سرلشکر موسوی: ترور یهودیان عملیات فریب رژیم صهیونی برای القای یهودی ستیزی است زینب سلیمانی: حاج قاسم تاکید داشت شب یلدا با حافظ خوانی و دورهمی خانوادگی برگزار شود سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس: ارز ترجیحی تا پایان سال جاری حذف نخواهد شد اعزام ناوگروه‌های ۱۰۳ و ۱۰۴ ارتش به مأموریت‌های بین‌المللی واکنش سخنگوی دولت به اظهارات قالیباف درباره احتمال استیضاح وزرا مدارس و ادارات فردا با ۲ ساعت تأخیر آغاز می‌شوند سران قوا تشکیل جلسه دادند ضارب فرمانده انتظامی مشهد در مراسم مرحوم خسرو علیکردی شناسایی و بازداشت شد تردد شناورها در سواحل استان بوشهر ممنوع است ابوترابی: مسئولان درباره مشکلات اقتصادی و راه‌حل آن با مردم سخن بگویند اظهارات جدید سخنگوی سپاه درباره جنگ ایران با اسرائیل پزشکیان: از موقعی که آمدیم از چپ و راست مشکل بارید پزشکیان: شرایط آمریکا برای مذاکره را نمی‌پذیریم سخنگوی سپاه: هدف اصلی دشمن در جنگ ۱۲ روزه نابودی مؤلفه‌های اقتدار و براندازی نظام بود پزشکیان: چیزی که می‌تواند ما را از مسیر باز دارد، اختلاف و خودمحوری است

بی‌عرضه‌ترین ابرقدرت تاریخ/ آمریکا تنها در ۳۰ سال جایگاه جهانی‌اش را از دست داد

مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یادداشتی نوشت: از همین حالا برای هر صاحب نظری کاملا آشکار است که راهبرد‌های جدید مطرح شده در این سند قطعا شکست خواهد خورد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۰۲ دی ۱۴۰۴ - 2025 December 23
کد خبر: ۲۹۷۵۹۶

به گزارش راهبرد معاصر، متن کامل یادداشت سردار محمدرضا نقدی بدین شرح است: 

پس از ناکامی اتحاد جماهیر شوروی در تحقق اهداف خود، آخرین رهبر آن میخائیل گورباچف دو بیانیه تفصیلی به‌عنوان راهکار خروج از بن‌بست ارائه کرد: نخست، پروسترویکا با محوریت «اصلاحات اقتصادی» و دوم، گلاسنوست با محوریت «بازنگری در نظام‌های سیاسی».

این اسناد در حقیقت یک انقلاب بدون خونریزی علیه حاکمیت ۷۰ ساله کمونیسم و ریاست روسیه بر ۱۵ کشوری بود که آن روز «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» نامیده می‌شد. این بیانیه‌ها نه‌تنها نتوانست دردی را از اتحاد شوروی دوا کند و بن بستی را بگشاید، بلکه ارکان دولت وقت را متزلزل و فروپاشی شوروی را تسریع کرد. همین اتفاق این روز‌ها دارد برای ایالات متحده آمریکا تکرار می‌شود. 

چند هفته پیش سند امنیت ملی ۲۰۲۵ ایالات متحده آمریکا که صدور آن به‌خاطر تفاهم رسیدن اندیشمندان دولت آمریکا روی جزئیات متن آن تاخیر طولانی داشت، بالاخره منتشر شد. این سند شامل دو محور است محور اول نگاه به گذشته که با حمله طوفانی به آمریکای نیم قرن اخیر و با این جمله آغاز می‌شود «چگونه استراتژی آمریکا به بیراهه رفت». 

این سند که مانند پروستاریکا و گلاسنوست متضمن تجدید نظر اصولی و چرخش اساسی در بنیان‌های تفکر حاکمیتی آمریکا است، در حقیقت «بیانیه انقلاب سفید علیه حاکمیت ۷۰ ساله آمریکا بر اردوگاه غرب»، «پایانی بر ادعای ۳۰ ساله رهبری آمریکا برجهان» است با تصریح برشکست تمام استراتژی‌های آمریکا از پایان جنگ سرد تا کنون نظم نوین جهانی مورد ادعای آمریکا را رسما به زباله دان تاریخ فرستاده است. 

