پنهانکاری همسر جوان و رفیق بازی او، شوهرش را وادار به درخواست طلاق کرد-راهبرد معاصر
قتل سه خواهر توسط برادر در بروجرد / قاتل دستگیر شد پرسپولیسی‌ها خواهان اخراج درویش شدند سپاهان قهرمان سوپرجام ایران شد ببینید/ پوتین: آرزوی بهترین‌ها را برای رهبر ایران داریم ببینید/ استقبال رسمی ولادیمیر پوتین از مسعود پزشکیان در کاخ کرملین ببینید/ ادای احترام پزشکیان در میدان سرخ مسکو ببینید/ آرزوی بغض‌آلود ابراهیم نبوی در شب پیروزی پزشکیان در انتخابات ۱۴۰۳ سانحه هوایی مرگبار در کره جنوبی؛ پَر و خون در هر ۲ موتور هواپیما پیدا شد رابطه اوباما و همسرش شکرآب شده؟ / اوباما به سراغ همسر سابق برد پیت رفت؟ درگیری حسینی و رضاییان در اردوی استقلال / صدای کاپیتان استقلال را همه شنیدند برنامه بازی‌های فوتبال امروز جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳ + جدول ۱۵ زمین‌لرزه در ۳ نقطه فارس طی امروز رخ داد وقوع زلزله ۴.۷ ریشتری «وحدتیه» در استان بوشهر انفجار بقایای جنگی در ایلام ۲ مصدوم بر جا گذاشت صدور دسته چک از ۳۰ دی ماه منوط به ثبت اطلاعات در سامانه املاک و اسکان شد

پنهانکاری همسر جوان و رفیق بازی او، شوهرش را وادار به درخواست طلاق کرد

منشی دادگاه زوج جوان را به داخل فرا خواند. دختر و پسری کم سن و سال بودند و به سختی می‌شد باور کرد در این سن که خیلی از جوانان هنوز به ازدواج هم فکر نکرده‌اند این دو به آخر زندگی مشترک رسیده باشند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۲۵ دی ۱۳۹۸ - 2020 January 15
کد خبر: ۳۳۵۶۵

به گزارش راهبرد معاصر؛ پسر جوان بی‌معطلی شروع به شرح ماجرای آشنایی و ازدواجش با غزل کرد و به قاضی گفت: من اهداف بلندی داشتم و فقط در فکر درس و تحصیل بودم به همین خاطر به دختران اطرافم بی‌توجه بودم اما در میان کسانی که تمایل داشتند با من دوست شوند از غزل خوشم آمد. او را بارها در کتابخانه دانشگاه دیده بودم و چند بار هم برای کمک خواستن در درس به سراغم آمده بود به همین خاطر کم کم به او علاقه‌مند شدم اما دوستی داشت که از همان لحظه اول احساس خوبی به او نداشتم چرا که اهل روابط آزاد و دوستی با بقیه پسرها بود می‌ترسیدم رفتارش روی غزل هم تأثیر بگذارد. وقتی با غزل ازدواج کردم از او خواستم رابطه‌اش را با آن دختر قطع کند اما حرف‌هایم را جدی نگرفت و حالا ما اینجا هستیم...


غزل دستش را به نشانه اعتراض بالا آورد و گفت: آقای قاضی کمک کردن و ارتباط داشتن با دوست قدیمی مگر جرم است؟!


امیر با نگاهی به قاضی گفت: ارتباط با دوستی که همه‌اش تو را درگیر افکار خیالی کند و به تو آموزش بدهد که دروغ بگویی و حقیقت را به من نگویی و پنهان کاری کنی جرم است.


جناب قاضی از اول قرار بر این بود که هیچ کدام دروغ نگوییم و چیزی را پنهان نکنیم اما غزل مدام به من دروغ می‌گوید و پنهان کاری می‌کند. به‌عنوان مثال به بهانه رفتن به کلاس زبان با دوستش به کافه می‌رود و وقتی من می‌پرسم چرا دروغ می‌گویی مرا مقصر معرفی می‌کند و می‌گوید خودت باعث می‌شوی من دروغ بگویم.


من به‌خاطر همسرم حتی بورسیه تحصیلی‌ام را رها کردم چون او را دوست داشتم ولی غزل به‌خاطر من حاضر نیست از دوستش بگذرد.غزل هم با لحنی تند گفت: چون تو خوشت نمی‌آید من نمی‌توانم دوستانم را کنار بگذارم.


امیر با ناراحتی ادامه داد: من همسرم و زندگی مشترکمان را دوست دارم اما با این شیوه آینده خوبی نمی‌بینم چون من از دروغ متنفرم و غزل نیز پنهان کاری و دروغ برایش عادت شده و متأسفانه تحت تأثیر دوستش زندگی ما را تباه کرده است.

منبع: ایران

ارسال نظر