به گزارش گروه راهبرد معاصر؛ به دلیل وجود خشکسالی چندساله در کشور و بالا رفتن قیمت غذای دام و همچنین افزایش دستمزد کارگران و کشتارگاهها، دولت به واردکنندگان اجازه واردات گوشت با ارز 4200 تومانی را داده است.
روند افزایشی قیمت گوشت قرمز در کشور باعث شده است که مردم به سمت گوشتهای یخزدهی برزیلی که هفتهای یکبار در فروشگاههای بزرگ و تعاونیهای مصرف توزیع میشود، سوق داده شوند.
بازار داغ گوشت یخزده!
در شیراز هم بازار توزیع گوشت برزیلی در سرمای زمستان، داغِ داغ است. برای اطلاع از وضعیت توزیع گوشت در تعاونیهای مصرف به یکی از این مراکز در بلوار مدرس رفتم.
از دور نیز تجمع مردم در پشت نردههای آبیرنگ این تعاونی در هوای سرد و بادهای زمستانی به چشم میخورد. به میان جمعیت رفتم. از جوان تا پیر، خانم و آقا در صف گوشت برزیلی بودند.
ساعت یک بعدازظهر را نشان میدهد که به سراغ یک خانم میانسال که ساعتهاست در صف منتظر ایستاده میروم. این خانم که از چند ساعت معطلی و سرپا ایستادن در سرما حسابی کلافه شده است، میگوید: از حدود ساعت 6 صبح امروز و در این سرما در صف بودم و چون دیر رسیدم هنوز نوبت من برای دریافت گوشت نشده است. باید صبح ساعت پنج همراه باکارت ملی در اینجا باشید تا شاید به شما نوبت برسد، البته خود مسؤولین تعاونی حدود ساعت 8 میآیند.
این خانم کف دستش را نشان میدهد که مسؤولین این تعاونی با خودکاری قرمز عدد 110 را نوشته بودند که نشاندهندهی شمارهی نوبت او بود و ادامه میدهد: اول عدهای بدون نوبت گوشت گرفتند و رفتند و این باعث شد به ما گوشت نرسد. از صبح تا الان منتظر هستیم و مشخص نیست چه زمانی باز هم گوشت توزیع کنند.
هر کارت ملی، دو بسته گوشت!
کمی آنطرفتر خانم جوانی نشسته است. به سراغ او میروم تا ببینم نظرش درباره این نحوه توزیع گوشت چیست؟ از اینکه میفهمد خبرنگار هستم و میتوانم حرف دلِ او را منتقل کنم خوشحال میشود و شروع به صحبت میکند: با هر کارت ملی دو بسته گوشت برزیلی با نرخ کیلویی 29 هزار تومان میدهند که وزن آنها باهم فرق میکند. به عدهای گوشت بیشتری میرسد و به عدهای کمتر که بستگی به شانس فرد دارد.
این خانم جوان که از این همه تأخیر و معطلی گلایه داشت، میگفت ممکن است تا چند ساعت دیگر هم مجبور شویم در صف بمانیم و تازه حرفهایش گُل انداخته بود که یکی از مسؤولان تعاونی مصرف، در حالی که مشغول مکالمه با تلفن همراه خود بود، بیرون آمد.
از صحبتهایش حدس زدم که یک ماشین تا دقایقی دیگر باری از گوشت برای تعاونی میآورد، اما فریاد اعتراض مردم که درخواست داشتند یک نفر جواب مشخصی به آنها بدهد، حواسم را به صف جلب کرد. از این طرف و آن طرف صداها بلند شده بود که «یخ زدیم؛ پس کِی توزیع میکنید؟»، «چرا کسی پاسخگو نیست؟»، «یک نفر به ما بگوید بمانیم یا برویم؟»...
بروید، فردا بیایید!
حدسم درست بود؛ ماشینی که بار داشت کمی پایینتر از صف مردم ایستاد. تازه مردم امیدوار شده بودند که بعد از چند ساعت معطلی در سرما با کیسه گوشت به منزل برمیگردند، اما تنها چند دقیقه بعد، آقایی مسن از در تعاونی بیرون آمد و از آنطرف نردههای آبی خطاب به مردم گفت: «بروید و فردا صبح زود بیایید!»
