زن نظافتچی قربانی راننده متجاوز-راهبرد معاصر

زن نظافتچی قربانی راننده متجاوز

آخرین بار به خانه زن جوانی رفته بودم که بعدازظهر متوجه شدم برایم میهمان آمده است. بعد از اتمام کار از خانه زن جوان خارج شدم و، چون عجله داشتم حوالی ترمینال جنوب سوار یک خودرو مسافربر شخصی شدم.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۴ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 February 08
کد خبر: ۳۵۴۶۳

به گزارش راهبرد معاصر؛ ردیابی‌های پلیس پایتخت برای دستگیری راننده خودرو پژو که زن میانسالی را مورد تعرض قرار داده بود همچنان ادامه دارد.

 

 حدود یک ماه قبل زنی ۵۲ ساله که خود را نظافتچی خانه‌های مردم معرفی کرد با مراجعه به پلیس از تعرض راننده یک خودرو پژو خبر داد و گفت: من همسر و سه فرزند دارم، چون همسرم کارگر است و نمی‌تواند مخارج زندگی‌مان را تأمین کند، مدتی است به‌عنوان نظافتچی به خانه‌های مردم می‌روم و کار می‌کنم.

 

آخرین بار به خانه زن جوانی رفته بودم که بعدازظهر متوجه شدم برایم میهمان آمده است. بعد از اتمام کار از خانه زن جوان خارج شدم و، چون عجله داشتم حوالی ترمینال جنوب سوار یک خودرو مسافربر شخصی شدم.

 

راننده در میان راه سر صحبت را باز کرد و از مشکلات زندگی اش گفت. من به او گفتم که نظافتچی هستم و برای رفتن به خانه‌ام عجله دارم. اما راننده پس از طی مسافتی به یکباره تغییر مسیر داد. من به او اعتراض کردم و می‌خواستم از ماشین پیاده شوم که متوجه شدم در‌های ماشین قفل است. او با ماشین مرا به خانه‌اش در جنوب تهران برد و بدون توجه به التماس‌هایم مرا آزار داد.

 

زن میانسال با گریه ادامه داد: او به زور به من تعرض کرد گفت اگر سر و صدا کنی می‌کشمت از ترس حرفی نزدم بعد هم مرا رها کرد، اما به ذهنم رسید شماره تلفن او را بگیرم بعد هم که با عجله به اداره پلیس آمدم. با این شکایت وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی آزار و اذیت زن میانسال را تأیید کردند.

 

به این ترتیب پرونده برای تکمیل تحقیقات به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

 

سرانجام چند روز قبل این زن به شعبه ۱۲ دادگاه رفت و در نخستین جلسه تحقیق به تشریح ماجرا پرداخت. وی به قضات گفت: من، چون برای رسیدن به خانه‌ام و پذیرایی از میهمان‌ها عجله داشتم سوار ماشین مرد پژو سوار شدم، اما او مرا ربود و به خانه‌اش برد. در‌های ماشین را قفل کرد و با ریموت در پارکینگ را گشود و مرا به زور به داخل خانه‌اش برد و من مجبور شدم تسلیم خواسته شوم او شوم. من نتوانستم شماره پلاک او را به خاطر بسپارم و تنها ردی که از او دارم یک شماره تلفن است.

 

با پایان جلسه تحقیقات قاضی، پرونده را در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی گذاشت تا متهم را از طریق همان شماره تلفن ردیابی و دستگیر کنند.

منبع: ایران

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده