات خارجی، سیاست بی طرفی مثبت یا منفی کافی نیست، بلکه باید با مجهز شدن به قوی ترین تسلیحات راهبردی احتمال هرگونه تهدید خارجی را از بین ببرد.
حال مجهز شدن کشور به موشکی منحصر به فرد که سامانههای ضدموشکی توان مقابله با آن را ندارند، امید است مقدمهای برای تغییر سیاست کشورهای عربی و تلاش آنها برای بهبود روابط با تهران باشد.