گفتن همین یک جمله ساده کافی بود تا فریاد اعتراض مردمی که از صبح زود در صف ایستاده بودند، بلند شود: «اینهمه ایستادهایم حالا میگویید فردا بیایید!»، «به ما گفتید بمانید، الآن میگویید گوشت و مرغ نیست بروید!». پیرمرد مسن هم که ظاهراً در این چند روز دیگر به شنیدن این اعتراضات عادت کرده بود، خیلی ساده و راحت پاسخ داد: «خب بمانید، ولی گوشتی نیست!»
این پاسخ پیرمرد مردم را عصبانیتر از قبل کرد. یکی از آقایان فریاد زد: «مگر مردم مسخره دست شما هستند» و خانمی از سمت دیگر گفت «زمان رأی میگویند شناسنامه بیارید و رأی بدهید، اما الآن ما را محتاج کمی گوشت کردند».
عدهای هم کارت ملیهایشان را تحویل داده بودند و میگفتند «ما کارت ملی دادیم، نوبت داریم» که ظاهراً بخت با آنها یار بود و گفته شد جماعتی که کارت ملی را تحویل دادهاند، صبر کنند و گوشت خود را تحویل بگیرند.
با این حساب، مردمی که دل به گوشتهای برزیلی خوش کرده بودند، امروز هم همانند روزهای گذشته دستخالی به خانه برگشتند تا فردا صبح زود ساعت 5 در سرمای زمستان به این محل بازگردند.
تعاونی مصرف متعلق به بخش خصوصی است؛ به ما ربطی ندارد
اما بعد از مشاهده میدانی نحوه برخورد مسؤولان تعاونی مصرف با مردم، به سراغ مدیر توسعه بازرگانی جهاد کشاورزی فارس بهعنوان متولی نظارت بر توزیع گوشتهای برزیلی رفتم.
هدایت الله رحیمی در این خصوص گفت: این تعاونی یکی از بخشهای تعاونی ما هست، ما در تعاونیهای بزرگ نیز در حال توزیع گوشت هستیم و تعاونیهای مصرف هم بخشی از آنها هستند.
وی در پاسخ به این سئوال که نمیشود سازوکاری تعریف کرد که مردم از ساعت 5 صبح تا بعدازظهر معطل توزیع گوشت نشوند، تصریح کرد: تعاونی مصرف متعلق به بخش خصوصی است و ربطی به ادارات دولتی ندارد؛ آنها ساعت کاری خود را دارند. البته ما به دنبال صفی کردن توزیع گوشت نیستیم، ولی اگر شرایط کشور به سمتی برود که این اتفاق رخ دهد، ماهم تابع آن هستیم.
کسی که 5 صبح میآید در صف، دلال است نه مردم!
مدیر توسعه بازرگانی جهاد کشاورزی فارس بابیان اینکه کسانی که از 5 صبح در تعاونیها حضور پیدا میکنند مصرفکننده شخصی نیستند، مردمی که در صف ایستاده بودند را عاملان کارخانههای تبدیلی یا رستورانها و فستوفودیها خواند و اضافه کرد: این گوشتها برای توزیع مردمی هست که هرکس از فروشگاه نزدیک به خود میگیرد.
رحیمی ادامه داد: این افراد معمولاً در بین تعاونیها میگردند و به یکی دو بسته گوشت هم راضی نیستند. گوشت را میگیرند و بعد باقیمت بالاتری میفروشند! باوجوداینکه راهی نیست تا بتوانیم این افراد را تفکیک کنیم ولی ما سعی خودمان را میکنیم که به دست آنها نرسد.
وی بیان کرد: در هر تعاونی روزانه گوشت به وزن 500 تا 600 کیلو توزیع میشود و دوبار برای هیچ تعاونی گوشت ارسال نمیشود. باید توجه داشت که وزن بستهبندی گوشتها از قبل تنظیم شده و امکان بُرش و تنظیم مجدد نیست.
شاید مسؤولین بتوانند با دلایلی گران شدن اقلام اساسی را توجیه کنند، اما به نظر میرسد تعریف نکردن ساختار مناسبی جهت توزیع و عدم برخورد عزتمندانه با مردم و طلبکار بودن آنها، هیچ جای توجیهی ندارد.
منبع:فارس