در این سند، حاکمیت آمریکا بعد از اعتراف به شکست، بی‌پایه بودن بسیاری از اراجیفی را که ایالت متحده و دانشگاه‌ها و اندیشگاه‌های آمریکایی طی چند دهه به‌عنوان علم و پیش‌بینی‌های تردیدناپذیر علمی به خورد مردم جهان می‌دادند را کاملا پذیرفته و بر همه نظریه‌های اصلی مورد ادعای آمریکا و نسخه‌های آمریکایی برای اداره جهان خط بطلان کشیده است.

آمریکایی که چند سال بعد از فروپاشی شوروی با سوء‌استفاده از شرایط ناپایدار بین المللی خود را «رهبر جهان» معرفی کرد و اعلام کرد همه کشور‌ها باید تکلیف شان را روشن کنند «اگر با ما نیستند بر ما هستند»، آمریکایی که از سال ۱۹۹۶ تا کنون بدون استثناء و در تمام اسناد امنیت ملی خود نه یکبار بلکه چند بار این جملات را تکرار می‌کرد که «آمریکا رهبر جهان است» و «آمریکا تصمیم دارد به رهبری خود بر جهان ادامه دهد» ناگهان در سند امنیت ملی ۲۰۲۵ با چرخش ۱۸۰درجه‌ای اعتراف می‌کند که ما در دهه‌های گذشته تماما بی‌راهه رفته‌ایم و شکست خوردیم، آنچه در اسناد قبلی و سخنان رهبران آمریکا بیان می‌شد آرزو‌های دست نیافتنی بوده است تصور می‌کردیم می‌توانیم رهبری نظم جهانی را برعهده بگیریم درحالی‌که اشتباه کردیم، چون منابع کافی برای چنین آرزویی را نداشتیم. آنچه قبلا گفته‌ایم خطا بوده و باید راه جدیدی را در پیش بگیریم. 

البته این اعترافات دیرهنگام است چرا که زمان واقعی شکست امریکا سال ۲۰۲۵ نیست بلکه سال ۲۰۲۰ است که آمریکا با افتضاح و به شکلی تحقیر آمیز از افغانستان گریخت همانگونه که شکست شوروی هم با فرار از افغانستان رقم خورد. شکست آمریکا حتی قبل از آن رخ داد، زمانی که مجلس عراق اخراج آمریکا از عراق را تصویب کرد. متن سند ۲۰۲۵ هم خودش می‌گوید که محل شکست کجا بوده آنجا که می‌نویسد «محور اصلی استراتژی‌های ما در دهه‌های گذشته منطقه خاور میانه بوده است» و این یعنی اعتراف صریح به شکست در برابر انقلاب اسلامی و جریان مقاومت. 

این اولین بار است که یک ابرقدرت مسلط جهان در کمتر از سی سال از داعیه رهبری جهانی شکست را میپذیرد و به ناتوانی خود برای اداره امور جهان اعتراف می‌کند. در طول تاریخ کمتر اتفاق افتاده است که حکومت‌هایی «ابر قدرت یگانه دوران» خودشان شوند که یا بی‌رقیب باشند ویا رقبای آنها با فاصله ملموس در تراز پایین تری باشند و عملا قدرت جهانی تک قطبی راه بیاندازند، اما وقتی حکومت‌هایی به چنین جایگاهی رسیده‌اند حداقل یکصد سال فرمانروایی خود را استمرار بخشیده‌اند. به موارد زیر نگاه کنید:

امپراتوری هخامنشیان۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلادحدود ۱۸۰ سال

امپراتوری روم ۲۷ قبل از میلاد تا ۳۹۵ پس از میلاد (حدود ۴۲۰ سال).

امپراتوری چین (سلسله‌های مختلف) چین در چندین دوره (مانند هان، تانگ، مینگ و چینگ) قدرت مسلط شرق آسیا و یکی از پیشرفته‌ترین تمدن‌های جهان بود. هر سلسله به طور متوسط حدود ۲۵۰-۳۰۰ سال در اوج قرار داشت.

امپراتوری مغول قرن ۱۳ میلادی (حدود ۱۰۰ سال)

امپراتوری عثمانی دوره اوج به عنوان یک ابرقدرت جهانی از فتح قسطنطنیه (۱۴۵۳) تا نیمه دوم قرن ۱۷ (حدود ۲۵۰ سال).

امپراتوری اسپانیا قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۱۷ (حدود ۱۵۰ سال)

امپراتوری بریتانیادوره اوج به عنوان ابرقدرت مسلط جهانی از پایان جنگ‌های ناپلئونی (۱۸۱۵) تا آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) – حدود ۱۰۰ برخی پایان آن را سال ۱۹۴۵ می‌دانند.

در همه مواردی که یک ابرقدرت به حاکمیت تک قطبی جهانی رسیده بیشتر از صد سال به‌طول انجامیده به‌جز ایالات متحده آمریکا که طی سی سال این موقعیت را از دست داده و جا دارد آن را «بی‌عرضه‌ترین ابر قدرت تاریخ» بنامیم. ابر قدرتی که امن‌ترین موقعیت جغرافیایی، حاصلخیز‌ترین آب و خاک، منابع پایان ناپذیر زیر زمینی، منابع عظیم انرژی، بزرگترین ذخایر تسلیحاتی و نیروی مسلح، طولانی‌ترین سواحل، ذخایر انسانی بی‌نظیر متشکل از نخبگان مهاجرت کرده از سراسر جهان و... و خلاصه همه چیز دارد جز عقل و تدبیر و رهبری حکیم که بتواند این سرمایه‌های بی‌پایان را به بهره‌وری برساند نتیجه این می‌شود که ۳هزار میلیارد دلار خرج حمله به افغانستان می‌کند ۲۰ سال آنجا کشته و مجروح می‌دهد و با آن افتضاح و رسوایی می‌گریزد و آنقدر نفرت بر می‌انگیزد که نه‌تنها ملت افغانستان به خون آمریکایی تشنه باشند، بلکه حتی آن افغانستانی که در سال‌های اشغال برای او در افغانستان مزدوری می‌کرد و همراه فرار آمریکاییان از افغانستان به آمریکا پناهنده شد آنقدر از آمریکا متنفر باشد که دیدیم ماه پیش در کنار کاخ سفید ۲ افسر گارد ملی آمریکا را کشت.

در حالی‌که اگر عقلی در رهبری آمریکا بود بجای این نفرت انگیزی با ۵درصد این هزینه جنگی یعنی ۱۵۰ میلیارد دلار می‌‎توانست برای همه ۶/۵ میلیون خانواده افغانستانی یک خانه شیک و به روز بسازد و ملت افغانستان را برای قرن‌ها نمک‌گیر خودش بکند.

آمریکا که طی دو سال گذشته با نقش آفرینی حکیمانه و با مختصر عقل و تدبیر در نحوه برخورد با طوفان الاقصی و قضیه فلسطین با ۱۰ در صد هزینه‌ای که برای دفاع از رژیم صهیونی کرد می‌توانست دل دو میلیارد مسلمان را بدست آورد و سال‌ها و دهه‌ها نفوذ بر این منطقه را ادامه دهد، تمام موقعیت حکومتش را فدای ۷ میلیون صهیونیست بد عاقبتی کرد که بزودی کارشان تمام است. عملکرد بی‌خردانه‌ای که موجب شد امروز فرمانداران و شهرداران آمریکا برای رای آوردن در خاک آمریکا مجبور به برائت جستن از رژیم صهیونی و ابراز مودت با فلسطین باشند؛ و اگر جنایت‌ها ادامه یابد نامزد‌های بعدی کنگره و ریاست جمهوری آمریکا هم ناچار از آن خواهند بود. 

همین بی‌خردی و بی‌عقلی حکومت آمریکا در بخش دوم سند امنیت ملی ۲۰۲۵ هم که راهکار‌های برون رفت از این بن بست یا بقول خودشان خروج از بیراهه را مطرح کرده کاملا مشهود است. آنچه از اعلان شکست در بخش اول سند مهمتر است این است که راهکار‌های خروج از این بن بست بسیار سست‌تر و بی‌پایه‌تر از استراتژی‌های تخطئه شده قبلی و مصداق از چاله به چاه افتادن است. 

از همین حالا برای هر صاحب نظری کاملا آشکار است که راهبرد‌های جدید مطرح شده در این سند قطعا شکست خواهد خورد. اگر سند ۲۰۲۵، استراتژی نیم قرن گذشته آمریکا را رویا پردازی و آرزو‌های دست نیافتنی و بیراهه نامیده است راهکار‌هایی که برای برون رفت از آن بن‌بست و بی‌راهه ارائه کرده است بسیار خیال‌پردازانه‌تر و نشدنی‌تر از راهبرد‌های گذشته است که به جهت طولانی شدن بحث ان‌شالله آن را در یادداشت دیگری توضیح خواهم داد./صداوسیما

ارسال نظر
پرطرفدارترین اخبار