
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ چندی پیش دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی مدعی شد نوح زعیتر ملقب به «پابلواسکوبار لبنان» به وسیله دستگاه امنیتی لبنان در منطقه بقاع دستگیر شد. به گزارش «رژیم صهیونیستی هیوم» شخصیت نام برده دارای روابط نزدیکی با ماهر اسد و لشکر چهارم سوریه در تولید ماده محرک «کپتاگون» و انتقال آن به بازارهای هدف بوده است. در ادامه گزارش ادعا شد، زعیتر ازجمله افراد نزدیک به حزب الله و مورد حمایت مقاومت بوده است.
معیارهای کنونی در تئوریهای روابط بین الملل طبق اراده قدرتهای بزرگ، به ویژه آمریکا تنظیم می شود
این اتهام واهی در حالی به مقاومت اسلامی لبنان وارد میشود که سالهای اخیر وزارت خزانه داری آمریکا با همکاری رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عرب منطقه برنامهای طراحی کردند که طبق آن شبکه تأمین مالی حزب الله در سراسر جهان با عنوان گونهای از جرائم سازمان یافته مانند پولشویی، انواع قاچاق، تجارت الماس و ... دسته بندی شود. چنین راهبردی که با عنوان «امنیتی سازی حزب الله با دستاویز قرار دادن جرائم سازمان یافته» خوانده میشود، این امکان را در اختیار دشمن قرار میدهد با مخدوش کردن وجهه گروهی آزادی بخش و ضدصهیونیستی، زمینه لازم را برای برخورد با آن فراهم کند.
اوت 2024 میلادی در گزارش امانوئله اوتولنگی در «بنیاد دفاع از دموکراسیها» ادعا میشود فعالیتهای حزبالله اقدامی جانبی و فرصتطلبانه نیست، بلکه عملکردی سازمانی و نهادینهشده است. این فعالیتها به وسیله بخشی تخصصی به نام «امور تجاری» مدیریت میشود که به طور مستقیم زیر نظر شورای اجرایی گروه عمل میکند. این گزارش ادعایی نشان میدهد سازمان یاد شده به صورت ساختاری از شبکهای جهانی متشکل از تسهیلگران مالی عمدتاً میان لبنانیهای خارج از کشور برای راهاندازی و مدیریت بنگاههای مجرمانه بهره میبرد. این شبکهها در طیف وسیعی از جرائم، از قاچاق مواد مخدر گرفته تا طرحهای پیچیده پولشویی مبتنی بر تجارت فعالیت دارند.
اوتولنگی در تحلیل ادعایی خود بر گستره جغرافیایی این عملیاتها، با تمرکز بر مراکز کلیدی در آمریکای جنوبی، غرب آفریقا و اروپا تأکید و گزارش به تفصیل ادعا میکند شبکههای حزبالله به وسیله پولشویی مبتنی بر تجارت با استفاده از شرکتهای صوری برای صدور فاکتورهای جعلی (کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی) نه تنها وجوه غیرقانونی را در ساختار مالی جهانی جابجا میکنند، بلکه قادر به تأمین کالاهای دومنظوره و فناوریهای مورد نیاز برای اهداف نظامی خود نیز میشوند . این ساختار مالی غیرمتمرکز اما با مدیریت مرکزی، به حزبالله انعطافپذیری و مقاومت قابل توجهی در برابر تحریمها و فشارهای بینالمللی بخشیده است و مختل کردن این شبکههای مالی را به اولویت اصلی در آنچه «مبارزه با تروریسم» خوانده می شود، تبدیل کرده است.
در دو ماه اخیر ارتش آمریکا با برچسب «نارکو استیت» به دولت مادورو در ونزوئلا به دنبال ایجاد بهانهای تازه برای حمله به یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت در سراسر جهان است
معیارهای کنونی در تئوریهای روابط بین الملل طبق اراده قدرتهای بزرگ، به ویژه آمریکا تنظیم می شود و تأمین کننده منافع آنها و مقابله کننده با انواع تهدیدات دولتی یا غیردولتی است. به عنوان نمونه، طبق کنوانسیون پالرمو که یکی از ارکان »گروه ویژه اقدام مالی» برای مشخص کردن وضعیت سلامت مالی در نقاط مختلف جهان است، بیشتر اقدامات مالی حزب الله به دلیل شفاف نبودن مصداق «پولشویی« ارزیابی میشود. این نکته روشن است که اتخاذ چنین روشی از سوی مقاومت اسلامی لبنان با هدف دور ماندن از اقدامات کارشکنانه رژیم صهیونیستی و آمریکاست.
همچنین تعیین مصداق برای فعالیتهای تروریستی و مجرمانه در نگاه دولتهای غربی با سایر کشورهای جهان متفاوت است. این موضوع نیز یکی دیگر از منشاءهای شکل گیری اختلاف در روابط بین الملل و تأمین مالی گروههایی همچون حزب الله است. برهمین اساس سلسله اتهامات وارد شده بر حزب الله در زمینه پولشویی و تجارت مواد مخدر در آمریکای لاتین، غرب آفریقا و قاره سبز با این هدف دنبال میشود که هرگونه اقدام قهری علیه عناصر وابسته به مقاومت لبنان با عنوان «مبارزه با پولشویی» یا «مبارزه با مواد مخدر» دسته بندی شود و هزینه کمی برای دولتهای غربی به دنبال داشته باشد.
در دو ماه اخیر ارتش آمریکا با برچسب «نارکو استیت» به دولت مادورو در ونزوئلا به دنبال ایجاد بهانهای تازه برای حمله به یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت در سراسر جهان است. پیش تر دولت اسد نیز پس از پیروزی بر داعش، سالها با این اتهام روبه رو بود و حتی از سوی دولتهای همسایه مانند اردن مورد تجاوز نظامی قرار گرفت. حال به نظر میآید دستگاه تولید فکر و رسانههای جریان اصلی قصد دارند تا این الگو را در قبال اعضای محور مقاومت مانند حزب الله، انصارالله و گروههای مقاومت مستقر در عراق نیز دنبال کنند.
پیگیری چنین راهبردی به واشنگتن-تلآویو امکان میدهد تا علاوه بر ایجاد شکاف میان صفوف حامیان مقاومت و بدنام کردن آنها، مشروعیت لازم برای تجاوز نظامی یا ترور فرماندهان ارشد را به دست آورند. در چنین شرایطی به نظر میآید لازم است شبکه محور مقاومت با درک ابعاد گسترده این تهدید، طرحی نو در حوزههای «آفندی» و «پدافندی» برای مقابله با این خطر نوپدید دراندازند. واقعیت آنکه شبکه جرائم سازمان یافته، جهان تاریکی را ترسیم میکند که در آن قدرتهای استعماری خارج از چارچوبهای قانونی سعی دارند علاوه بر تضعیف حاکمیت- امنیت ملی در کشورهای جهان سوم، زمینه را برای تسخیر منابع طبیعی- غیرطبیعی آنها نیز فراهم آورند.