به گزارش راهبرد معاصر؛ «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهوری روسیه روز شنبه ایده ریاستجمهوری مادامالعمر را رد و تاکید کرد: کاملاً برایم قابل درک است که این مسئله برای مردم، جامعه و همچنین ثبات در روابط خارجی مهم است.
نارضایتی از طولانی شدن دوره زمامداری پوتین و تلاش وی برای حفظ و بسط قدرت در روسیه امری نیست که تازگی داشته باشد تا آنجا که خود نیز در جریان سخنرانی سالانهای که چهارشنبه گذشته در تبیین مشکلات کشور انجام داد؛ به آن اشاره کرد و گفت: می دانم که در جامعه ما این بحث وجود دارد که یک شخص نباید بیش از یک زمان مشخصی در پست ریاست جمهوری قرار داشته باشد؛ من هم با این موضوع موافقم اما نه در این لحظه؛ چرا که همه شما میدانید چه شکافی بین سطوح دولت به وجود میآید.
اذعان پوتین به این واقعیت، حاکی از هوشمندی و عمق آگاهی او از شرایط کشور و مطالبات مردمی است. طی سالهای گذشته، علیرغم همه مخالفتهای داخلی و خارجی، او خود را به عنوان بازیگری قدرتمند در عرصه جهانی و رهبری صاحبنفوذ در عرصه داخلی معرفی کرده و نمیتوان از مرد شماره یک روسیه انتظار داشت که با اتمام دوره زمامداری در سال ۲۰۲۴؛ دیگر قدرتمند نباشد!
برای همین است که پوتین در شانزدهمین سخنرانی سالیانه خود در شورای فدرال که مقارن است با بیستمین سالگرد به قدرت رسیدن وی، از اصلاحات سیاسی سخن گفت.
وی در بخشی از صحبتهای روز چهارشنبه خود سخن از یک تغییر در سیستم سیاسی به میان آورد که به موجب آن نقش و اهمیت پارلمان و احزاب در کشور افزایش پیدا میکند.
در سیستم فعلی، رئیسجمهور تنها برای انتصاب نخستوزیر از پارلمان اجازه میگیرد، اما چنانچه پیشنهادات پوتین اعمال شود؛ این روند تغییر میکند و معاونین نخستوزیر و وزرا نیز از سوی مجلس معرفی خواهند شد.
اگرچه هدف از تغییرات مد نظر پوتین را میتوان به نوعی تلاش برای ایجاد توازن میان قوه مجریه و مقننه و واگذاری قدرت بیشتر به نمایندگان مردم تعبیر کرد؛ اما زمانبندی وی برای اعلام این برنامه و همچنین جایگاه قدرتی که برای خود تعریف کرده، مانع از آن میشود که به سادگی از کنار این تغییرات بگذریم.
پوتین مرد هوشمندی است که به هیچ وجه قصد فریب دادن خود را ندارد. او نمیخواهد رئیسجمهور مادامالعمر روسیه باشد اما این به آن معنی نخواهد بود که تصمیم دارد عنوان «مرد شماه یک» روسیه را نیز واگذار کند!
پوتین به بلایی که این روزها در کمین اغلب رؤسای جمهوری است که سودای مادامالعمری دارند؛ آگاه است: از فردای روز اعلام این خبر، اپوزیسیون داخلی و مخالفین خارجی کمر به براندازی دولت وی خواهند بست و باتوجه به شکنندگی این روزهای اقتصاد روسیه، انتخاب این گزینه عاقلانه نیست.
پس پوتین قدرتمند برای اینکه همچنان قدرتمند بماند، چه تدبیری اندیشیده است؟
بخش مهمی از تغییرات مد نظر پوتین، جابهجایی قدرت از ریاستجمهوری به پارلمانی و نخستوزیری است. به این ترتیب، وی میتواند به این مسئله که ممکن است بعد از وی، قدرت در دست حزب متبوعش باقی بماند؛ امید خواهد بست.
البته، این گمانهزنی که شاید او بخواهد بعد از ۲۰۲۴، آنگونه که در ادوار گذشته شاهد بودهایم، عهدهدار مقام نخستوزیری شود هم وجود دارد. پوتین در بازههای زمانی ۱۹۹۹-۲۰۰۰ رئیس جمهور و ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، صاحب پست نخستوزیری بود اما در شرایط فعلی، انتخاب این گزینه با توجه به اینکه ممکن است پارلمان و نخستوزیر از بابت نارضایتیهای اقتصادی مورد انتقاد قرار بگیرند، خطرآفرین است.
گزینه دیگر که به نظر بسیار محتملتر است؛ عهدهدار شدن نقشی جدید و به مراتب متفاوتتر است: او میتواند رئیس شورای دولتی روسیه شود که در سال ۲۰۰۰ برای مشاوره دادن به رئیسجمهور ایجاد شد و در حال حاضر نفوذ کمی دارد.
آنچه که این گمانهزنی را تقویت میکند این است که پوتین در سهمیهبندی قدرت که روز چهارشنبه به آن پرداخت؛ از افزایش حدود اختیارات این شورا حرف زد! اگر از این منظر به قضیه نگاه کنیم بعد از سال ۲۰۲۴، قدرت رئیسجمهوری (که قطعاً شخصی غیر از پوتین خواهد بود) کاهش مییابد، قدرت نخستوزیر و پارلمان وابسته به حزب متبوع پوتین افزایش مییابد، و خود پوتین هم در جایگاهی مادامالعمر، به عنوان یک مقام عالیرتبه دولتی، مشاور اعظم و به عبارتی پدر معنوی ملت روسیه، عنوان ریاست شورای دولتی را از آن خود میکند.
این همان راهی است که در سال ۲۰۱۸، نورسلطان نظربایف بعد از ۳۰ سال ریاستجمهوری قزاقستان انتخاب کرد. وی پیش از ترک این پست، جایگاه شورای امنیتی قزاقستان را تقویت کرد و بعدها در مقام رئیس همین نهاد، قدرت تصمیم گیری خود در امور حیاتی کشور را به طور مادامالعمر تثبیت کرد.
انتخاب «میخائیل میشوستین» رئیس سابق اداره مالیات روسیه به عنوان نخستوزیر جدید این کشور نیز این گمانهزنی را تقویت میکند. میشوستین چهره شناخته شدهای نیست و قطعاً آن قدر ادعا ندارد که بخواهد در دوره گذار مسالمتآمیز قدرت که پوتین از هماکنون کلید زده، دردسرساز شود.
در عوض، او اقتصاددان است و این یعنی اینکه در میانه فشاری که به واسطه تحریمهای غرب بر روسیه وارد میشود؛ می تواند تا ۲۰۲۴، به پوتین در اجرای اصلاحات اقتصادی که به موازات اصلاحات سیاسی عرضه کرده است؛ کمک کند: سیاستهای تشویقی برای زاد و ولد، توسعه نظام آموزشی، پیشرفت در ساخت و ساز و تجهیزات پزشکی و افزایش تولید ناخالص داخلی.
در واقع، پوتین از تغییر به عنوان محرکی برای حفظ قدرت موجود استفاده میکند. اینکه دوام وی در جایگاه قدرت چه تبعاتی در پی خواهد داشت امری مبهم است اما دستکم یک مسئله به روشنی قابل درک است: پوتین راه عبور مسالمتآمیز از دوره گذار را هموار کرده و فعلاً مرد شماره یک روسیه باقی میماند.
منبع: مهر