راهبرد معاصر؛ تحلیلگر اندیشکده رند طی یادداشتی پیرامون واکنش قوه مقننه عراق به ترور شهید سلیمانی و همراهانش، رای پارلمان عراق به اخراج نظامیان امریکایی را "انتقام مهلک ایران بدون شلیک حتی یک گلوله" عنوان کرد. در ادامه ترجمه این یادداشت را می خوانید:
ایران بدون این که حتی یک گلوله شلیک کند، بنظر یک حمله مهلک در انتقام قتل ژنرال قاسم سلیمانی گرفته است. ایران از فرایند دموکراتیک در عراق بهره برد و با اتکا به نمایندگان تحت نفوذ خود در پارلمان این کشور، کاری کرد که به لایحه اخراج نظامیان امریکایی از عراق رای دهند. با این اقدام ایران ممکن است عملا نبرد نفوذ در عراق را برده باشد. این کودتای سفید نه با شلیک راکت و انتحاری ها، بلکه با رای مشروع در دموکراسی رخ داد که خود ایالات متحده آن را ساخته بود.
به فرض این که نخست وزیر عراق این لایحه غیرالزام آور را با امضای خود به یک قانون تبدیل کند (که شانسی برای عدم اقدام در این راستا هست)، نیروهای امریکایی مجبور خواهند شد عقب بکشند. توافق چهارچوب استراتژیک که مبنای حضور نظامی امریکا در عراق ساخته، به صراحت آورده: «حضور موقت نیروهای امریکایی در عراق بر اساس درخواست صریح و دعوت حکومت صاحب حاکمیت عراق است و با در نظر داشتن احترام کامل به حاکمیت ملی عراق ادامه می یابد». کاملا طبیعی است که عراقی ها چنین بیاندیشند که امریکا حاکمیت کشورشان را با حمله پهپادی بغداد که منجر به قتل سلیمانی و همراهانش (شامل چند عراقی) شد، نقض کرده است.
پیامد این اقدام برای منافع استراتژیک امریکا می تواند بسیار بیش از این ها باشد. نبود هیچ نیروی زمینی و هوایی امریکایی در میدان، به معنای ناپدید شدن و به تبع، ناتوانی و شکست امریکا در حمله مستقیم علیه مواضع داعش در عراق است. این احتمال وجود دارد که تمام نیروهای فرماندهی مشترک ائتلاف که این مدت مدیریت پروازها علیه مواضع داعش را بر عهده داشتند، از بغداد به نقطه دیگری منتقل شوند. عملیات ها در سوریه که به شدت وابسته به پشتیبانی ها از عراق هستند، بسیار تضعیف خواهند شد. پایگاه های بزرگ ائتلاف به ناچار بسته خواهند شد و همه این ها باعث می گردد که متحدین اروپایی و پیمانکاران امنیتی انتخابی جز عقب نشینی از عراق نداشته باشند.
در این شرایط، تنها وضعیتی که در آن می توان عدم شکست عملی امریکا در مقابل ایران در میدان عراق را دید، مخالفت کامل حضور ایران در عراق خواهد بود (که بعید است به وقوع بپیوندد). هلال شیعی از ایران تا عراق و تا مدیترانه، امری نزدیک تر به واقعیت خواهد شد. اگر ایران بتواند جای پای خود را در سوریه نگه دارد، پس ارتباطی هلال را حفظ کرده است.
اگر سربازان امریکایی بیرون رانده شوند، نیروهای امنیتی عراق مهم ترین و توانمندترین متحد خود را از دست خواهند داد. عراقی هایی که اکنون به مقابله علیه شورش های داعش می پردازند با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. مستشاران امریکایی که تاکنون پشتیبانی لوجستیکی و پزشکی فراهم می کردند، به ناگاه می روند. نیروهای ضد تروریسم عراق که مدت هاست به کمک های امریکا وابسته اند، قادر به دفاع از خود نخواهد بود.
در تمامی این فرضیات، بودجه چند میلیارد دلاری امریکا برای آموزش و تجهیز در مبارزه با داعش، که منبع برجسته بودجه نیروهای امنیتی عراق بوده، با خارج شدن تجهیزات امریکایی قطع می گردد. ممکن است کمک امریکا به شهروندان آسیب دیده عراقی در جنگ های اخیر به کلی قطع شود.
چه شد که به اینجا رسیدیم؟ آیا امریکا در دام ایران افتاد؟
شاید این به خاطر عدم نگاه بلند مدت امریکایی ها به عراق طی سالیان گذشته بوده باشد. توافق چهارچوب استراتژیک که سال 2008 بسته شد از ابتدا شکننده بود.
دو گزینه کاربردی برای امریکا در عراق باقی مانده. رئیس جمهور ترامپ می تواند از این اخراج، به عنوان فرصتی برای کاهش حضور در جنگ های دور دست بهره ببرد. عراق می تواند عملات به دست ایران بیفتد با این امید که آن جا را خراب کند و از سوی عراقی های به تنگ آمده، اخراج شود. چنین فرضیه ای بیشتر یک استراتژی امید است در حالیکه امید، استراتژی نیست.
گزینه دیگر این است که واشنگتن فورا در رابطه با حضور نظامی در عراق، وارد مذاکره مجدد شود. اگر ایالات متحده بتواند جایگاه مستشاری را حفظ کند، ممکن است بتواند به فرماندهی نیروهای مشترک ضد داعش ادامه داده و بودجه، آموزش و تجهیزات را برساند. همه این ها به سود عراق است و می توان بر سر آن ها باز مذاکره کرد اگر این اختیار به دیپلمات های امریکایی داده شود.
شروع مجدد در روابط امریکا-عراق و باز مذاکره توافق استراتژیک حتی پیش از بحران کنونی مورد نیاز بود. اگر سیاست سازان امریکایی و دیپلمات ها، بتوانند یک استراتژی بلند مدت برای عراق طراحی کنند، شاید بشود به توافقی دست یافت که به سود هر دو طرف باشد. این می تواند هم از پیروزی تمام عیار ایران جلوگیری کند، هم حاکمیت عراق را تقویت کند و روابطی را که طی سال ها، هر چیزی به غیر از عادی بوده را عادی کند.
نظریه: در این نوشتار نویسنده گرچه تحت تاثیر نگاه غربی، باز هم در نقش امریکا در مبارزه با داعش بزرگنمایی کرده و جلوه ای خیرخواهانه با حضور نظامی امریکا در عراق داده، اما دو نکته را لا به لای صحبت هایش مطرح کرده که بسیار جالب است: اول این که خروج نیروهای نظامی امریکایی از عراق، نه تنها در پهنه این کشور بلکه در سوریه هم (که امریکا نفت زیادی از آن می برد)، مشکل جدی برای نظامیان ایجاد خواهد کرد. دوم این که امریکا می تواند با "باز مذاکره" به نحوی شاید کمی ملموس تر در عراق به حضور نظامی خود ادامه دهد.